English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
blocked opening U در مسدود
blocked opening U درگاه بسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blocked <adj.> <past-p.> U غیر فعال شده
blocked U مجموعهای از موضوعات در یک گروه
blocked U قالب ریختن
blocked U بلوک ساختن
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked U دفاع در مقابل ابشار
blocked U سدکردن غیرمجاز حریف
blocked U دفاع
blocked U سد کردن خطا
blocked U بلوک سیمانی
blocked U قرقره طناب خور
blocked U یک دستگاه ساختمان
blocked U توده
blocked U قطعه زمین
blocked U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
blocked U توقف رویدادن چیزی
blocked U [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
blocked <adj.> <past-p.> U مسدود شده
blocked <adj.> <past-p.> U مانع شده
blocked <adj.> <past-p.> U بلوکه شده
blocked <adj.> <past-p.> U بسته شده
blocked <adj.> <past-p.> U سد شده
blocked <adj.> <past-p.> U بندآورده شده
blocked U مسدودکردن
blocked U بلاک
blocked U مانع شدن
blocked U سد کردن
blocked U سد قالب
blocked U بستن مسدود کردن
blocked U قطعه
blocked U کنده مانع ورادع
blocked U بلوک
blocked U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocked U جعبه قرقره
blocked U سد
blocked U انسداد
blocked U بنداوردن
blocked U پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
blocked U مانع شدن از بازداشتن
blocked U قالب کردن
blocked U پارازیت
blocked U کنده
blocked U قرقره
blocked U مانع
blocked U منطقه
blocked U وقفه
blocked U توده قلنبه
blocked [with objects] <adj.> <past-p.> U غیر قابل عبور
blocked cuurency U پول غیرقابل انتقال به خارج از کشور
blocked cuurency U پول مسدود
blocked currency U blocked
The road is blocked. U راه بسته است
The road was blocked. U راه بسته بود
blocked [with objects] <adj.> <past-p.> U صعب العبور
blocked [with objects] <adj.> <past-p.> U مسدود شده
for opening U برایبازکردن
opening U چشمه
opening U گشایش
the opening U الفاتحه
opening U جای خالی سوراخ
opening U شکافتن دفاع
opening U دهانه
opening U سوراخ
opening U شروع
opening U سراغاز
opening U افتتاح گشایش
sokolsky opening U گشایش سوکولسکی
sokolsky opening U گشایش لهستانی
the opening chapter U نخستین فصل
the opening chapter U فاتحه
saragossa opening U گشایش ساراگوسا
scotch opening U گشایش اسکاتلندی
wall opening U روزنه دیوار
excretory opening U مجرایدفع
genital opening U دهانهیدستگاهتناسلی
pulmonary opening U دهانهدیوی
opening hours ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
opening night U شباولیناجراییکقطعههنری
opening time U زمانشروعبکارمغازهبانککتابخانهو...
opening of negotiations U افتتاح مذاکرات [معاملات]
reti opening U گشایش رتی شطرنج
polish opening U گشایش
discharge opening U مجرای تخلیه
english opening U گشایش انگلیسی
larsen's opening U گشایش لارسن
opening bank U بانک باز کننده اعتبار
normal opening U گشایش نرمال یا فرانسوی
larsen's opening U حمله نیمزوویچ
circuit opening U حالت قطع مدار
his opening remarks U نخستین گفتههای وی
joke opening U دفاع مدرن شطرنج
joke opening U گشایش مضحک
joint opening U دهانه یک درز
inverted opening U گشایش معکوس
opening capital U سرمایه اولیه
opening joints U درز گشایی
discharge opening U راهگاه تخلیه
anderssen opening U گشایش اندرسن
benko opening U گشایش بنکو
polish opening U لهستانی
bird's opening U گشایش برد
ponziani's opening U گشایش پونتسیانی
paris opening U گشایش پاریس شطرنج
outward opening U دهانه خارجی
bishops opening U گشایش فیل شطرنج
circuit opening U حالت مدارباز
delayed opening U سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
opening leaf U لنگه واشو
alapin's opening U گشایش الاپین
The rain gutter is blocked up with leaves. U برگ ها ناودان باران را مسدود کرده اند.
fire place opening U اتشخان اجاق
gates opening indicator U شاخص باز شدن دریچه ها
trimmed opening in a floor U قیف اشغالرو
ring opening polymerization U بسپارش حلقه گشا
ring opening reaction U واکنش حلقه گشا
ruy lopez opening U گشایش روی لوپس
queen's pawn opening U گشایش پیاده وزیر شطرنج
orang utan opening U گشایش سوکولسکی
orang utan opening U گشایش لهستانی
orang utan opening U گشایش اورانگوتان
the opening chapter of the quran U فاتحه الکتاب
trimmed opening in a floor U قیف زغالرو
lock filling opening U قفلبازکنندهمکش
elasticized leg opening U کشلبهشورت
bail arm opening mechanism U ماشینبازکنندهبازویمتحرک
casement window opening inwards U پنجرهدودر
lock filling and emptying opening U قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
We have no vacant position ( opening ) in this company . U دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com