Perdic | bench tapping machine | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	bench tapping machine U	ماشین مته رومیزی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	bench drilling machine U	میز دستگاه درل
	bench milling machine U	ماشین فرز رومیزی
	tree bench [bench encircling a tree trunk] U	نیمکت [دور تنه ] درخت
	tapping U	ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
	tapping U	اهسته زدن
	tapping U	ضربت اهسته شیر
	tapping U	سوراخ چیزیرا بنداوردن
	tapping U	سوراخ
	tapping U	از شیر اب جاری کردن
	tapping U	شیر اب
	tapping U	بهره برداری کردن از
	tapping U	ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
	tapping U	شیر
	tapping U	توپی
	tapping U	قلاویز
	tapping U	اتصال وسط
	phone tapping U	دستگاهشنودتلفن
	tapping test U	ازمون ضربه زدن
	finger tapping U	ضربه زنی با انگشت
	wire-tapping U	گوشیازیتلفنی کردن
	wire-tapping U	استراقسمع تلفنی کردن
	wire-tapping U	نیوشه
	wire-tapping U	وسیلهی استراقسمع تلفنی
	wire-tapping U	نهان گوشی تلفنی
	wire-tapping U	گوشیازی تلفنی
	wire-tapping U	استراقسمع تلفنی
	wire-tapping U	نیوشه کردن
	bench U	نیمکت ذخیره ها
	bench U	میز
	bench U	مسند قضاوت
	bench U	تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
	bench U	میز کار دستگاه
	bench U	سکوی کوهستانی
	bench U	بر کرسی نشستن
	bench U	نیمکت گذاشتن
	bench U	روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
	bench U	کرسی قضاوت جای ویژه
	bench U	نیمکت
	bench U	میز قالب گیری
	bench U	میز کار
	bench U	میز ابزار
	bench U	هیات قضات محکمه
	bench U	سکو
	bench micrometer U	میکرومتر رومیزی
	carpenter's bench U	میزکار
	carpenter's bench U	خرپشت
	carpenter's bench U	دستگاه نجاری
	circular saw bench U	اره کمانهای میزی
	bench height U	ارتفاعگسل
	bench seat U	صندلیاتومبیل
	assembly bench U	میز مونتاژ
	bench mark U	نشانه
	carpenters bench U	میز درودگری
	clear the bench U	استفاده از ذخیره ها
	team bench U	نیمکتبازیکنان
	ride the bench U	بازیگر ذخیره
	drawing bench U	میز رسم
	draw bench U	میز رسم
	penalty bench U	منطقه پنالتی که بازیگراخراجی انجامینشیند
	incline bench U	تخته وزنه برداری
	cross bench U	نیمکت بیطرفان در مجلس
	widow bench U	میراث زوجه
	bench warrant U	حکم دادگاه یا قاضی علیه شخص گناهکار
	front bench U	اعضایپارلمانیکهدردولتهممسئولیتدارند
	bench mark U	انگپایه
	bench mark U	رپر
	bench press U	پرس میزی
	bench mark U	علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
	bench mark U	نشانه مبنا
	bench mark U	شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
	bench mark U	شاخص مبداء
	bench mark U	نشان
	bench lathe U	ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
	bench warmer U	ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
	bench wall U	دیوار تکیه گاه
	be raise to the bench U	بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
	players' bench U	نیمکتبازیکنان
	officials' bench U	نیمکتمربیان
	bench check U	کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
	bench check U	ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
	bench stone U	سنگ سمباده رومیزی
	bench jockey U	ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
	bench mark U	نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
	park bench U	نیمکت پارک
	garden bench U	نیمکت باغ
	circular bench U	نیمکت گرد [دایره ای]
	to sit on the bench U	روی نیمکت نشستن
	backless bench U	نیمکت [صندلی] بدون پشتی
	carver's bench screw U	پیچمخصوصنیمکت
	bench type radial U	میز نوع شعاعی
	bench scale process U	فرایند کارگاهی
	cold drawing bench U	میز سردکشی
	tidal bench mark U	شاخص جزر و مد
	double-back bench U	نیمکت جفتی [پشت به پشت یا یک ردیفه]
	tidal bench mark U	انگپایه کشندی
	bench by a back injury U	خارج شدن از مسابقه وزنه برداری به علت اسیب دیدگی
	dial bench gage U	میز اندازه گیری
	queens bench division U	دادگاه ملکه
	machine U	عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
	machine U	دستگاه
	machine U	بیت اجرا میشود
	machine U	کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
	machine U	1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
	machine sensible U	قابل درک توسط کامپیوتر
	machine U	ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
