English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
bully boys U آدم خشن و زورگو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bully U قلدر
bully U درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
bully U قلدری کردن
bully U تحکیم کردن
bully U گردن کلفت گوشت
bully U پهلوان پنبه
To act as a bully . U گردن کلفتی کردن
bully boy U آدم خشن و زورگو
penalty bully U شروع بازی پس ازخطای پنالتی
He is a bully . he is a rough guy . U آدم گردن کلفتی است
boys U پسر بچه
old boys U دانش آموز پیشین
boys U پسر
boys U خانه شاگرد
boys U سوارکار مسابقه اسبدوانی
Boys will be boys. U پسرها حالا دیگه اینطور هستند.
To bully . To make unreasonable remarks. U زور گفتن ( حرف زور زدن )
None of the boys ( children ) came . U هیچ کدام از بچه هانیامدند
Teddy boys U ملبس به جامه های عجیب و غریب
Teddy boys U ژیگول
stable-boys U کارگر اصطبل
paper boys U روزنامه رسان
paper boys U روزنامه فروش
the boys were excused U شاگردان مرخص شدند
naked boys U سورنجان
naked boys U پیاز حضرتی
To behave as a bully . To act in a threatening manner. U شاخ وشانه کشیدن
there is no room fo rlazy boys U جا برای بچههای تنبل نداریم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com