English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
burner frame U قالب
burner frame U سوخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
after burner U قسمت عقب موتور جت
after burner U پس سوز
after burner U پس سوزانه
after burner U دستگاه پس سوز
burner U وسیلهای که برنامه ها را در قطعه PROM می سوزاند
burner U سوخت پاش
burner U کوره
burner U چراغ خوراکپزی یاگرم کن اتشخان
burner U مشعل
burner U فانوس
burner U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burner U تولیدکننده حرارت در بالن
gypsum burner U گچ پز
gas burner U مشعل گازی
burner plier U انبر مشعل
burner nozzle U شیپوره یاافشانک سوخت پاش
burner nozzle U نازل سوخت پاش
gas burner U اجاق گازسوز کوره گازی
burner compartment U قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
burner cans U محفظه احتراق موتورهای توربینی
brick burner U کوره پز
alcohol burner U چراغ الکلی
annular burner U مشعل حلقوی
acetylene burner U مشعل استیلنی
acetylene burner U چراغ استیلنی
lime burner U اهکپز
lime burner U اهک پز
mantle burner U چراغ توری
burner ring U حلقهچراغخوراکپزی
pilot burner U چراغ کوچک اجاق گاز وامثال ان
pilot burner U پیلوت
ohm burner U مشعل روغنی
premix burner U مشعل پیش گرمکن
prom burner U PROبرنامه ریز
bunsen burner U چراغ بونزن
oil burner U مشعلروغن
to put somebody on the back burner U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to put somebody on the back burner U به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
bunsen gas burner U چراغ گازی ازمایشگاه
total consumption burner U مشعل تمام مصرف کن
to put somebody on the back burner U کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
pulverized coal burner U مشعل خاک ذغالی
burner gas tube U لولهسوختگاز
multi flame burner U اجاق چند شعله
high pressure burner U مشعل فشار قوی
two-burner camp stove U اجاقدوشعله
comb type burner U مشعل نوع شانهای
single-burner camp stove U اجاقپیکنیکیتکشعله
frame up U دسیسه
saw frame U کمان اره
K-frame U قاببصورتحرفk
frame up U دوز وکلک
frame up U توط ئه
to frame someone U کسی بیگناه را متهم کردن
frame-up U توط ئه
to frame someone U پاپوش درست کردن برای کسی
frame U فرمول
ox frame U قابی که گوشههای چلیپایی دارد
frame U قاب
frame U قواره
frame U قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
frame U باربست
frame U سازه
frame U قاب کادر
frame U دنده عرضی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
frame U کالبد
frame U تنه
frame U چهارچوب
frame U شاسی
frame U چارچوب
frame U قاب کردن قاب گرفتن
frame U چارچوب گرفتن طرح کردن
frame U تنظیم کردن
frame U بیان کردن
frame U قاعده
frame U منطق اسکلت
frame U ساختمان
frame U چهارچوب تنه
frame U بدن
frame U پاپوش درست کردن
frame U صحنه
frame U فریم
frame-up U پرونده سازی
frame U هیکل حالت موقتی
frame U کنترل هایی
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
frame U خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
frame U بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
frame U 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
frame U قاب کردن
frame U قاب چارچوب کمان
frame U استاتور استخوان بندی
web frame U قالبشبکهای
warping frame U قالبپیچنده
adjustable frame چهارچوب قابل تنظیم
walking frame U قالبچهارپا
time frame U چارچوب زمانی
time frame U مدت لازم
vertical frame U قالبعمودی
frame agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
freeze-frame U قاب ایستا
timber frame U قالبچوبی
freeze-frame U قاب ایستایی
cold frame U سرما دورکن
two light frame U پنجره دوچشمه
two light frame U پنجره دو قلو
sill of frame U آستانهقاب
track frame U قالبشیار
frame push U اهرم فشاردهنده
door-frame U چارچوب در
sash frame U حمایلقاب
roller frame U قالبدورانی
portal frame U قالبدرگاهی
overhead frame U قالببالایسر
to frame an answer U پاسخی را طرح کردن
frame of mind U حالتذهنیفرد
metal frame U قالبفلزی
climbing frame U وسیلهایمخصوصبازیکودکان
head of frame U سرقاب
wire frame U قالبفلزی
warp frame U قاب چله
frame stile U قالبنردبانی
frame agreement U توافق اولیه
box-frame U قاب صندوقی
frame of reference U چهارچوب داوری
door frame U چارچوب در
frame antenna U انتن چارگوش
frame frequency U بسامد صحنه
frame house U خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
frame of an apparatus U شاسی
frame of hachsaw U کمان اره چکی
frame of hachsaw U کلاف اره چکی
frame partition U جداگر سازه دار
frame partition U تیغه تیرپایهای
frame partition U تیغه قالبی
frame work U چهارچوب
full frame U قاب کامل
distribution frame U مقسم
crane frame U چارچوب جرثقیل
frame-ups U پرونده سازی
frame-ups U توط ئه
window frame U قاب پنجره
window-frame U قاب پنجره
bar frame U تیرک قاب
base frame U چهارچوب زیر دستگاهها
beacon frame U فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
belt frame U اسکلت محیطی بدنه هواپیما
c frame press U پرس با قالب "سی " شکل
casement frame U قاب بازشو
chassis frame U چارچوب شاسی
claim frame U فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
picture frame قاب عکس
page frame U قاب صفحه
page frame U قالب صفحه
piling frame U داربست
plan frame U چارچوب برنامه
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
reference frame U دستگاه مقایسهای
space frame U قاب سه بعدی
spinning frame U چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
to connect to frame U اتصال به بدنه
pack frame U کوله پشتی زین دار
main frame U کامپیوتر بزرگ
magnet frame U یوغ اهنربایی
machine frame U چارچوب دستگاه
mast frame U قاب چهارگوش
mirror frame U جعبه اینه
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
wire frame model U نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
track roller frame U قالبگردندهشیاردار
swing frame grinder U دستگاه سنگ زنی نوسان دار
wood frame construction U ساختمان با استخوانبندی چوبی
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate. U فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
micro to main frame U پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
gap frame press U پرس "سی " شکل
intermediate distribution frame U مقسم میانی
middle rial of door frame U قیدچه
double frame hobbing machine U دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
locomotive frame drilling machine U دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
frame of mind (good or bad) <idiom> U
top and bottom rail of door frame U پاسار
sewing: sewing frame U ماشیندوخت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com