English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
begger my neighbour policy U سیاست فقیر کردن کشورهمسایه
begger my neighbour policy U سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
begger U تهیدست
neighbour U همسایه
neighbour U نزدیک مجاور
neighbour U همسایه شدن با
our neighbour door U همسایه پهلویی ما
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
my neighbour at dinner U کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
He beats his own child to frighten his neighbour. <proverb> U بچه خود را مى زند که همسایه بترسد .
love thy neighbour as thyself U همسایه یا نوع خود را مانندخود دوست داشته باش
policy U تدبیر
policy of d. U سیاست واگذاری اوضاع
policy U مسلک سیاست
policy U سیاست
policy U خط مشی سیاستمداری
policy U مصلحت اندیشی
policy U کاردانی
policy U بیمه نامه ورقه بیمه
policy U سند معلق به انجام شرطی
policy U اداره یاحکومت کردن
policy U خط مشی روش
policy U خط مشی
policy U بیمه نامه
policy U رویه
policy maker U سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
policy dilemma U معمای سیاستی
policy dilemma U تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
policy file U پرونده خط مشیها و دستورات
policy holder U دارنده بیمه
policy of contianment U سیاست تحدیدی
policy makers U سیاست گذاران
policy implication U کابرد سیاستی
policy objectives U اهداف موردنظر
policy instrument U ابزار اجرای سیاست
policy objectives U اهداف سیاستی
national policy U خط مشی ملی
national policy U سیاست ملی
open policy U بیمه نامه باز
open policy U بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
open policy U بیمه نامه قابل تغییر
ostrich policy U رویه کبک
ostrich policy U سیاست خود فریبی
policy holder U دارنده بیمه نامه
outward looking policy U سیاست برون نگر
policy book U پرونده خط مشیها
policy book U کتاب روشها
policy implication U کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
policy options U انتخابهای سیاستی
to u. a policy of insurance U سند بیمه
to u. a policy of insurance U رابکسی دادن
underwrite policy U بیمه نامه را فهر نویسی کردن
unvalued policy U بیمه نامه ارزش گذاری نشده
valued policy U بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
valued policy U بیمه نامه با ارزش معین
voyage policy U قرارداد اجاره کشتی
voyage policy U بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
wage policy U سیاست دستمزد
wagering policy U بیمه قماری
endowment policy U بیمهی عمر
to a dapt a policy U رویهای اتخاذ کردن
time policy U بیمه نامه مدت دار
time policy U بیمه نامه دریایی با مدت محدود
policy options U انتخابهای مورد نظر
pricing policy U سیاست قیمت گذاری
public policy U سیاست عمومی
re assurance policy U قرارداد بیمه اتکایی
social policy U سیاست اجتماعی
stabilization policy U سیاست تثبیت اقتصادی
stop go policy U سیاست تثبیت
stop go policy U توسعه
take out an insurance policy U قرارداد بیمه را منعقد کردن
tax policy U سیاست مالیاتی
the policy of the government U رویه دولت
the policy of the government U سیاست دولت
policy of pandering U سیاست خودشیرین بودن
bearer policy U بیمه نامه بدون نام
blanket policy U بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
economic policy U سیاست اقتصادی
employment policy U سیاست اشتغال
evacuation policy U روش تخلیه پزشکی
evacuation policy U خط مشی اخراجات پزشکی
insurance policy U قرارداد بیمه
expansionary policy U سیاست انبساطی
financial policy U سیاست مالی
development policy U سیاست توسعه
insurance policy U بیمه نامه
blanket policy U بیمه نامه کلی
blanket policy U بیمه نامه جامع
commercial policy U سیاست بازرگانی
agreed value policy U بیمه نامه با ارزش توافق شده
budgetary policy U سیاست بودجهای
insurance policy U سند بیمه
fiscal policy U سیاست مالی
fiscal policy U سیاست مالیاتی
policy making U سیاست گذاری
income policy U سیاست درامدی
income policy U سیاست مربوط به درامدها
labour policy U سیاست استخدام کارکنان
land policy U سیاست اقتصادی مربوط به زمین
mixed policy U بیمه نامه مختلط
monetary policy U سیاست پولی
honesty is the best policy U راستی ودرستی بهترین رویه
foreign policy U سیاست خارجی
foreign policy U خط مشی عمل خارجی
floating policy U بیمه نامه متغیر
policy-making U سیاست گذاری
health policy U سیاست بهداشتی
honesty is the best policy U عین مصلحت در راستی ودرستی است
anti development policy U سیاست ضد توسعه
tools of fiscal policy U ابزار سیاست مالی
What does Main Street think of this policy? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
active fiscal policy U منظوردخالت فعالانه دولت درارتباط با تغییر مالیاتها ومخارج
scorched-earth policy U نابودکردنوازبینبردن
all risk insurance policy U بیمه نامه تمام خطر
agricultural support policy U سیاست حمایت از کشاورزی
agricultural price policy U سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
tools of monetary policy U ابزار سیاست پولی
active fiscal policy U سیاست مالی فعال
The policy of balance of power. U سیاست موازنه قدرت
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
anti inflationary policy U ضد تورمی
austere fiscal policy U سیاست مالی مضیق
decision making policy U سیاست تصمیم گیری
discount rate policy U سیاست نرخ تنزیل
discretionary fiscal policy U سیاست مالی اختیاری
expansionary fiscal policy U سیاست مالی انبساطی
expansionary monetary policy U سیاست پولی انبساطی
import substitution policy U سیاست جانشینی واردات
passive fiscal policy U سیاست مالی غیر فعال
open door policy U سیاست درهای باز
restrictive monetary policy U سیاست پولی انقباضی
contractionary monetary policy U سیاست پولی انقباضی
pure fiscal policy U سیاست مالی خالص
easy money policy U سیاست گشایش پول
the open door policy U سیاست دروازههای باز
compensatory fiscal policy U سیاستهای مالی ترمیمی
comprehensive insurance policy U بیمه نامه جامع
contractionary fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
scrap heap policy U رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
restrictive fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
pure monetary policy U سیاست پولی خالص
insured, policy holder U بیمه شده
He sought, if without much success, a social policy. U او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy. U ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com