Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blind keyboard
U
صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blind leading the blind
<idiom>
U
The blind can not lead the blind.
<proverb>
U
کور کى مى تواند کور دگر را راهنمایى کند.
dvorak keyboard
U
طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است
numeric keyboard
U
صفحه کلید عددی
membrane keyboard
U
احساس کننده فشار را فعال میکند
membrane keyboard
U
صفحه کلیدی که از صفحه پلاستیکی نازک با کلیدهای روی آن تشکیل شده است . وقتی کاربر روی کلید پردازش میکند
qwerty keyboard
U
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
tactile keyboard
U
صفحه کلید لمسی
treble keyboard
U
صدایزیرصفحهکلید
bass keyboard
U
صفحهدکمهباس
keyboard port
U
قسمتاتصالصفحهکلید
pedal keyboard
U
صفحهکلیدپدال
alphanumeric keyboard
U
صفحه کلید الفماری
azerty keyboard
U
روشن قرار دادن کلیدها روی صفحه کلید که خط اول AZERTY آغاز میشود
membrance keyboard
U
صفحه کلید صاف
membrance keyboard
U
صفحه کلید غشایی
keyboard perforator
U
سوراخ کن صفحه کلیدی
keyboard layout
U
جانمایی صفحه کلید
detachable keyboard
U
صفحه کلید جداشدنی
keyboard layout
U
طرح صفحه کلید
keyboard enirv
U
دخول صفحه کلیدی
dvorak keyboard
U
صفحه کلید دووراک
keyboard buffer
U
حافظه موقت صفحه کلید
keyboard buffer
U
بافر صفحه کلید
keyboard template
U
الگوی صفحه کلید
keyboard terminal
U
صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
maltron keyboard
U
یک نوع طرح صفحه کلید که امکان سرعتهای بلقوه بیشتری را ارئه داده ویادگیری ان نسبت به طرح سنتی Qwerty اسانتر میباشد
locked up keyboard
U
صفحه کلید قفل شده
keyboard to tape unit
U
واحد صفحه کلید به نوارمغناطیسی
keyboard to tape system
U
سیستم صفحه کلید به نوار
keyboard to disk system
U
سیستم صفحه کلید به دیسک
keyboard to disk unit
U
واحد صفحه کلید به دیسک
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
pressure sensitive keyboard
U
صفحه کلید حساس به فشار
programmable function keyboard
U
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
keyboard send receive
U
صفحه کلید ارسال- پذیرش
keyboard printing telegraph
U
تلگراف ثبات تکمهای
blind
U
خیره کردن
to go it blind
U
بی گداربه اب زدن
to be blind to
U
ندیدن
to be blind to
U
نفهمیدن
blind
U
چراغ چشمک زن
blind
U
:چشم بند
blind
U
سنگر
blind
U
مخفی گاه
blind
U
هرچیزی که مانع عبورنور شود
blind
U
پناه
blind
U
پرده
blind
U
در پوش
blind
U
چراغ اعلام خطر
blind
U
چشمک زدن علامت دادن
blind
U
اغفال کردن
blind
U
گرفتن
blind
U
درز یاراه
blind
U
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
blind
U
: کور
blind
U
نابینا
blind
U
تاریک ناپیدا
blind
U
غیر خوانایی
blind
U
بی بصیرت
blind
U
:کورکردن
blind
U
بدون دید مستقیم پرسنل
blind
U
کور کردن
blind
U
طاقنما
blind
U
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
blind
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
to go it blind
U
بی پرواکاری راکردن
blind
U
کمینگاه
blind cloth
U
پردهکرکره
hoodman blind
U
لوطی
hoodman blind
U
مرد کلاهدار
Roman blind
U
درپرشرومانی
colour blind
U
کوررنگ
ventilation blind
U
پیش پنجره
double blind
U
دوسوکور
word-blind
U
کسیکهبدلیلعقلیدرخواندنبامشکلروبروست
blind drunk
U
مستمخمور
To know someone blind spots.
