English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bell type distributing gear U زنگ کوره بلند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bell gear U چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
bell type annealing furnace U کوره التهابی نوع مسدود
self distributing U توزیع شونده بطور خود کار
distributing U ارسال داده یا اطلاع به کاربران در شبکه یا سیستم
distributing U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distributing U سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
distributing U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributing U شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
distributing U عمل بدست آوردن اطلاع از داده هایی که در محلهای مختلف قرار دارند
distributing U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributing U تقسیم کردن تعمیم دادن
distributing U توزیع کردن
distributing U پخش کردن
distributing U سیستمی که از فایل هایی که در بیش از یک محل ذخیره شده اند استفاده میکند که یک در نقط ه مرکزی پردازش می شوند
distributing U چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distributing U تقسیم کردن
distributing point U نقطه توزیع
distributing mains U شبکه پخش
distributing box U جعبه تقسیم
distributing mains U شبکه تقسیم اصلی
distributing force U نیروی تکان دهنده
distributing tee U سه راهی توزیع کننده
The bell goes at 9 . U ساعت 9 زنگ می خورد ( می زنند )
bell 0 U فرم استاندارد انتقال توسط تلفن با سرعت 003 بیت درثانیه یا کمتر
bell a U شکل استاندارد انتقال داده توسط تلفن با سرعت 0021بیت در ثانیه
bell U زنگ
bell U دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
bell U ناقوس
bell U زنگ اویختن به
bell U زنگ زنگوله
bell U زنگ در پایان هر روند بوکس
bell's palsy U فلج بل
alarm bell U خطر
alarm bell U زنگ
bell roof U سقفناقوسی
bell wire U سیم زنگ اخبار
bell wether U پیش اهنگ گله گوسفندزنگوله دار
bell push U دکمهزنگدرخانه
bell-bottomed U شلوارپاچهگشاد
bell-ringing U بهصدادرآوردنناقوسکلیسا
bell's bund U دیوار هدایت کننده اب
bell wether U سردسته
bell wether U پیش اهنگ
bell bottoms U شلواردمپاگشاد
bell transformer U ترانسفورماتور زنگ اخبار
bell tower U برج ناقوس
bell character U کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
bell book U دفتر ثبت دستورات موتور
bell book U دفتر موتورخانه
bell crank U اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
bell glass U مردنگی
bell lap U اخرین دور مسابقه
bell lap U زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
to bell the cat U زین برگرگ نهادن
bell metal U مفرغ
bell metal U ترکیب مس و قلع
bell mouthed U دهن گشاد
bell brace U دکمهسکوت
blue bell U گزارش بدرفتاری
bell socket تبدیلی
bell tent U چادر قلندری
bell conveyor U دستگاهی که مخلوط بتن را ازروی نوار به محل بتن ریزی حمل میکند
swing bell U اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
swimming bell U اندام شنا
electric bell U زنگ اخبار
bell-conopy U [سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
bell-cast U [لبه ی برجسته بام]
bell-chamber U [اتاقی با یک یا چند ناقوس بزرگ در قاب]
bell-cote U ناقوس خانه
bell-gable U ناقوس خانه
bell-flower U حلقه گل
bell-metal U مفرغ
bell-roof U بام شیپوری
bell-tower U برج بلند
dumb bell U میله اهنی دوسرگلوله داربرای ورزش
diving bell U الت غواصی
door bell U زنگ درخانه
heath bell U گل خلنگ
hare bell U سنبل کوهی
glss bell U مردنگی
bell-cage U [ساختار نگهدارنده ناقوس در ناقوس خانه]
bell-arch U قوس منحنی
muzzle bell U دافع دهانه شیپوری لوله توپ
passing bell U ناقوس مرگ
passing bell U زنگی که هنگام درگذشتن کسی بزنند
pull the bell U زنگ را بزنید
pull the bell U ریسمان زنگ رابکشید
silver bell U درخت لعل
blue bell U گزارش جنایت
sleigh bell U زنگوله سورتمه
muzzle bell U شعله پوش شیپوری
magneto bell U زنگ اخبار جریان متناوب
The name rings at bell. U لین اسم به گوشم آشناست
lutine bell U زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
lutine bell U زنگ کشتی لوتین
ring a bell <idiom> U یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
bell magendie law U قانون بل- ماژندی
give the bell a ring U زنگ رابرنید
bell shaped magnet U اهنربای زنگ شتری
single stroke bell U زنگ تک ضربه
i heard the bell ring U زنگ را شنیدم که صدا کرد صدای زنگ را شنیدم
bell ringing transformer U مبدل زنگ اخبار
bell shaped curve U منحنی زنگوله شکل
Bell compatible modem U مودمی که طبق استاندارد AT & T کار میکند
level crossing bell U زنگخطعبور
Somebody is ringing the door bell. U یکنفر دارد زنگ دررامی زند
bell and hopper arrangement U ترتیب قیف و مخروط
bell adjustment inventory U پرسشنامه سازگاری بل
The child of ones old age is a bell hung from ones. <proverb> U بجه سر پیرى زنگوله تابوت است .
