Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
broken rock
U
صخره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
broken
U
منقطع منفصل
broken
U
رام واماده سوغان گیری
broken
U
نقض شده
broken
U
شکسته شده
broken
U
شکسته
broken
<adj.>
U
خراب
broken down
U
ازپای درامد
broken-down
U
ازپای درامد
broken
<adj.>
U
شکسته
[دستگاهی]
broken field
U
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
broken stone
U
سنگریزه
broken stone
U
خرده سنگ
broken sleep
U
خواب بریده بریده
broken bricks
U
سنگریزه
broken money
U
پول خرد
broken marriage
U
زناشویی گسیخته
broken hardening
U
سخت گردانی شکسته
broken country
U
زمین دوعارضه
broken english
U
انگلیسی دست و پا شکسته
broken ground
U
زمین ناهموار
broken country
U
زمین مضرس
broken-hearted
<adj.>
U
دل شکسته
broken stone
U
سنگ شکسته
broken stowage
U
فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
broken weather
U
هوای بی قرار
wind broken
U
ریوی شده
wind broken
U
خسته
In my broken English .
U
با انگلیسی دست وپا شکسته ام
The socket is broken.
پریز برق شکسته است.
heart broken
U
محنت زده
heart broken
U
دل شکسته
The lamp is broken.
لامپ خراب است.
My car has broken down.
اتومبیلم خراب شده است.
to be broken on the wheel
U
روی چرخ گاری مردن
[نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
a broken arm
U
بازوی شکسته
broken winded
U
تنگ نفس
broken wind
U
یلپپیک
wind broken
U
دچار پربادی
broken bricks
U
پاره اجر
Burglars have broken in.
U
دزد ها
[با زور]
آمده بودند تو.
broken hearted
U
دلشکسته
broken-hearted
U
دلشکسته
broken home
U
خانواده گسیخته
broken homes
U
خانواده گسیخته
broken fibres
U
تار عضلانی پاره شده
broken traffic line
U
خط گسسته برای امد و شد
he received a broken hand
U
دستش شکست
I had my car broken into last week.
U
هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
The dog has broken loose .
U
سگ زنجیرش را باز کرد وفرار کرده است
He broken an Olympic record.
U
رکورد المپیک را شکست
The door – handle has broken off.
U
دسته درشکسته است
To speake broken French.
U
فرانسه دست وپ؟ شکسته صحبت کردن
My face has broken with pimples.
U
صورتم جوش زده است
broken traffic line
U
خط چین برای امد و شد
He felt like he'd finally broken the jinx.
U
او
[مرد]
این احساس را میکرد که بالاخره طلسم را شکنده بود.
That jar is broken and that measure spilt .
<proverb>
U
آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.
The house next door was broken into/burgled/burglarized yesterday.
U
دیروز دزد خانه همسایه را زد.
the rock
U
جبل الطارق
rock-like
U
صخرهمانند
rock
U
تکان نوسانی دادن
rock
U
جنبیدن
rock
U
جنباندن
rock
U
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock
U
صخره
rock
U
تکان
rock
U
خاره
rock
U
جنباندن نوسان کردن
rock
U
سنگ
rock
U
تخته سنگ یا صخره
rock
U
سنگ خاره صخره
rock
U
تکان دادن
rock
U
جنبش
volcanic rock
U
سنگ خروجی
vitreous rock
U
سنگ شیشه نما
under szturated rock
U
سنگ زیر اشباع
to stumble against a rock
U
گیرکردن به سنگ یاخوردن به سنگ
to rock to sleep
U
خواب کردن
to rock to sleep
U
جنباندن
rock work
U
دیوار کوه نما
rock work
U
خاره یا صخره مصنوعی
rock toe
U
سنگچین پایاب
rock wash
U
پوشش سنگی
rock work
U
کوه مصنوعی
rock wool
U
پشم کوهی
to rock the boat
<idiom>
U
گرد و خاک به پا کردن
[اصطلاح مجازی]
impervious rock
U
تختهسنگغیرقابلنفوذ
as steady as a rock
<idiom>
U
مثل کوه
[استوار و ثابت]
rock the boat
<idiom>
U
واژگون کردن
As firm as a rock .
U
به محکمی آهن ( سنگ )
To stand like rock .
U
مانند کوه ایستادن
rock-hard
U
بینهایتسخت
It is as hard as rock.
U
مثل سنگ سفت است
rock-climber
U
صخرهنورد
rock pool
U
استخرکوچک
rock music
U
موسیقیRock
rock step
U
پایهصخرهای
rock basin
U
حوضهرودصخراهای
rock-climbing
U
صخرهنوردی
rock sucker
U
مارماهی دریایی
rock-bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock cork
U
پنبه کوهی
eruptive rock
U
سنگ خروجی
eruptive rock
U
سنگ بیرون ریخته
fall of rock
U
ریزش سنگ
rock rubble
U
ریزش سنگ
hand placed rock
U
سنگفرش فکافته
rock flint
U
سنگ اتشزنه سیاه
igneous rock
U
سنگ اذرین
igneous rock
U
سنگ خروجی
igneous rock
U
سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
layer of rock
U
لایه سنگی
layer of rock
U
طبقه سنگی
mantle rock
U
سنگپوش
detrital rock
U
سنگ اواری
crystalline rock
U
سنگ بلوری
rock'n'roll
U
رقص راک اندرول
rock'n'roll
U
رقص بحنبان وبچرخان
rock and roll
U
رقص راک اندرول
rock and roll
U
رقص بحنبان وبچرخان
rock salt
U
نمک سنگی
rock garden
U
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock gardens
U
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
almond rock
U
گزبادامی
bed rock
U
سنگ کف
bed rock
U
سنگ مادر
bituminous rock
U
سنگ قیری
rock bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
cap rock
U
پوش سنگ
phosphate rock
U
سنگ فسفات
rock pitons
U
انواع میخهای سنگ نوردی
rock fill
U
سنگریز
rock goat
U
مرال
rock erosion
U
از بین رفتن سنگ در اثرخراش
rock fever
U
حصبه جبل الطارق
rock scorpion
U
کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
rock flour
U
سنگارد
rock flour
U
ارده سنگ
rock goat
U
بزکوهی
rock hewn
U
از کوه کنده شده
rock oil
U
نفت
rock pigeon
U
کبوتر کوهی
rock dyke
U
سنگریز
rock drill
مته سنگ شکن
rock bound
U
دشوار
rock bound
U
دیریاب
rock bound
U
محاط بصخره
rock brake
U
بسفایج معمولی
rock candy
U
نبات
rock bound
U
سنگ بست
rock candy
U
تبرزد
rock bound
U
خاره بست
rock crystal
U
سنگ بلور
rock dove
U
کبوتر کوهی
rock facing
U
سنگریز حفافتی
natural rock asphalt
U
سنگ قیر
sluiced rock fill
U
سنگریز ابپاشی شده با فشار
zone of rock fracture
U
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
bed rock ledge
U
لایه سنگی کف بستر
rock fill dam
U
سد سنگی
zone of rock flowage
U
منطقه سنگهای روان
to make the party rock
U
جشن را گرم کردن
rock-bottom price
U
کمترین قیمت
to hit rock bottom
U
از نظر روحی خرد شدن
rock fill dam
U
سد سنگریز
A big rock rolled down the mountain.
U
سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com