Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
byte oriented
U
لقمه گرا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
byte
U
هشت بیت
byte
U
که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند
byte
U
گروهی از بیتها یا ارقام باینری
byte
U
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
byte
U
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
byte
U
ارسال بایتهای داده پیاپی بیتهایی که به صورت سریال یا موازی قابل ارسالند
byte
U
محل بایتهای داده در حافظه
byte
U
کامپیوتر با طول کلمه مختلف
byte
U
اندازه فرفیت ذخیره داده نوار مغناطیسی
byte
U
لقمه
byte
U
بایت
byte addressable
U
بایت نشانی پذیر
byte addressable
U
بایت ادرس پذیر
byte mode
U
وجه بایت حالت بایت
data byte
U
بایت داده
flag byte
U
لقمه پرچم
byte addressable
U
نشانی پذیر تالقمه
byte mode
U
وضعیت بایت
oriented
U
گرویده
oriented
U
جهت دار
oriented
U
متمایل به
sense oriented
U
حس گرا
target-oriented
<adj.>
U
هدف گرا
goal-oriented
<adj.>
U
هدف گرا
transaction oriented
U
تراکنش گر
task oriented
U
تکلیف گرا
object oriented
U
استفاده میکند
software oriented
U
نرم افزارگرا
procedure oriented
U
رویه گرا
goal-oriented
<adj.>
U
مقصد گرا
target-oriented
<adj.>
U
مقصد گرا
future-oriented
<adj.>
U
پایدار
[نسبت به آینده]
future-oriented
<adj.>
U
آینده گرا
target-oriented
<adj.>
U
هدف دار
goal-oriented
<adj.>
U
هدف دار
object oriented
U
استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
object oriented
U
تصویری که از بردارهای تعریف
market oriented
U
بازاری
machine oriented
U
ماشین گرا
goal oriented
U
هدف گرا
market oriented
U
در جهت بازار
mission , oriented
U
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
goal oriented
U
مقصد گرا
motor oriented
U
حرکت گرا
object oriented
U
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
problem oriented
U
مسئله گرا
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
object oriented
U
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
computer oriented
U
کامپیوتر گرا
application oriented
U
کاربرد گرا
application oriented language
U
زبان کاربردی
human oriented language
U
زبان ارایش یافته بشری
computer oriented language
U
زبان کامپیوترگرا
character oriented protocol
U
پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
competition oriented pricing
U
قیمت گذاری رقابت امیز
machine oriented language
U
زبان ماشین گرا
magazines computer oriented
U
مجلات کامپیوتری
object oriented graphics
U
نگاره سازی موضوعی
object oriented programming
U
برنامه نویسی مقصود گرا
demand oriented pricing
U
قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
problem oriented language
U
زبان مسئله گرا
problem oriented language
U
زبان باگرایش مسئله
procedure oriented language
U
زبان رویه گرا
transaction oriented processing
U
پردازش تغییرگرا
user oriented language
U
زبان استفاده کننده گرا
word oriented computer
U
کامپیوتر کلمه گرا
record oriented database management
U
برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
object oriented programming language
U
زبان برنامه نویسی موضوعی
action oriented management report
U
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
table oriented database management progr
U
برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com