English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
black smith U نعلبند
black smith U اهنگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
black smith, hand hammer U چکش اهنگری
Other Matches
smith U فلزساز
smith U اهنکر
smith U زرگر
smith U اهنگری کردن
smith U اهنگر
smith U فلزکار
smith's chisel قلم آهنبری
tin smith U اهن کوب
smith's shop U اهنگری
young smith U پسر مستراسمیت
tin smith U حلبی ساز
young smith U اسمیت جوان
shoe smith U نعلبند
copper smith U مسگر
smith's shop U کارگاه اهنگری
gun smith U تفنگ ساز
smith's chisel U قلم چلنگری
smith and founder U یراق در و پنجره
magnus smith trap U دام مگنس اسمیت
black U بی رنگ
in the black <idiom> U سود بردن
look black U متغیر بنظر امدن
black U سیاه شده
black d. U دم گاز خفه کننده
black U سیاهی
black U سیاه رنگ
black U دوده لباس عزا
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black U تهدید امیز عبوسانه
black U زشت
black U چرک وکثیف
black U تیره
black U سیاه
black U سیاه رنگی
black U سیاه کردن
to black out U قلم زدن
to black out U سیاه کردن
black U بازیگر دوم شطرنج
black out U خاموشی
black U وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U بستانکار بودن در حساب
he went there in black U اوبا جامه سیاه انجا رفت
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
night black U سیاه
platinum black U گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
slate black U رنگ سیاه سنگ لوحی
slate black U رنگ ارغوانی مایل بسیاه
the black race U نژاد سیاه
the black sea U دریای سیاه
black square U خانهسیاه
platinum black U پلاتین سیاه
ivory black U گرد سوخته استخوان
black slip U خفت پران
black shortness U ترک سیاه
black short U شکستگی سیاه
black sheet U ورق سیاه
black propaganda U تبلیغات خطرناک
black propaganda U تبلیغات سیاه
black powder U باروت سیاه
black pickling U اسید شویی مقدماتی
black paternoster U افسون برضد روح پلید
black partridge U دراج
black ant U مورچه سیاه [حشره شناسی]
black wash U رنگ سیاه
black wash U نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
he wears black U سیاه پوشیده است
furnace black U سیاهی کوره
eriochrome black U سیاه اریوکروم
gas black U دوده
channel black U دوده
carbon black U دوده
bone black U عاج سیاه
blacker than black U تراز فراسیاه
black writer U چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
black will take no other hue U بالای سیاهی رنگی نیست
black widow U نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
black armband U سرآستین [برای سوگواری ]
black coffee U قهوه سیاه
black coffee U قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> U با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue. <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
in black and white <idiom> U بصورت نوشتار
Black and white. U سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
blue-black U آبیپررنگ
to look at the black side [about something] U بدبین بودن [برای چیزی]
give someone a black look U با خشم به کسی نگاه کردن
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
Black sheep U جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
black wool U پشم سیاه
black spot U جادهباآمارتصادفبالا
black section U گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black eyes U بدنامی
black eyes U سیاهی اطراف چشم
black eyes U چشم سیاه
black eyes U سیه چشم
black eye U بدنامی
black eye U سیاهی اطراف چشم
black eye U چشم سیاه
black eye U سیه چشم
black and white U چاپ
black and white U دستنوشته
black and white U سیاه و سفید
to lool black U خشمگین یا متغیر بنظر امدن
black Maria U اتومبیل گشتی پلیس
black Marias U اتومبیل گشتی پلیس
black mark U سابقهی بد
black pudding U سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering U دادوستددربازارسیاه
black marketeer U کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy U پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black stone U مهرهیسیاه
black salsify U شنگ
black bread U نانسیاه
black ball U توپسیاه
jet-black U سیاه سیاه
jet-black U سیاه شبقی
jet-black U سیاه براق و تیره
black marks U سابقهی بد
to be in ones black books U مغضوب کسی واقع شدن
black mulberry U شاه توت
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
black markets U دربازارسیاه معامله کردن
black body U جسم سیاه
black body U قسمت خطرناک
black bile U سوداء
black bile U صفرای سیاه
black beetle U سوسک گرمابه
black ash U خاکستر سیاه
black art U سحر
black markets U بازار سیاه
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black book U کتاب سیاه
black coffee U قهوه بی شیر
black coffee U قهوه تلخ
black cherry U الوبالو
black capitalism U سرمایه داری سیاه
black cap U کلاه سیاه
black cap U کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black buzzard U قره سنقر
black brittleness U ترک سیاه
black brittleness U شکستگی سیاه
black art U جادوگری
black anneal U سیاه گداختن
black a vised U سیه چرده
black holes U حفره سیاه چاله سیاه
black holes U سیاهچاله
black holes U سیاه چال
black holes U زندان تاریک
black hole U حفره سیاه چاله سیاه
black hole U سیاهچاله
black hole U سیاه چال
black hole U زندان تاریک
pitch black U قیرگون
pitch black U خیلی سیاه
black boxes U جعبه سیاه
black a vised U سبزه دارای پوست تیره
black box U جعبه سیاه
animal black U ذغال حیوانی
aniline black U سیاه انیلینی
acetylene black U دوده استیلنی
aceko black U نوعی رنگ سیاه اسیدی
pitch-black U خیلی سیاه
pitch-black U قیرگون
black board U تخته سیاه
black coral U پسر
black mud U لجن
black ice U یخ شفاف روی اب
black and blue U کبود و سیاه
black sheep U کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
black sheep U بچه گیج وبی هوش
black lead U گرافیت
black lead U سرب سیاه
black japan U ورنی اسفالت
black japan U لاک اسفالت
black ivory U ساهان افریقایی
black leprosy U جذام
black letter U حرف سیاه
black matrix U صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
black magic U جادو
black magic U سحر
black load U سرب سیاه
black list U فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
black list U فهرست سیاه
black list U لیست سیاه
black liqour U شربت سیاه
black light U نور سیاه
black light U تابش فرابنفش
black level U تراز سیاه
black induction U توقف القا
black sheep U بزگر
black finish U پوشش سیاه
black tie U لباس عصر مردانه
black market U بازار سیاه
black market U دربازارسیاه معامله کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com