English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
block sort U مرتب کردن بلاکی
block sort U جورسازی کندهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sort of <idiom> U تقریبا تا یک حدی
sort U جوردرامدن
sort U سواکردن
sort U جورکردن
sort U رقم
sort U طور طبقه
sort U گونه
sort U نوع
sort U قسم
sort of U تقریبا
sort of U بمیزان متوسط
sort of U نسبتا
sort of U بمقدار متوسط
sort U دمساز شدن
sort U جور کردن
sort-out U مرتبکردن
sort U فرمان SORT
sort U مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sort U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
sort U سوا کردن
sort U دسته دسته کردن
re sort U دوباره جور کردن
sort U دسته بندی کردن
sort U جور
nothing of that sort U هیچ همچو چیزی نیست
sort U پیوستن
nothing of the sort U هیچ همچو چیزی نیست
bubble sort U سورت حبابی
bubble sort U مرتب کردن حبابی
in a kind (sort) of way <idiom> U یک کمی
minor sort U مرتب سازی جزیی جورسازی فرعی
internal sort U مرتب سازی داخلی
internal sort U مرتب کردن درونی
internal sort U جور کردن داخلی
internal sort U مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
multipass sort U جور کردن چند گذری
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
bubble sort U جور کردن حبابی
To sort out ones affairs U بکارهای خود سر وصورت دادن
She is the clinging sort. U از آنهایی است که مثل کنه می چسبد
merge sort U ادغام و جور کردن
external sort U مرتب سازی خارجی
what sort of a thing is it? U چه جور چیزی است
tree sort U مرتب کردن درختی
major sort U مرتب سازی اصلی
major sort U جورسازی عمده
multilevel sort U ترتیب چند سطحی
multipass sort U مرتب کردن چند گذری
tag sort U مرتب سازی برچسب جورسازی برچسب
bucket sort U جور کردن دلوی
multipass sort U جورکردن چند گذری
heap sort U sort tree
multipass sort U مرتب سازی چند عبوری
sort merge U جور کردن و ادغام
collating sort U مرتب کردن داده
sort key کلید ترتیب
sort key کلید جورسازی
sort generator U برنامهای که یک برنامه مرتب نموده تولید میکند
sort field U فیلد مرتب سازی
sort field U میدان مرتب سازی
sort field U میدان جور کردن
sort field U فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
sort effort U تعداد مراحل لازم جهت مرتب نمودن یک رکورد نامرتب
selection sort U مرتب کردن گزینشی
selection sort U جور کردن گزینشی
descending sort U ترتیب نزولی
descending sort U مرتب سازی نزولی
sort order U نظم ترتیب
oscillating sort U جور کردن نوسانی
shell sort U الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
oscillating sort U مرتب کردن نوسانی
external sort U جورکردن خارجی
external sort U جور کردن خارجی
exchange sort U جورکردن معاوضهای
polyphase sort U جور کردن چند مرحلهای
polyphase sort U مرتب کردن چند فازی
property sort U جور کردن خاصیتی
distributive sort U مرتب کردن توزیعی
dictionary sort U ترتیب واژه نامهای
ripple sort U مرتب کردن موجی
ascending sort U مرتب سازی صعودی
alphanumeric sort U مرتب نمودن الفبا عددی
die sort U جور کردن طاسی
ascending sort U جورکردن صعودی
sort merge program U پردازش تعمیم یافته
i sort of feel sick U مثل اینکه حالم دارد بهم میخورد
i sort of feel sick U یک جوری میشوم
ascii sort order U نظم ترتیبی اسکی
We are past that sort of thing . U دیگر این کارها از ماگذشته
minor sort key U یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند
major sort key U یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing. U ابدا"چنین چیزی نیست
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl. U دختر خودرأیی است
This sort of talk is threadbare ( outmoded ) . U این حرفها دیگه کهنه شده است
This sort of propaganda is for home consumption U این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
block U مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block U قالب ریختن
block U بلوک ساختن
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block U دفاع در مقابل ابشار
block U سدکردن غیرمجاز حریف
block U دفاع
self block U خودبندی
block U توقف رویدادن چیزی
block U بلاک
block U قالب کردن
block U توده
block U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block U مسدودکردن
block U سد کردن خطا
block U بلوک سیمانی
block U وقفه
block U توده قلنبه
block U مانع شدن از بازداشتن
block U بستن مسدود کردن
block U قطعه
block U بلوک
block U کنده مانع ورادع
block U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block U جعبه قرقره
block U سد
block U انسداد
block U منطقه
block U مانع
block U قرقره طناب خور
block U یک دستگاه ساختمان
block U قطعه زمین
block U پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block U مانع شدن
block U سد کردن
block U سد قالب
block U پارازیت
block U کنده
block U قرقره
block U بنداوردن
on the block <idiom> U فروخته شده
block out U جاسازی
block U بندال
v block U گونیای جناقی
the block U مردن بوسیله گردن زنی
block U فراکسیون
anchorage block U بستلنگرگاه
offensive block U دفاع تهاجمی
one man block U تک دفاع
pulley block U کلیدسایهروشن
pin block U بخشسوزنی
pierce the block U شکافتن دفاع
hoisting block U گیرهجرثقیل
chock-a-block U مملو
crown block U قرقرهراس
earth block U پلاکزمینی
power block U سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
pierce the block U ابشار محکم غیرقابل دفاع
plummer block U کنده محور
plummer block U کنده شفت
chock-a-block U به هم چپیده
block-house U دژ چوبی
tension block U کششقرقره
travelling block U بستانتقال
to walk around the block U دور بلوک خیابان راه رفتن
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something U جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
block-cornice U قرنیز بلوکی
knock one's block off <idiom> U خیلی سخت به کسی صدمه زدن
block structure U ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
chip off the old block <idiom> U (هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
tower block U ساختمانبرجمانند
breeze-block U آجرسیمانی
block vote U رایفردیبهگروهی
block capitals U حروفبزرگسادهوبدونهیچگونهنشانوتزئینی
starting block U سکوی شروع
nerve block U وقفه عصبی
nested block U بلوک تو در تو
pully block U قرقره مرکب
to block out an inage U طرح کردن یک فکر
to block a passage U مسدود کردن یک راه
to block a hat U قالب کردن یک کلاه
to block a ball U نگهداشتن توپ در بازی
title block U قسمت عنوان نامه
title block U قسمت مربوط به درج اطلاعات
key-block U سنگ تاج
three man block U دفاع سه نفره
block-capital U سرستون بالشتکی
tail block U قلاب عقب هواپیما
spike over the block U ابشار از بالای دفاع
tail block U قرقره طناب دار
tackle block U دستگاه قرقره جرثقیل
swivel block U قرقره گردان
swage block U قالب سوراخ سوراخ
storage block U بلوک ذخیره
starting block U تخته استارت
cluster-block U چندین طبقه آپارتمان
to block out an inage U دراوردن یک تصویردرذهن
breeze-block U خاکه زغال نیمه سوز
punch down block U وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
radium block U بلوک شعاعی
chock-a-block U کیپ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com