English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
brinell ball hardness test U ازمایش فشار گلوله برینل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brinell hardness test U طریقه اندازه گیری سختی برینل
brinell hardness U سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
brinell hardness number U ضریب سختی برینل
hardness test U ازمایش سختی
drop hardness test U ازمایش سختی سقوطی
rebound hardness test U ازمایش سختی جهشی
vickers hardness test U ازمایش سختی ویکرز
rockwell hardness test U ازمایش سختی راک ول
ball test U ازمون ساچمهای
ball and field test U ازمون توپ و میدان
brinell U برینل
hardness U دشواری
hardness U سختی
hardness U شدت
hardness U اشکال سفتی
hardness U شکنندگی
abrasive hardness U درجه سایش پذیری
abrasion hardness U درجه سایش پذیری
scleroscope hardness U دستگاه سختی سنج
thrust hardness U درجه سختی فشاری
temporary hardness U سختی موقت
hardness of water U سختی اب
hardness tester U ازمایش کننده یا تستر سختی
impact hardness U سختی برخورد
file hardness U زبری سوهان
permanent hardness U سختی دائمی
red hardness U سختی گرم سرخ
rebound hardness U سختی جهشی
strain hardness U سختی درجه
carbonet hardness U درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
water hardness U درجه سختی آب
strain hardness U سختی کشی
water hardness U [میزان املاح موجود در آب]
scratch hardness U درجه سختی خراش
scratch hardness tester U ازمایشگر سختی خراش
hardness testing machine U دستگاه ازمایش سختی
permanent hardness of water U سختی دایم اب
vicker's diamond hardness tester U دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
three ball U مسابقه گلف بین سه بازیگر باسه گوی
ball U بقچه [کاموا ]
into a ball U نخ راگلوله کنید
to a. the ball U توپ رانشان دادن
to a. the ball U توشدن
to a. the ball U اماده انداختن
no ball U اصطلاحیدرورزشچوگان
ball U بال [رقص]
ball U گلوله کردن
ball U ایام خوش
ball U رقص
ball U توپ بازی مجلس رقص
ball U گوی
ball U گلوله
four ball U مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
have a ball <idiom> U روزگارخوش داشتن
have something on the ball <idiom> U باهوش ،زرنگ
on the ball <idiom> U باهوش
ball U گرهک
ball U بیضه
ball U مجلس رقص
ball U کانون [کاموا]
ball U ساچمه
ball U توپ دور از دسترس توپزن
ball U توپ
ball U گلوله توپ
ball U ساچمه توپ
fire ball U گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
eight ball billiard U بیلیارد امریکایی
fire ball U نارنجک
fish ball U کوفته ماهی وسیب زمینی
ball games U هماورد
fire ball U گلوله
fire ball U توپ
brown ball U توپقهوهای
fir ball U جوزصنوبر
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
eye ball U تخم چشم خال سیاه هدف
ball assembly U توپمجمع
ball of clay U توپبرایساختسفال
eye ball U سیاهی چشم
ball peen U توپکنوکچکش
ball stand U محلتوقفتوپ
emery ball U توپ دستکاری شده بطورغیرمجاز
ball winder U نخپیچ
black ball U توپسیاه
fir ball U چلغوزه
eight ball billiard U تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
eat the ball U اسیر شدن با توپ بجای پرتاب
earth ball U دنبلان
blue ball U توپآبی
bowling ball U توپبولینگ
ball games U شرایط وضعیت
cork ball U توپچوبپنبهای
cue ball U گوی سفید اصلی که با ان ضربه به گویهای دیگربیلیارد زده میشود
corn ball U شیرینی چس فیل
get the ball rolling <idiom> U شروع چیزی
keep one's eye on the ball <idiom> U
keep the ball rolling <idiom> U اجازه فعالیت دادن
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
ball pen U خودکار [نوشت افزار]
ball pen U روان نویس [نوشت افزار]
ball pens U خودکار ها
ball pens U روان نویس ها
darning ball U زیر رفویی
dead ball U توپ مرده
dead ball U توپ خارج ازبازی
drop ball U انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد
drop ball U دراپ بال
cricket ball U توپبازیگریکت
green ball U توپسبز
hockey ball U توپهاکی
ivory ball U توپعاجی
lead ball U کلاهکتوپی
pink ball U توپصورتی
red ball U توپقرمز
rugby ball U توپلاستیکی
squash ball U توپاسکوآش
tennis ball U توپتنیس
She is a ball of fire. U دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
canon ball U گلوله توپ
running with the ball U با توپ دویدن
palm the ball U رانینگ
high ball U شوت کردن بالا توپ [فوتبال]
object ball U گویی که با گوی اصلی بیلیاردمورد ضربت قرار می گیرد
nine ball billiard U بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
net ball U یکجور توپ بازی که توپ بایداز حلقهای که توری درزیران گذاشته اندردشود
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
medicine ball U توپ پر تمرینی مدیسین بال
medicine ball U توپ چرمی
marine ball U نوعی واترپولو دراستخر کم عمق 02 در04 متر
playground ball U توپ پلاستیکی کودکان
lost ball U گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
lose of ball U لورفتن توپ
long ball U پرتاب از دور به دروازه
jump ball U توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
jump ball U جمپبال
to block a ball U نگهداشتن توپ در بازی
to keep the ball rolling U رشته سخن رانگسیختن پشتش را امدن
play the ball U حفظ توپ با دریبل
play the ball U با دریبل صاحب توپ شدن
shadow ball U تمرین گوی اندازی
sit on the ball U بازی محافظه کارانه
sit on the ball U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
small ball U پرتاب بی حالت
snow ball U گلوله برف
snow ball U با گلوله برف زدن
racket ball U گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
push ball U بازی که منظورازان گذراندن توپ است ازدروازه طرف مقابل بزورتنه و دست
sour ball U کلوچه سخت ترش مزه
punch the ball U مشت کردن دروازه بان
punch ball U گلابی تمرین بوکس
puff ball U یکجورسماروغ که چون تخم دان گوی مانندان شکسته شودتخم ان پراکنده میشود
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
square ball U پاس عرضی
squat under the ball U توپگیری با شیرجه
straight ball U پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
pool ball U هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
to kick a ball U توپ زدن
to kick a ball U زدن
to muff a ball U از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
game ball U توپ بازی
fuzz ball U سماروغ
fuzz ball U چتر مار
fuzz ball U گوشت زیادی
fuzz ball U قارچ
fuzz ball U گیاه قارچی
free ball U توپ بی صاحب
ball game U ورزش یا بازی با توپ
ball game U گوبازی
follow the ball U دنبال توپ فرستادن
ball game U مسابقه
ball game U هماورد
ball game U شرایط وضعیت
ball games U ورزش یا بازی با توپ
ball games U گوبازی
flat ball U گوی بولینگ خارج از بازی
flat ball U توپ کاشته
working ball U گوی با سرعت و چرخش کافی
ground ball U توپ زنده
to open the ball U اول رقصیدن
to open the ball U پیش قدم شدن
to play ball U توپ بازی کردن
track ball U گوی نشان
track ball U گوی پیگردی گوی شیار
held ball U گرفتن همزمان توپ
volley ball U والیبال
to kick a ball U توپی را
hard ball U baseball =
wash ball U صابون دستشویی
handle the ball U دست زدن توپزن به توپ
hand ball U توپ بازی با دست
gutter ball U گویی که به شیار میافتد
spot ball U گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
live ball U توپ در جریان
live ball U توپ زنده
ground ball U توپ در جریان
ball games U مسابقه
ball park U زمین بازیهای با توپ
ball boy U توپ جمع کن
ball back U ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com