Perdic | bending device | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	bending device U	کج گیر

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	pipe bending device U	لوله خمکن
Other Matches

	bending U	خمیدگی
	bending U	خمش
	bending U	خمشی
	bending strength U	مقاومت خمشی
	strength in bending U	مقاومت خمشی
	bending stress U	تنش خمشی
	bending stress U	خستگی خمشی تلاش خمشی
	bending test U	ازمون خمش
	bending over test U	ازمایش چین خوردگی
	bending moment U	گشتاور خمشی
	bending moment U	کنگر خمشی
	bending energy U	انرژی خمشی
	bending angle U	زاویه خمش
	unsymmetrical bending U	خمش غیرمتقارن
	bending moment U	لنگر خمشی
	bending test U	ازمون تاشوندگی
	bending test U	ازمایش خمش ازمون تا کردن
	bending vibration U	ارتعاش خمشی
	simple bending U	خمش ساده
	compound bending U	خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
	pure bending U	حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
	circular bending U	خمش خالص
	plane of bending U	صفحه خمش
	compound bending U	خمش مرکب
	pure bending U	خمش خالص
	uniaxial bending U	خمش مستقیم
	uniaxial bending U	خمش یک محوری
	biaxial bending U	خمش دومحوری
	negative bending moment U	لنگر خمشی منفی
	additional bending moment U	لنگر خشمی مکمل
	wire bending test U	ازمون خم کردن سیم
	bending impact test U	ازمایش ضربه خمشی
	beam bending press U	پرس خم کننده میله
	bending fatigue strength U	مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
	cold bending test U	ازمون خمشی سرد
	fatigue bending machine U	دستگاه خمش دائمی
	fatigue bending test U	ازمایش خمش دائمی
	transverse bending test U	ازمایش خمش عرضی
	transverse bending strength U	استحکام خمشی
	light ray bending U	انحراف شعاع نور
	backward bending supply curve U	منحنی عرضه به عقب خم شونده
	device U	خارضامن
	device U	حیله
	device U	یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
	device name U	نام دستگاه
	device U	کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
	device U	وسیله جانبی
	device U	که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
	device U	مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
	device U	کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
	device U	برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
	device U	کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
	device U	الت
	device U	وسیله
	device U	ابزار
	device U	ضامن
	device U	اسباب
	device U	عامل
	device U	شعار دستگاه
	device U	اختراع
	device U	چاشنی
	device U	اپارات
	device U	تجهیزات
	device U	دستگاه اسباب وسیله
	device U	فزاره
	device U	PRN برای پورت چاپگر
	device U	تمهید
	device U	شیوه
	device U	فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
	I/O device U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	device U	دستگاه
	v , device U	ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
	device U	CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
	device U	ماشین یا وسیله کارا
	device U	اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
	device U	کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
	device U	روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
	device U	لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
	device U	وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
	point device U	کاملا راست
	pressure device U	ماسوره فشاری
	point device U	بی عیب
	pointing device U	وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
	point device U	بسیار درست
	pointing device U	دستگاه اشاره گر
	pressure device U	عامل فشاری مین
	picking device U	دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
	peripheral device U	دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
	mapping device U	دستگاه نگاشت
	MCI device U	وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
	microcoding device U	دستگاه ریزبرنامه نویسی
	nonohmic device U	دستگاه غیر اهمی
	overcurrent device U	دستگاه حفافت
	logic device U	دستگاه منطقی
	measuring device U	تجهیزات اندازه گیری
	overload device U	فیوز گرمایی
	passive device U	دستگاه منفعل
	peripheral device U	دستگاه جنبی
	input device U	دستگاه ورودی
	pull device U	ماسوره کشش مین
	pull device U	عامل کششی
	synchronous device U	دستگاه همگام
	synchronous device U	دستگاه همزمان
	physical device U	ابزار مادی
	fastening device U	پوچگیره