gear U افزار
gear U پوشش دنده دار
gear U کردن اماده کارکردن
gear U الات جامه
gear U پوشانیدن
gear مجموع چرخهای دنده دار
gear U ادوات
gear U اسباب لوازم
get in gear [get into gear] <idiom> U بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
in gear U اماده
in gear U دایر
in gear U اماده حرکت
gear دنده
gear چرخ دنده
out of gear U ازهم سواشده
out of gear U ازدنده بیرون افتاده
out of gear U خراب
gear in U درگیری دو چرخ دنده
gear U جعبه دنده
to go out of gear U خراب شدن
gear in U درگیر شدن
gear U انتقال دادن
to gear down U باعوض کردن دنده کندکردن
to go out of gear U مختل شدن ازکارافتادن
to gear up U باعوض کردن دنده تندکردن
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
helical gear U چرخ دنده حلزونی
gear case U جعبه دنده
head gear U کلاه تمرین بوکس
herringbone gear U چرخ دندانه جناغی
gear case U پوسته جعبه دنده
spiral gear U چرخ دنده حلزونی
bathing gear U لباس شنا [حمام]
high gear U دنده قوی خودرو
gear box U جعبه دنده گیرباکس
gear box U گیربکس
gear brake U ترمز سیستم انتقال
gear shift U دسته دنده اتومبیل
gear lever U دسته دنده اتومبیل
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
gear wheel U چرخ دنده
gear cluster U مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear cutter U فرز
gear grinder U ماشین پرداخت چرخ دنده
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear quadrant U ماهک جعبه دنده
gear wheel U چرخ دندانه دار
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
gear ratio U نسبت چره دنده ها
gear pump U پمپ روغن دندهای
gear level U دسته دنده
gear wheels U چرخ های دندانه دار
gear cutter U دنده تراش
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
head gear U روسری
head gear U پوشش سر
gear friction U اصطکاک چرخ دنده
gear pump U پمپ دندهای
gear wheels U چرخ دنده ها
training gear U گردونه در سمت
gear level U تبدیل کردن
switch gear U وسیله اتصال
sun gear U چرخ دنده خورشیدی
step up gear U چرخ دنده افزاینده
steering gear U جعبه فرمان
steering gear U جعبه دنده فرمان
steering gear U دنده سکان
steering gear U دنده فرمان
spur gear U دنده مهمیزی دنده خاردار
spur gear U دنده ملخی
riot gear U نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
gear housing U پوششچرخدنده
gear cable U کابلچرخدنده
synchromesh gear U گیربکس سنکرون
timing gear U چرخ دنده میل بادامک
transmission gear U چرخ دنده انتقال
tumble gear U چرخ دنده واسطه
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
worm gear U دنده مارپیچی
worm gear U دنده مورب
worm gear U دنده حلزونی پیچ حلزونی
worm gear U چرخ دنده حلزونی
spur gear U چرخ دندانه دار
tumble gear U چرخ واسطه
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
mess gear U جعبه فروف سرباز یا مسافر
get one's rear in gear <idiom> U عجله کردن
low gear U دنده کندکن
loose gear U چرخ دندانه هرزگرد
landing gear U ارابه فرود
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com