U
رگ خواب کسی را بدست آوردن
blind storey
U
تریبون کلیسا
blind of one eye
U
یک چشم
roller blind
U
پرده فنردار قرقره ایی
sand blind
U
دارای چشم تار
snow blind
U
برف کور
night blind
U
شبکور
snow blind
U
برف کوری
moon blind
U
دچار اماس نوبتی
moon blind
U
روزبین
moon blind
U
شبکور
spanish blind
U
دریچه کرکرهای
stone blind
U
کاملا کور
strike blind
U
با ضربه کور کردن
murphy blind
U
چشم بند اسب
sun blind
U
پرده پنجره
sun blind
U
سایبان
hoodman blind
U
اوباش
blind alley
U
کوچه بن بست
blind bridle
U
لگام چشمبنددار
blind circuit
U
مدار یک طرفه
blind circuit
U
مداری که ارسال پیام در ان یک طرفه انجام میشود
blind coal
U
زغال سنگ بی شعله
blind diagnosis
U
تشخیص بی نام
blind dialling
U
توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
blind flange
U
فلانژ سرپوشیده
blind flange
U
فلانژ کلاهک
blind fold
U
چشم بستن
blind fold
U
کورکردن
blind fold
U
با چشم بسته
blind gate
U
دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
blind hole
U
سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
blind hole
U
سوراخ کور
blind arcade
U
طاقنما
blind analysis
U
تحلیل بی نام
blind alleys
U
کوچه بن بست
blind date
U
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
blind dates
U
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
blind spot
U
نقطه کور
blind alleys
U
شاخه بن بست
blind spot
U
نقطه ضعف
blind spots
U
نقطه کور
blind spots
U
نقطه ضعف
Venetian blind
U
پنجره کرکره
blind a lley
U
کوچه بن بست
blind hole
U
سوراخ مسدود
blind letter
U
نامهای که نام ونشان روشن ندارد
blind score
U
امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
blind stiteh
U
کور نخبه
born blind
U
کور مادرزاد
blind transportation
U
ارسال یک جانبه
blind transportation
U
ارسال پیام بدون توجه به گیرنده یااخذجواب
blind valley
U
کور دره
blind window
U
پنجره نما
blind zone
U
منطقه کور
hoodman blind
U
گردن کلفت
color blind
U
رنگ کور
color blind
U
فاقد حساسیت نسبت برنگ
he strike him blind
U
چنان زد که کورش کرد
day blind
U
روزکور
he is blind to kindness
U
مهربانی نمیفهمد چیست
green blind
U
نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
gravel blind
U
تقریبا کور
blind alley
U
شاخه بن بست
blind pipe
U
لوله غیرمشبک
blind pass
U
پاس کور
blind pass
U
کالیبر کور
blind one eye
U
از یک چشم کور
blind nut
U
مهره کور
blind pipe
U
لوله کور
blind rivet
U
پرچ کور
blind matching
U
همتاسازی بی نام
blind search
U
جیستجوی بی نتیجه
blind side
U
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
blind pass
U
پاس بدون دید یار
The illiterate person is blind .
<proverb>
U
بیسواد کور است .
to turn a blind eye to something
U
چیزی را نادیده گرفتن
to turn a blind eye to something
U
چیزی را زیر سبیلی رد کردن
blind carbon copy
U
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
blind man's buff
U
چشم بندانک
blind copy receipt
U
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
blind mans buff
U
ازمن داری
blind bombing zone
U
منطقه بمباران محدود
blind drainage area
U
حوزه ابریز بسته
blind mans buff
U
چشم بندی چشم بندانک
double blind method
U
روش بی نام مضاعف
He is blind in the left eye .
U
چشم چپ اش کور ( نابینا ) است
To lose ones sight . To go blind.
U
کور شدن
blind man's buff
U
از من داری
To overlook. To turn a blind eye.
U
چشم پوشیدن (نادیده گرفتن )
To turn a blind eye to something. To overlook something.
U
چیزی را نادیده گرفتن
In is an affair of the heart . Love is blind .
U
کار کار دل است
Dead ( blind ) drunk. As drunk as a lord .
U
مست خراب ( مست لایعقل )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com