	machine U	خطای ناشی از خرابی قطعه
	machine U	که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
	machine U	شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
	machine U	ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
	machine U	دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
	machine U	بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
	machine U	ماشین کردن با ماشین رفتن
	machine U	تراشیدن ماشین
	machine U	خطای ناشی خرابی سخت افزار
	machine U	فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
	machine U	براده برداشتن
	machine U	زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
	machine U	دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
	machine U	یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
	machine U	نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
	two way machine U	ماشین دو راهه
	machine U	تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
	machine U	شیارانداختن روی فلز
	machine U	تراشکاری کردن صیقل کردن
	machine U	غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
	d.c. machine U	ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
	machine U	سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
	machine U	زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
	machine U	کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
	machine U	ماشین
	machine U	کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
	machine U	کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
	machine U	تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
	multi way machine U	دستگاه چند راهه
	machine language U	زبان ماشین
	planer machine U	ماشین صفحه تراش
	planing machine U	ماشین کندگی
	printer machine U	ماشین چاپ
	printer machine U	دستگاه چاپ
	punching machine U	ماشین سوراخکن
	machine learning U	فراگیری ماشین
	object machine U	ماشین مقصود
	machine number U	عدد سرعت هواپیما
	mowing machine U	علف چین
	machine number U	عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
	punching machine U	دستگاه منگنه
	machine interupption U	وقفه ماشین
	shaping machine U	دستگاه صفحه تراش
	sequential machine U	ماشین ترتیبی
	seeding machine U	ماشین تخم کاری
	seaming machine U	ماشین درزگیری
	scouring machine U	ماشین سمباده
	scouring machine U	ماشین سایش
	sanding machine U	ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
	sandblast machine U	ماشین ماسه پاش
	machine independent U	مستقل از ماشین
	reeling machine U	چرخک
	reeling machine U	ماشین نخ پیچی
	reaping machine U	ماشین درو
	machine intelligence U	هوش ماشین
	punching machine U	دستگاه پانچ
	machine operator U	کارگردان ماشین
	open machine U	ماشین باز
	machine oil U	روغن ماشین
	mowing machine U	ماشین علف چینی
	machine readable U	قابل خواندن توسط ماشین
	machine recognization U	بازشناختی توسط ماشین
	machine representation U	نمایش ماشیی
	machine instruction U	دستورالعمل ماشین
	machine gunner U	مسلسل چی
	machine frame U	چارچوب دستگاه
	machine foundation U	پایه دستگاه
	machine fault U	نقص ماشین
	machine fault U	عیب ماشین
	machine error U	خطای ماشین
	machine equipment U	تجهیزات ماشین
	machine run U	اجرای ماشین
	machine run U	رانش ماشین
	machine ringing U	زنگ ماشینی
	machine oriented U	ماشین گرا
	machine time U	وقت ماشین
	machine operating U	عملکرد ماشین
	mortising machine U	دستگاه کام کنی
	molding machine U	دستگاه قالب گیری
	milling machine U	دستگاه فرز
	milling machine U	ماشین فرز
	milling machine U	ماشین تراش
	milking machine U	ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
	machine word U	کلمه ماشین
	machine welding U	جوشکاری ماشینی
	machine operator U	اپراتوردستگاه
	machine operator U	اپراتور ماشین
	machine operator U	متصدی ماشین
	machine translation U	ترجمه ماشینی
	machine time U	زمان ماشین کاری
	machine readable U	خواندنی توسط ماشین
	pleating machine U	دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
	plaiting machine U	دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
	pleating machine U	دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
	plaiting machine U	دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]