Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
buffer stock
U
ذخیره اتکائی
buffer stock
U
تامین ذخیره
buffer stock
U
موجودی ذخیره
buffer stock
U
مواد اولیه ذخیره
buffer stock
U
موجودی احتیاطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
buffer
U
ضربت گیر
buffer
U
دافع اطاق خرج
buffer
U
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
buffer
U
حافظه میانجی
buffer
U
ماشین لرزنده
buffer
U
استفاده از میانگیر
buffer
U
پرداخت کردن
buffer
U
ضربت خور حائل
buffer
U
سپر
buffer
U
میانگیر
buffer
U
ضربه گیر بالشتک
buffer
U
تامپون
buffer
U
بافر
buffer
U
حافظه موقت
buffer
U
حافظه میانی
buffer
U
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
buffer
U
مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
buffer
U
فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
buffer
U
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند
buffer
U
وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
buffer
U
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
buffer
U
محلول تامپون
buffer
U
بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
z buffer
U
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
buffer capacity
U
فرفیت بافر
buffer body
U
بدنه دافع
buffer area
U
ناحیه میانگیر
buffer zones
U
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer zones
U
منطقه تامین
buffer zones
U
منطقه پیشگیری
buffer zone
U
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer zone
U
منطقه تامین
buffer zone
U
منطقه پیشگیری
buffer chamber
U
اطاق خرج
buffer chamber
U
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
buffer tank
U
تانکرحائل
disk buffer
U
میانگیر دیسک
disk buffer
U
بافر دیسک
elastic buffer
U
اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
elastic buffer
U
میانگیر ارتجاعی
off screen buffer
U
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
oil buffer
U
ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
output buffer
U
میانگیر خروجی
refresh buffer
U
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
storage buffer
U
میانگیر انباره
keyboard buffer
U
حافظه موقت صفحه کلید
buffer storage
U
حافظه میانگیر
buffer storage
U
انباره میانگیر
buffer condenser
U
خازن میانگیر
keyboard buffer
U
بافر صفحه کلید
buffer distance
U
حاشیه امنیت
buffer distance
U
محوطه امنیت
buffer duo
U
دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
buffer memory
U
حافظه میانیگر
buffer pool
U
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
buffer register
U
ثبات میانگیر
buffer state
U
دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
buffer solution
U
محلول بافر
buffer state
U
دولت حایل
buffer stage
U
مرحله میانگیر
buffer-bar
[railway]
U
ضرب خور
[قطار]
in stock
<idiom>
U
روی بورس
out of stock
<adj.>
U
غیر موجودی کالا
[در انبار]
take stock of
<idiom>
U
شمردن فرصتها
take stock
<idiom>
U
جمع بندی کردن
to take stock of
U
برانداز کردن
stock still
U
بی حرکت
stock still
U
بی جنبش
out of stock;ex stock
U
از موجودی یاذخیره
stock
U
دسته ابزار و اسلحه
stock
U
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
to have in stock
U
موجود داشتن
stock
U
اماده
stock
U
قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
stock
U
میله لنگر
stock
U
موجودی
stock
U
موجودی کالا ذخیره
stock
U
ذخیره اولیه
stock
U
جوراب ساق بلند
stock
U
عادی ازلحاظ مدل
stock
U
دسته چوب ماهیگیری
stock
U
ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stock
U
سهام
stock
U
موجودی موجودی کالا
stock
