English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
by favour of U بدستیاری
by favour of U بامرحمت
by favour of U توسط
by favour of U بمساعدت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
favour U التفات
favour U توجه مرحمت
favour U مساعدت
favour U طرفداری مرحمت کردن
favour U نیکی کردن به طرفداری کردن
favour U همراهی
favour U همراهی یا طرفداری کردن با
in favour of U بر له
in favour of U به حساب
in favour of U به نفع
p in favour of a person U تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
the odds are in our favour U احتمالات بسوی ما متمایل است یا می چربد
to court favour U توجه و التفات کسی را طلب کردن
wedding favour U گل یا نوار سفید که به افتخارعروسی به جامه خود میزنند
I accept your invitation most gratefully . I accept your invitation and regard it as a favour . U دعوت شما را با منت قبول می کنم
To beg (solicit ) someone favour . U از کسی منت کشیدن
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. U برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
to fall from favour [with someone] [Britisch E] U از چشم [کسی] افتادن
The senator argued in favour of lowering the tax. U سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
to curry favour [British E] /favor [American E] with somebody U هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن
to curry favour [British E] /favor [American E] with somebody U برای کسی خود شیرینی کردن
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com