Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
border check irrigation
U
ابیاری نواری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
border ditch irrigation
U
ابیاری نواری
irrigation
U
ابیاری
over irrigation
U
فزون ابیاری
over irrigation
U
ابیاری بیش ازحد
syringe for irrigation
U
سرنگبرایتحریک
irrigation consumption
U
مصرف ابیاری
irrigation channel
U
مادی
irrigation channel
U
جدول
irrigation channel
U
کانال ابیاری
broad irrigation
U
کوداب دادن
irrigation requirement
U
احتیاجات ابی گیاه
irrigation system
U
شبکه ابیاری
tank irrigation
U
شبکه ابیاری با مخازن کوچک
systematic irrigation
U
ابیاری منظم
surface irrigation
U
ابیاری سطحی
subsoil irrigation
U
ابیاری زیرزمینی
aeration irrigation
U
ابیاری برای تهویه خاک
sewage irrigation
U
ابیاری فاضلاب
kharif irrigation
U
ابیاری تابستانه
sprinkler irrigation
U
ابیاری بارانی
overseer of irrigation channel
U
سرمیراب
overseer of irrigation channel
U
مادی سالار
ideal irrigation interval
U
فاصله مطلوب ابیاری
border
U
حاشیه فرش
at the border to
U
دم مرز به
S-border
U
حاشیه های اس
[در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
border
U
فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
border
U
کران
border
U
زه
border
U
پشته
border
U
سرحد
border
U
مرز
border
U
پشته خاکی
border
U
مجاور بودن
border
U
حاشیه گذاشتن
border
U
سجاف کردن
border
U
لبه گذاشتن
border
U
خط مرزی
border
U
کناره مرز
border
U
لبه
border
U
کنار
border
U
حریم
border
U
دوره
border
U
حاشیه
border
U
حاشیه زه
border
U
حاشیه دار کردن
border
U
کناره
border
U
لبه دارکردن
border land
U
زمین مرزی
herbaceous border
U
محوطهگیاهی
border post
U
ساختمانمرزبانی
minor border
U
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
border crosser
U
عبور کنندگان از مرز پناهندگان
purple border
U
حاشیهارغوانی
border line
U
خط حاشیه
border line
U
خط راهنما
border method
U
روش نواری
border line
U
خط راهبر
cathode border
U
مرز کاتد
border stone
U
سنگ مرزی
border stone
U
جدول
border line
U
خط کنار
border break
U
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
border break
U
ادامه دادن اطلاعات نقشه تا حاشیه ان
border guard
U
پلیس مرزبانی
Herati border
U
طرح حاشیه هراتی
[این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
crab border
U
حاشیه خرچنگی
[فرش]
carnation border
U
حاشیه گل میخکی که در فرش های آسیایی خصوصا هندی دیده می شود
border police
U
پلیس مرزبانی
meander border
U
[طرح پیچ در پیچ و منقطع در حاشیه با مخلوطی از گل ها و پیچک های انگور]
border installations
U
تاسیسات مرزی
turtle border
U
حاشیه سماوری
[در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
baberpole border
U
شیرازه بافته شده از دو رنگ
rosette border
U
حاشیه گل و بوته
[اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
Kufic border
U
حاشیه کوفی
[این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
reciprocal border
U
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
rainbow border
U
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
cartouche border
U
قاب و کتیبه ای که بیشتر در حواشی بکار گرفته شده و نقش درون آن بصورت یک در میان در هر قاب تکرار می شود
curled leaf border
U
حاشیه با برگ های مجعد که در فرش های ترکمن بکار می رود.
smuggler
[of people across a border]
U
قاچاقچی آدم
[در سر مرز]
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
He crossed the frontier(border-line).
U
ازمرز رد شد
check off
U
تغییرروش بازی درتجمع
check
U
ارزیابی کردن
check
U
سنجیدن
check
U
تحقیق کردن
check
U
بررسی کردن
check
U
مطالعه کردن
check
U
تجزیه کردن
check
U
محک زدن
check
U
عیار گرفتن
check out
U
تصفیه حساب کردن
check out
U
بازدیدعمل و خصلت جنگ افزار
in check
<idiom>
U
غیرقابل کنترل
to check in
U
نام نویسی کردن
[هتل]
to check up
U
درست رسیدگی یاحساب کردن
to check off
U
رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
second check
U
بررسی نهایی
second check
U
بررسی دوباره
to check out something
U
چیزی را بررسی یا امتحان کردن
check up
U
رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
check up
U
معاینه کردن
Please check the ...
لطفا ... را کنترل کنید.
check-up
U
کنترل
check
U
خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check
U
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check
U
اجرای خشک یک برنامه
check
U
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
check
U
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
check
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
U
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check
U
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check
U
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check
U
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
check
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check
U
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
check
U
اطمینان از صحت چیزی
check
U
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check-up
U
بازبینی کردن
check-up
U
کنترل کردن
check-up
U
بازبینی
check-in
U
نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in
U
وارد شدن
check
U
تطبیق
check in
U
نام نویسی کردن مراسم ورود
check in
U
وارد شدن
check
U
مقابله کردن بررسی
check
U
چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
check
U
امتحان
check
U
جلوگیری کردن از
check
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check
U
دریچه تنظیم
check
U
چک بانک
check
U
نشان گذاردن
check
U
تطبیق کردن
check
U
بررسی کردن
check
U
بررسی
check
U
مقابله کردن مقابله
check
U
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
check
U
سرزنش کردن رسیدگی کردن
check
U
ممانعت کردن
check
U
بازرسی کردن
check
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check
U
چک
check
U
مقابله
check
U
منع
check
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
check
U
کیش
check
U
و شدن بوی شکار
check
U
وارسی
check
U
بازرسی شد
check
U
امتحان کردن بازرسی
sales check
U
صورت فروش
residue check
U
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
odd even check
U
مقابله فرد و زوج
redundancy check
U
بررسی افزونگی
redundancy check
U
تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
redudancy check
U
بررسی افزونگی
reasonableness check
U
بررسی و کنترل معقولانه و مستدل
selection check
U
مقابله گزینش
sequence check
U
مقابله ترتیب
stick check
U
دور کردن گوی از گوی دار بااستفاده از چوب
stock check
U
کنترل موجودی
programmed check
U
بررسی برنامه ریزی شده
spite check
U
کیش دفع الوقت
sight check
U
مقابله نظری
sight check
U
مقابله چشمی
modulo n check
U
مقابله به پیمانه
sequence check
U
بررسی ترتیبی
reasonableness check
U
بررسی معقول بودن
parity check
U
مقابله توازن
parity check
U
بررسی توازن
check-ups
U
کنترل
parity check
U
مقابله کردن توازن
check-ups
U
بازبینی
overflow check
U
مقابله سرریز
overflow check
U
بررسی سرریزی
check-ups
U
بازبینی کردن
parity check
U
مقابله ایستایی
range check
U
بررسی محدوده
odd even check
U
بررسی فرد و زوج
programmed check
U
مقابله برنامه ریزی شده
programmable check
U
مقابله برنامه ریزی شده
priority of check
U
تقدم کیش
poke check
U
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
perpetual check
U
کیش دایم
pay check
U
چک حقوق
overflow check
U
بررسی سرریز
check-points
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
rain check
<idiom>
U
بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
rain check
<idiom>
رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
check-ins
U
وارد شدن
check-ins
U
نام نویسی کردن مراسم ورود
cross check
U
بررسی متقابل
security check
U
چکامنیتی
cross-check
U
بررسی متقابل
check-rail
U
ریلتنظیم
Please check the water.
لطفا آب را کنترل کنید.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com