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock
U
ذخیره
stock
U
جامع نسب
stock
U
انبار
stock
U
ذخیره کردن
stock
U
به موجودی افزودن
stock
U
درانبار
stock
U
قنداق تفنگ
stock
U
ته ساقه
stock
U
تنه
stock
U
کنده
stock
U
انبارکردن
stock
U
سهم
stock
U
انباشته انباره
stock
U
اماد ذخیره
stock
U
ذخیره ذخیره کردن
stock
U
دسته حدیده
stock
U
مال التجاره
stock-still
U
بی جنبش
stock
U
بدنه رنده
stock
U
ماده اولیه
stock
U
موجودی ذخیره
stock
U
موجودی انبار
stock
U
دم دست
stock
U
نیا
stock
U
سهام سرمایه
stock
U
پایه دسته ریشه
stock-still
U
بی حرکت
stock
U
موجود
stock
U
:حاضر
stock
U
مواشی پیوندگیر
stock
U
دودمان
stock
U
: مایه
stock dividend
U
سهام صادره بابت سود سهام
stock control
U
کنترل وسفارش موجودی انبار
stock control
U
کنترل موجودی
stock company
U
شرکت سهامی
stock control
U
کنترل موجودی انبار
stock control
U
کنترل ذخیره انبار
stock evaluation
U
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stock exchnge
U
بورس
stock exchnge
U
بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
stock jobber
U
محتکر سهام دلال سهام
stock jobber
U
سفته باز
stock in trade
U
لوازم وابزار کار فوت وفن
stock in trade
U
مال التجاره
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
money stock
U
عرضه پول
stock holder
U
سهامدار
stock holder
U
صاحب سهم
stock funds
U
اعتبار خریدنقدی
stock funds
U
اعتبار نقدی اماد
stock clerk
U
انباردار
stock check
U
کنترل موجودی
raw stock
U
موجودی مواد خام
reserve stock
U
اماد ذخیره
reserve stock
U
موجودی ذخیره
safety stock
U
موجودی ذخیره انبار
safety stock
U
موجودی تضمینی
seed stock
U
ذخیره بذرکاشتنی
seed stock
U
نیروی ذخیره
service stock
U
اماد و کالاهای جنگی
service stock
U
امادرزمی
spares stock
U
موجودی لوازم یدکی
preferred stock
U
سهام ممتازه
preferred stock
U
سهم ممتاز
stock adjustment
U
تعدیل موجودی
stock certificate
U
گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
stock broker
U
دلال بورس
stock broker
U
کارگزار بورس
stock broker
U
دلال سهام
stock bottle
U
شیشه ذخیره
stock audit
U
حسابرسی موجودی
stock and die
U
دسته حدیده و حدیده
stock accounting
U
حساب کالاهای موجود
stock adjustment
U
تطبیق موجودی
stock accounting
U
حسابداری موجودی
We dont have it in stock .
U
این جنس موجود نیست ( نداریم )
vine stock
U
نیایبرگمو
stock pot
U
قابلمهگود
laughing stock
U
مورد تمسخر
laughing stock
U
مضحکه
laughing stock
U
مایهی خنده
stock exchange
U
بورس اوراق بهادار
valuation of stock
U
ارزیابی موجودی
treasury stock
U
سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
take stock in (usually negative)
<idiom>
U
باورداشتن
rolling stock
U
ترنهای روی خط اهن
outside
[stock exchange]
<adj.>
U
خارج از بورس
[فروخته شده ]
stock exchange
U
بورس سهام
stock exchange
U
بورس اوراق بهادار
stock exchange
U
بورس سهام
stock exchanges
U
بورس سهام
stock exchanges
U
بورس اوراق بهادار
rolling stock
U
گردونههای ریل دار
to i. one's capital in stock
U
سرمایه حودرادرسهام گذاشتن
surplus stock
U
موجودی مازاد
stock requisition
U
درخواست کالا
stock record
U
سابقه موجودی
stock piling
U
ذخیره کردن در انبار
stock piling
U
ذخیره نمودن
stock piling
U
انبار کردن
stock number
U
شماره فنی انبار شماره انبار
stock number
U
شماره فنی جنس
stock level
U
سطح ذخیره انبار
stock level
U
سطح انبار
stock jobbing
U
سفته بازی
warehouse stock
U
موجودی انبار
stock requisition
U
تقاضا جهت کالا
stock room
U
انبار
surplus stock
U
موجودی اضافی
stock yard
U
حیاط طویله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com