English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
calibration mark U علامت کالیبراسیون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
calibration U زینه بندی
calibration U واسنجی
calibration U خصلت یابی
calibration U مین یک بررسی استاندارد
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
calibration U کالیبره کردن
calibration U تنظیم
calibration U تنظیم الات دقیق
calibration U درجه بندی
calibration U کالیبراسیون
calibration U واسنجی
official calibration U واسنجی رسمی [مهندسی]
calibration curve U منحنی درجه بندی
calibration constant U ثابت درجه بندی
compass calibration U تنظیم قطب نما
calibration card U کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
calibration capacitor U خازن کالیبراسیون
calibration error U خطای درجه بندی
calibration marker U فاصله یاب راداری
calibration standard U اندازه کالیبراسیون
calibration standard U استانداردتنظیم
compass calibration U تنظیم انحراف قطب نما
range calibration U تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
range calibration U تنظیم مسافت
maintenance calibration U تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
beside the mark U پرت
mark-up U سود توزیع کننده
below the mark U پایین تر از میزان مقر ر
beside the mark U خارج ازموضوع
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark U علامت گذاشتن
mark up U سود توزیع کننده کالا
mark off U خط کشیدن
mark of d. U نشان امتیازیا افتخار
mark mark U اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
mark down U کاهش قیمتها
mark down U کاهش قیمت
mark down U پایین اوردن قیمت
mark down U تنزل قیمت
to mark off U جدا کردن
to mark out one's course U طرحی برای رویه خود ریختن
mark up U افزایش قیمت
mark up U نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
mark U درجه
mark U علامت گذاری کردن
mark U علامت نشانه هدف
mark U اثر
mark U پایه
mark U علامت
mark U نشانه کردن حریف
mark U بل گی_ری خوب
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U علامت گذاری
mark U نمره گذاری کردن علامت
mark U مرز
mark U حد
mark U مدرک
mark U پایه نقطه
mark U هدف
mark U داغ
mark U توجه کردن
mark U نشان علامت
mark U نشانه
mark U نمره
mark U ارزه
mark U نشان کردن نشان
mark U بعنوان سیگنال استفاده میکند
mark U علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
mark U گواهی
mark U کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
mark U سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
mark U وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
mark U 01امتیاز کامل بولینگ مهارک_ردن ح_ریف
mark U علامت گذاری روی چیزی
mark U نشان
mark U کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
mark U قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
mark U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark U ایه
mark U مارک
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
tick mark U علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
sea mark U خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
ripple mark U شیارسطح چوب
stonemason's mark U علامت سنگتراش
shoulder mark U نشان سردوشی
tape mark U نشان نوار
shoulder mark U درجه سردوشی افسران
stonemason's mark U نشان سنگ کار
shoulder mark U نشان سردوشی علایم سردوشی
space mark U علامت فاصله گذاری
shoulder mark U درجه روی دوش
mark time! U !
repeat mark U خال
plimsol mark U علایم بارگیری
plimsol mark U مارک بارگیری
plate mark U طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plate mark U انگ
plate mark U نشان عیار
piece mark U شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
bale mark U مشخصات عدل
pencil mark U نشان مدادی
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
tide mark U داغ مد
mother's mark U خال
pock mark U ابله
press mark U علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
plimsoll mark U خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
tide mark U علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
we missed our mark U تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
word mark U نشان کلمه
word mark U علامت کلمه
to make one's mark U اسم و رسم به هم زدن
The would left a mark. U جای زخم باقی ماند
black mark U سابقهی بد
centre mark U نقطهمرکزی
Deutsche Mark U واحدپول
guide mark U نشانهراهنما
lateral mark U علامتکناری
special mark U علامتمخصوص
To overstep the mark. To go too far. U از حد معمول گذراندن
You mark my words. U این خط واینهم نشان
Trade mark. U علامت تجارتی
wide of the mark <idiom> U از هدف به دور بردن ،نادرست
mark time <idiom> U با ضرب اهنگ پا را تکان دادن
mark time <idiom> U منتظر وقوع چیزی بودن
upto the mark U داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
You mark my words . U ببین کجاست که بهت می گویم ؟( بگفته ام گوش کن )
to hit a mark U نشانی را زدن
to impress a mark on something U نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
to impress a mark on something U چیزیرانشان کردن
to make one's mark U برجسته شدن
to make one's mark U مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
to mark out a ground U حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
to mark down an article U بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
to mark good U بهای کالا را در روی ان نوشتن
to mark good U نشان حاکی از بهادر روی کالا گذاشتن
to mark time U در جا زدن
to miss a mark U نشانی را نزدن
to miss a mark U خطا کردن
trade mark U علامت تجاری
trade mark U علامت بازرگانی
trade mark U علامت تجارتی
exclamation mark علامت تعجب
finger mark U اثر انگشت
dead mark U انداختن تمام میله ها دراخرین بخش مسابقه بولینگ
crop mark U در نرم افزار DTP علامتهای چاپ شده که لبه کاغذ یا تصویر را نشان میدهند و امکان برش دقیق می دهند
check mark U علامت کنترل
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
center mark U مرکز سوراخ
block mark U نشان کنده
birth mark U ماه گرفتگی
drag mark U محل فشار
ear mark U داغ گوش
ear mark U نشان
file mark U علامت فایل
file mark U نشان پرونده
field mark U نشان میدان
end mark U علامت بی پایان
end mark U نشان خاتمه
end mark U نشان انتها
ear mark U نشان کردن
bench mark U علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
bench mark U نشانه
bench mark U نشانه مبنا
strawberry mark U لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص
punctuation mark U نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
question mark U " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
question mark U پرسش نشان
question mark U علامت سوال
quotation mark U علامت نقل قول
mark-downs U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-ups U سود توزیع کننده
accent mark U یکی از علائم تکیه در موسیقی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
bench mark U شاخص مبداء
bench mark U نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
bench mark U رپر
bench mark U انگپایه
bench mark U نشان
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
quotation mark U نشان نقل قول
finger mark U با انگشت چرک کردن
floating mark U نقاط مواج عکس هوایی
hash mark U علامت چاپ که به عنوان نشانه کپی سخت یا نشانگر به کار می رود
index mark U علامت شاخص
interogation mark U نشان پرسش
mark condition U وضعیت نشان
mark sensing U نشان یابی
mark sensing U علامت زدن با مداد نرم
mark condition U شرط علامت
mark sensing U نشان گذاری
mark sensing U نشان دریابی
mark of mouth U نشان پیری در اسب که ازگودی دندانش پیدا است
mark out a ground U تحدید حدود زمین
mark sense U نشان دریاب
mark sense U نشان گذار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com