Perdic | book marker | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	book marker U	نشان لای کتاب
	book marker U	چوب الف

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	marker	نشانگر
	marker U	کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
	marker U	دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
	marker U	کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
	marker U	نشانه
	marker U	علامت نشان
	marker U	نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
	marker U	حساب نگهدار
	marker U	نشان گذار
	marker U	مشخص کننده
	marker U	تعیین کننده شاخص هدف شاخص
	marker U	ثبت کننده امتی_از
	marker U	علامته_ای روی زمین
	marker U	علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
	marker U	داور
	marker U	علامت نشانه
	marker variable U	متغیر ممیز
	marker ship U	ناو نماینده یاجلودار ستون
	marker ship U	کشتی نماینده
	absorption marker U	عقربه جذب
	marker post U	لبه نما
	marker circle U	دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
	calibration marker U	فاصله یاب راداری
	gap marker U	علامت مخصوص نشاندادن رخنه در میدان مین
	beach marker U	علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
	yard marker U	خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
	fan marker U	نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
	dye marker U	فشفشه نشان کننده
	dye marker U	فشفشه
	range marker U	فاصله یاب راداری
	sea marker U	نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
	row marker U	دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
	skirt marker U	نشانگذاردامن
	saltpetre marker U	شوره پز
	position marker U	نشانگرموقعیت
	marker pen	علامت گذار
	play marker U	طراح حمله
	lane marker U	راهنمای معبر داخل میدان مین
	range marker U	شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
	end of tape marker U	علامت انتهای نوار
	end of tape marker U	نشانگر انتهای نوار
	side marker light U	چراغعلامتدهندهکناری
	beginning of tape marker U	علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
	end of data marker U	نشانگر انتهای داده ها
	that is my book U	این
	book U	شماره بازیگرخطاکار
	that book U	این کتاب
	this book is yours U	این کتاب مال شما ست
	by the book U	کتابی
	your book U	کتابتان
	by the book U	ازروی کتاب
	book value U	ارزش دفتری
	that book U	ان کتاب
	book value U	ارزش ثبت شده در دفتر
	book value U	بهای دفتری
	book value U	ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
	book one U	جلد نخستین
	that is my book U	کتاب من است
	the a of a book U	خوانندگان کتابی
	i had never seen such a book U	من هرگز چنین کتابی ندیده ام
	here is my book U	کتاب من اینها
	here is my book U	اینست کتاب من
	your book U	کتاب شما
	book U	بداخلاق
	you are welcome to my book U	بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
	i will t. you for the book U	شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
	it was a p to another book U	مقدمه کتاب دیگربود
	with out book U	برون سند کتابی ازبر
	very many book U	کتابهای خیلی زیاد
	to d. into a book U	نگاه مختصر بکتابی کردن
	the book is out of p U	کتاب تمام شده است
	book one U	کتاب نخست
	book U	رزرو کردن توقیف کردن
	book U	اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
	book U	دفتر
	book U	ثبت کردن
	to book something U	چیزی را رزرو کردن
	to book something U	چیزی را سفارش دادن
	book U	فصل یاقسمتی از کتاب
	book U	مجلد دفتر
	book U	درکتاب یادفترثبت کردن
	book U	کتاب
	edition [ed.] [of a book] U	ویرایش [کتابی]
	tou book U	لباس تکواندو
	to wade through a book U	بکندی وزحمت کتابی راخواندن
	to subscribe for a book U	پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
	to read a book U	کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
	to put any one through a book U	کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
	to license a book U	اجازه چاپ کتابی را دادن
	to gut a book U	جوهرمطالب کتابیراکشیدن
	book a seat U	جا رزرو کردن
	white book U	ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
	white book U	کتاب سفید
	word book U	لغت نامه
	word book U	دیکشنری
	have one's nose in a book <idiom> U	دائم سر توی کتاب داشتن
	have one's nose in a book <idiom> U	کرم کتاب خوانی داشتن
	waste book U	دفتر باطله
	what is this book worth? U	این کتاب چقدر ارزش دارد