	locking device U	ابزار
	warning device U	وسیلههشدار
	timing device U	وسیله
	timing device U	ساعتی
	To take someone in . to device ( fool ) someone . U	کسی را گول زدن
	military device U	اسباب ارتشی
	lifting device U	ابزار بالا بر
	symbolic device U	دستگاه سمبلیک
	switching device U	تجهیزات سوئیچینگ
	storage device U	دستگاه انباره
	safety device U	دستگاه ضامن
	safety device U	ضامن
	safety device U	خارضامن
	semiconductor device U	دستگاه نیمه هادی
	send only device U	دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
	sequential device U	دستگاه ترتیبی
	sighting device U	وسیله نشانه روی
	sighting device U	دوربین دستگاه نشانه روی
	spooling device U	وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
	storage device U	دستگاه انبارش
	storage device U	دستگاه ذخیره
	storage device U	دستگاه ذخیره سازی
	storage device U	انباره
	active device U	دستگاه فعال
	cipher device U	وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
	clamping device U	وسایل قید و بست
	output device U	دستگاه خروجی
	combination device U	ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
	communication device U	دستگاه ارتباطی
	electroreceptive device U	وسیله برقی
	auctioneering device U	وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
	dedicated device U	دستگاه اختصاصی
	device cluster U	گروه دستگاه
	device code U	کد دستگاه
	device dependent U	وابسته به دستگاه
	device driver U	نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
	device driver U	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
	device driver U	محرک دستگاه
	device driver U	برنامه راه اندازی دستگاه
	bistable device U	دستگاه دوپایا
	binary device U	دستگاه دو حالته
	active device U	دستگاه کنشی
	analog device U	دستگاه قیاسی
	anticountermining device U	وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
	antifriction device U	وسیله ضد اصطکاک
	antifriction device U	مکانیسم ضد اصطکاک
	antilift device U	ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
	antirecovery device U	ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
	antisweep device U	ضامن ضد مین روبی
	antisweep device U	ضامن ضد جمع اوری مین
	antiwatching device U	ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
	antiwithdrawal device U	وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
	asynchronous device U	دستگاه ناهمگام
	asynchronous device U	دستگاه غیرهمزمان
	audio device U	دستگاه سمعی
	device flag U	پرچم دستگاه
	device handler U	نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
	analog device U	دستگاه انالوگ
	ignition device U	وسیله احتراق
	So dont try to device yourself . U	سعی نکن خودت را گول بزنی
	firing device U	ماسوره مین
	firing device U	عامل منفجرکننده
	firing device U	ماسوره
	illuminating device U	تجهیزات روشنایی
	homing device U	رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
	gripping device U	متعلقات گیره و بست
	drawing device U	دستگاه ترسیمه
	display device U	دستگاه نمایش
	device independence U	مستقل از دستگاه
	device number U	شماره دستگاه
	device independence U	استقلال دستگاه
	device status U	وضعیت دستگاه
	discrete device U	دستگاه گسسته
	device handler U	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
	dressing device U	دستگاه مستقیم کنی
	output [of a circuit or device] U	خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
	metal detecting device U	دستگاه فلزیاب
	metal detection device U	دستگاه فلزیاب
	safety locking device U	قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
	high lift device U	وسایل برای زیاد
	mass storage device U	دستگاه تل انبارش
	mass storage device U	دستگاه انبوه ذخیره
	head cleaning device U	وسیله هد پاک کن
	graphic output device U	دستگاه خروجی گرافیکی
	input/output device U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	input output device U	دستگاه ورودی و خروجی
	installable device driver U	درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
	firing pull device U	ماسوره کششی مین
	anti interference device U	دستگاه ضد تداخل
	acoustic resonance device U	دستگاه همنوایی صوتی
	graphic input device U	دستگاه ورودی گرافیکی
	slat tilt device U	وسیلهسرازیریمیله
	peripheral device port U	قسمتاصلیتنظیماتمحیط
	charge coupled device U	دستگاه توام با بار
	charge coupled device U	اسباب تزویج علامت