English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
black eyed U سیاه چشم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
black eyed susan U گل پنجهزاری
black eyed susan U گل ژاپونی
black-eyed peas U لوبیا چشم بلبلی
Other Matches
ox eyed U گاو چشم
one eyed U یک چشم
eyed U چشم دار
wide-eyed U متعجب
wide-eyed U حیرت زده
keen eyed U تیزچشم
keen eyed U تیزبین
keen eyed U تیز نظر
argus eyed U تیزبین
evil eyed U بد چشم
lynx eyed U تیزبین
lynx eyed U تیز هوش
moon eyed U شبکور
pop-eyed U دارای چشمهای ورقلمبیده
wide-eyed U دارای چشم باز
wide eyed U حیرت زده
fire eyed U دارای چشمان افروخته یادرخشان
She is cross eyed. U چپ چشم است ( لوچ )
round-eyed U چشمگرد
boss-eyed U چشمهایبهطرفهم
glass eyed U بی حالت
goggle eyed U لوچ
wide-eyed U دارای چشم گشاد
green eyed U حسود
wide eyed U دارای چشم باز
wide eyed U دارای چشم گشاد
wide eyed U متعجب
pop-eyed U باباغوری
pop-eyed U دارای چشمهای بیرون زده
open eyed U هوشیار
oper eyed U مراقب
oper eyed U هوشیار
owl eyed U جغد چشم
quick eyed U تیزچشم
sharp eyed U تیز بین
wild eyed U دارای چشمان وحشی وخیره
sharp eyed U تیز چشم
sloe eyed U دارای چشمان ابی پرنگ
stalk eyed U ورقلنبیده
stalk eyed U دارای چشمان جلوامده
open eyed U بیدار
open eyed U چشم باز
pie-eyed U پاتیل
pie-eyed U مست
moon eyed U روزبین
moon eyed U خیره ومتحیر
narrow eyed U تنگ چشم
dry-eyed U دارای چشمان بیسرشک
dry-eyed U بیاشکریزی
squint eyed U لوچ
night eyed U روز کور
night eyed U شب بین
open eyed U گشاده چشم
squint eyed U احول
cat eyed U چشم گربهای
goggle-eyed U خیره چشم
cat eyed U تاریک بین
dewy-eyed U معصوم و پاک چون کودک بی گناه
dewy eyed U معصوم و پاک چون کودک بی گناه
starry-eyed U خیال پرور
blue eyed U زاغ
blue eyed U ابی چشم
weak eyed U دارای چشم کم سو
cross-eyed U دوبین
glass eyed U کور
cross-eyed U لوچ
hawk-eyed U تیزبین
hawk-eyed U تیزنظر
hawk eyed U تیزبین
hawk eyed U تیزنظر
starry-eyed U خیال اندیش
clear eyed U پاک نظر
eagle eyed U تیزنظر
beetle eyed U نزدیک بین
blear eyed U دارای چشم تار یااشک الود
starry eyed U رویایی
starry eyed U خیال اندیش
dull eyed U تارچشم
starry eyed U خیال پرور
starry-eyed U رویایی
cross eyed U چپ چشم
clear eyed U بصیر
cock eyed U لوچ
cock eyed U احمق
cock eyed U کودن
cock eyed U ناجور
cross eyed U لوچ
blue-eyed boy U دراصطلاح"تافتهجدابافته"
three eyed union plate U صفحه سه چشمی
three eyed union plate U shamrockplate ,face monkey: syn
black U سیاه
black U چرک وکثیف
black U سیاه شده
black U تیره
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black out U خاموشی
to black out U قلم زدن
black U زشت
black d. U دم گاز خفه کننده
he went there in black U اوبا جامه سیاه انجا رفت
to black out U سیاه کردن
in the black <idiom> U سود بردن
black U تهدید امیز عبوسانه
black U سیاهی
black U بازیگر دوم شطرنج
black U وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U بستانکار بودن در حساب
look black U متغیر بنظر امدن
black U سیاه کردن
black U سیاه رنگی
black U سیاه رنگ
black U دوده لباس عزا
black U بی رنگ
slate black U رنگ سیاه سنگ لوحی
furnace black U سیاهی کوره
eriochrome black U سیاه اریوکروم
slate black U رنگ ارغوانی مایل بسیاه
carbon black U دوده
channel black U دوده
platinum black U گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
platinum black U پلاتین سیاه
bone black U عاج سیاه
gas black U دوده
ivory black U گرد سوخته استخوان
ivory black U رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
night black U سیاه
black ant U مورچه سیاه [حشره شناسی]
black armband U سرآستین [برای سوگواری ]
black coffee U قهوه سیاه
black coffee U قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> U با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue. <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
in black and white <idiom> U بصورت نوشتار
Black and white. U سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
blue-black U آبیپررنگ
to look at the black side [about something] U بدبین بودن [برای چیزی]
give someone a black look U با خشم به کسی نگاه کردن
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
Black sheep U جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
black wool U پشم سیاه
black spot U جادهباآمارتصادفبالا
black section U گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black pudding U سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black eyes U سیاهی اطراف چشم
black eyes U چشم سیاه
black eyes U سیه چشم
black eye U بدنامی
black eye U سیاهی اطراف چشم
black eye U چشم سیاه
black eye U سیه چشم
black and white U چاپ
black and white U دستنوشته
black and white U سیاه و سفید
to lool black U خشمگین یا متغیر بنظر امدن
to be in ones black books U مغضوب کسی واقع شدن
the black sea U دریای سیاه
black eyes U بدنامی
black Maria U اتومبیل گشتی پلیس
black Marias U اتومبیل گشتی پلیس
black marketeering U دادوستددربازارسیاه
black marketeer U کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy U پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black stone U مهرهیسیاه
black square U خانهسیاه
black salsify U شنگ
black bread U نانسیاه
black ball U توپسیاه
jet-black U سیاه سیاه
jet-black U سیاه شبقی
jet-black U سیاه براق و تیره
black marks U سابقهی بد
black mark U سابقهی بد
the black race U نژاد سیاه
blacker than black U تراز فراسیاه
black diamond U الماس سیاه
black body U قسمت خطرناک
black bile U سوداء
black bile U صفرای سیاه
black beetle U سوسک گرمابه
black ash U خاکستر سیاه
black art U سحر
black art U جادوگری
black anneal U سیاه گداختن
black a vised U سیه چرده
black a vised U سبزه دارای پوست تیره
animal black U ذغال حیوانی
aniline black U سیاه انیلینی
acetylene black U دوده استیلنی
aceko black U نوعی رنگ سیاه اسیدی
pitch-black U خیلی سیاه
black body U جسم سیاه
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com