	to gut a book U	مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
	to e. upon acovnt book U	همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
	that book will immortalize him U	ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
	the book is print U	کتاب زیر چاپ است
	thank tou for that book U	متشکرم
	thank tou for that book U	خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
	text book U	رساله
	text book U	کتاب اصلی دریک موضوع
	text book U	کتاب درسی
	telephnone book U	دفتر تلفن
	service book U	کتب مذهبی
	service book U	کتب دعا
	the book is my property U	کتاب مال من است
	log book U	رخداد نگاشت
	to consult a book U	از کتاب فال گرفتن
	to consult a book U	سرکتاب باز کردن
	to bring to book U	حساب پس گرفتن
	to bring to book U	بازخواست کردن از
	to bind a book U	صحافی کردن یک کتاب
	time book U	دفتر ثبت ساعات کار
	edition [ed.] [of a book] U	چاپ [کتابی]
	the book is print U	کتاب برای فروش موجودایت
	Please fetch the book. U	لطفا"بروکتاب رابیاور
	scrap book U	مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
	word book U	فرهنگ لغات
	pension book U	برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
	address book U	دفترچه تلفن
	spine of the book U	تیرهپشتیکتاب
	She laid the book aside . U	کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
	To talk like a book . U	لفظ قلم صحبت کردن
	throw the book at <idiom> U	شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
	People of the Book U	پیروان کتاب مقدس [ دین]
	bound book U	کتابپربرگ
	book of matches U	جعبهکبریت
	book ends U	کتابنگهدار
	appointment book U	دفترچهقرارملاقاتها
	telephone book U	راهنمای تلفن
	book token U	کارتخریدکتاب
	code book U	کتابرمزگشا
	phrase book U	لغتنامهمسافرت
	guest book U	دفترچهمیهمانها
	exercise book U	کتابتمرین
	reference book U	کتابمرجع
	rent book U	کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
	rule book U	کتابقانون
	To bind a book. U	کتابی را جلد کردن
	cookery book U	کتابآشپزی
	She was reading the book to herself. U	کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
	You wI'll benefit by this book . U	از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
	What is the title of the book ? U	عنوان این کتاب چیست ؟
	when reading a book U	در حال خواندن کتابی
	comic book U	کتاب کاریکاتور
	book plates U	برچسب کتاب
	book plate U	برچسب کتاب
	Yellow Book U	مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
	year book U	سالنامه
	word book U	واژه نامه
	word book U	کتاب لغت
	woman of the book U	کتابیه
	word book U	کتاب لغت
	word book U	قاموس
	comic book U	کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
	log book U	دفتر رخدادهای روزانه
	the forthcoming book U	کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
	book keeping U	حسابداری [حسابداری]
	telephone book U	دفتر تلفن
	phone book U	دفتر حاوی شمارههای تلفن
	phone book U	کتاب راهنمای تلفن
	log book U	رخداد نامه
	winter book U	تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
	run book U	دفتر رانش
	he presented me with a book U	کتابی بمن پیشکشی کرد
	check book U	کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
	chap book U	کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
	call book U	دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
	bring to book U	بازخواست کردن از
	book review U	مقاله درباره کتاب
	book review U	انتقاد از کتاب
	book og kings U	سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
	book og kings U	کتاب پادشاهان
	book of reference U	کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
	book of psalms U	مزامیر داود
	book of psalms U	زبور حضرت داود
	book of proverbs U	کتاب امثال حضرت سلیمان
	cheque book U	دفترچه چک
	cheque book U	دسته چک
	gun book U	دفتریادداشت سوابق توپ
	gun book U	دفترچه خدمت توپ
	guide book U	راهنمای مسافران
	guide book U	کتاب راهنما
	Green Book U	مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
	fly book U	قوطی مگس ساختگی
	field book U	دفترچه یادداشت نقشه بردار
	day book U	دفتر روزنامه
	copy book U	دفتر کپیه
	condition book U	کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
	bell book U	دفتر موتورخانه
	class book U	کتاب کلاسی
	book of account U	دفترحساب
	book of account U	دفتر روزنامه
	book of account U	دفتر کل