English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
breasted transmitter U میکروفونی که به گردن اویخته میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
double-breasted U دوطرف تکمه خور
single breasted U دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted U دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
breasted drill U مته دستی که ته ان به شکل بیضی است و در سینه شخص قرار می گیرد
double breasted U کتی که در دو طرف دکمه دارد
full breasted U بزرگ پستان
double breasted U کت چهار دکمه
pigeon breasted U دارای قوز سینه
double-breasted buttoning U دکمهدوتاییرویسینه
double-breasted jacket U ژاکتپیلیدار
transmitter U فرستند
transmitter U وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
transmitter U راوی
transmitter U فرستنده
transmitter U فرافرست
transmitter U دهنی
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U فرستنده رادیویی
transmitter U دستگاه فرستنده
transmitter U انتقال دهنده
telephone transmitter U میکروفن تلفن کپسول دهنی
telephone transmitter U دهنی
pulse transmitter U فرستنده پالس
microwave transmitter U انتقالریزموج
noise transmitter U فرستنده پارازیت
jamming transmitter U فرستنده پارازیت
amateur transmitter U فرستنده اماتور
directional transmitter U فرستنده جهت دار
emergency transmitter U فرستنده اضطراری
control transmitter U دستگاههای همگرد
intermediate transmitter U فرستنده واسطه
intermediate transmitter U فرستنده میانی
radio telephone transmitter U فرستنده تلفن بیسیم
ultrashort wave transmitter U فرستنده موج خیلی کوتاه
long wave transmitter U فرستنده موج بلند
transmitter signal element timing U زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com