Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blank character
U
دخشه
blank character
U
فاصله
blank character
U
کاراکتر تهی
blank character
U
کاراکتر جای خالی
blank character
U
دخشه فاصله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blank
U
خام
blank
U
کارنشده
blank
U
بریدن
blank
U
منگنه کردن
blank
U
ننوشته
blank
U
ممانعت از امتیاز گیری حریف
blank
U
قامه
blank
U
شاهد
blank
U
دستور برنامه که هیچ کاری انجام نمیدهد
blank
U
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blank
U
خالی
blank
U
جای خالی
blank
U
سفید فضای خالی
blank
U
خالی یا بدون هر گونه نوشتاری در آن
blank
U
فضایی در فرم که باید کامل شود
blank
U
خانه خالی در صفحه گسترده
blank
U
کدی که یک جای خالی چاپ میکند
blank
U
نوار یا دیسک مغناطیسی که دادهای روی آن ذخیره نشده است
blank
U
بی اثر
blank
U
سفید
blank
U
توخالی
A blank look.
U
نگاه بی حالت ( بی روح )
blank
U
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
blank
U
فاصله
blank
U
جای سفیدوخالی جای ننوشته
blank
U
نانوشته
blank
U
سفید سفیدی
blank
U
ورقه سفید
blank
U
ورقه پوچ
blank
U
مشقی
blank check
U
سندامضاء شده وبدون متن
blank check
U
چک سفید امضاء شده
blank check
U
چک امضاء شده بدون مبلغ
draw a blank
<idiom>
U
نتیجه عکس گرفتن
blank credit
U
اعتبار نامحدود
blank endorsement
U
حواله سفید مهر که مقداروجه ان قیدنشده وقابل پرداخت به دارنده است
circular blank
U
پلاتین
interest blank
U
برگ رغبت سنج
blank endorsement
U
فهر نویسی بدون ذکر نام حامل
preference blank
U
دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
blank check
U
چک امضاء شده وسفید
blank check
U
چک سفید
blank ammunition
U
مهمات مانوری
blank endorsement
U
برات سفید مهر
endorsement in blank
U
فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
gear blank
U
چرخ دنده کار نکرده
blank cell
U
سل خالی
blank catridge
U
گلوله سلام
blank cartridge
U
فشنگ بی گلوله
blank book
U
کتابچه
blank book
U
دفترسفید
blank bill
U
براتی که در ان محل پرداخت قید نشده باشد
blank ammunition
U
مهمات مشقی
blank verse
U
شعرمنثور
blank verse
U
شعر بی قافیه
blank verse
U
شعرسپید
to draw blank
U
نیافتن
double-blank
U
دوطرفسفید
blank tape
U
نوار نانوشته
blank space
U
جای خالی
blank holder
U
ورق یا صفحه نگهدار کشویی
blank holder
U
ورق نگهدار
blank flange
U
قطعه- ایکس
blank file
U
جای خالی در صف
blank file
U
محل خالی در ارایش صف جمع
blank experiment
U
ازمایش مچ گیری
to draw blank
U
گشتن وچیزی
blank cheque
U
چک سفید
point-blank
U
رک
point-blank
U
روبه نشان مستقیم
point-blank
U
مقابل هدف
point blank
U
رک
point blank
U
روبه نشان مستقیم
point blank
U
مقابل هدف
blank cheques
U
سفید مهر
blank cheques
U
چک سفید
blank cheque
U
سفید مهر
blank verse
U
شعر بی قافیه پنج وزنی
blank signed cheque
U
چک سفید امضاء
point blank range
U
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
vocational interest blank
U
پرسشنامه علائق شغلی
blank signed document
U
سفید امضاء
Leave this space blank.
U
این محل را خالی بگذارید ( چیزی در آن محل ننویسید )
He was snubbed . He drew blank.
U
دماغ سوخته شد ( خیط وبور )
strong vocational interest blank
U
رغبت سنج شغلی استرانگ
rotter incomplete sentences blank
U
برگ جملههای ناتمام راتر
abusing a blank signed document
U
سوء استفاده از سفید امضاء
biographical information blank form
U
فرم پر نشده بیوگرافی افراد
I drew blank every time . None of my tricks worked .
U
هر نقشی زدم نگرفت ( ناموفق ماندم )
character
U
رقم
character
U
دخشه
character
U
مجسم کردن شخصیت
character
U
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character per second
U
دخشه در ثانیه
character
U
خیم
character
U
نهاد سیرت
character
U
خط
character per second
U
کاراکتر درثانیه
character
U
صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
character
U
منش
character
U
سیرت
character
U
صفت
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
in character
<idiom>
U
مثل معمول
character
U
علامت
character
U
صفت اختصاصی
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
U
مونه
character
U
دخشه کاراکتر
character
U
حرف
character
U
عدد صحیح خصوصیت
character
U
نویسه
ionic character
U
خصلت یونی
escape character
U
کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
magnetic character
U
دخشه مغناطیسی
magnetic character
U
کاراکتر مغناطیسی
membership character
U
ویژگی عضویت
most significant character
U
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
new line character
U
دخشه تعویض سطر
nongraphic character
U
کاراکتر غیر گرافیکی
escape character
U
حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
illigal character
U
کاراکتر غیر مجاز
illigal character
U
کاراکتر غیرقانونی
escape character
U
کاراکتر گریز
exploitative character
U
منش بهره کش
forbidden character
U
دخشه ممنوعه
functional character
U
دخشه وفیفه بندی
gap character
U
دخشه شکاف پر کن
escape character
U
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
genital character
U
منش تناسلی
global character
U
کاراکتر سراسری
graphic character
U
دخشه نگارهای
identification character
U
علامت مشخصه
illigal character
U
دخشه غیر مجاز
null character
U
دخشه پوچ
null character
U
کاراکتر تهی
sign character
U
دخشه علامت نما
special character
U
دخشه
special character
U
ویژه
special character
U
دخشه ویژه
substitute character
U
حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
sync character
U
کاراکتر همگام
character actor
هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actors
U
هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character correction
U
نمایشتغییرات
extended character
U
دکمهبازکنندهصفحه
out of character
[OOC]
U
دور از منش من
historic character
U
[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
separating character
U
دخشه جدا ساز
rub out character
U
دخشه پاک کن
numeric character
U
دخشه عددی
numeric character
U
کاراکتر عددی
optical character
U
دخشه نوری
optical character
U
کاراکتر نوری
oral character
U
منش دهانی
pad character
U
حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
pad character
U
کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
receptive character
U
منش پذیرا
reserved character
U
کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
special character
U
علامت ویژه کاراکتر مخصوص
reserved character
U
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
He has a clean character.
U
اخلاقا" آدم سالمی است
aknowledge character
U
کاراکتر مورد قبول
character guidance
U
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
character map
U
شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
character neurosis
U
روان رنجوری منش
character per inch
U
دخشه در اینچ
character per inch
U
کاراکتر دراینچ
character pitch
U
تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
character pitch
U
pica
character pitch
U
type elite
character printer
U
چاپگر دخشهای
character printer
U
چاپگرعلامتی
character printer
U
چاپگر کاراکتری
character reader
U
دخشه خوان
character recognition
U
دخشه شناسی
character graphics
U
نگاره سازی دخشهای
character generator
U
مولد کاراکتر
alphanumeric character
U
دخشههای الفبا عددی
anal character
U
منش مقعدی
backspace character
U
دخشه پسبرد
bell character
U
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
character analysis
U
تحلیل منش
character checking
U
تست کاراکتری
character code
U
رمز دخشهای
character code
U
کد کاراکتری
character code
U
رمز کاراکتر
character density
U
تراکم دخشه ها
character density
U
تراکم کاراکترها
character disorder
U
اختلال منش
character fill
U
پر کردن کاراکترها
character generator
U
دخشه زا
character template
U
مبدل کاراکتری
character training
U
پرورش منش
character trait
U
صفت منشی
check character
U
دخشه مقابلهای
check character
U
علامت مقابلهای
check character
U
کاراکتر مقابلهای
coded character
U
دخشه رمزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com