Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
battle zone
U
منطقهجنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
battle ax
U
تبر
battle
U
رزم
battle
U
پیکار
battle
U
جدال
battle
U
جنگ
battle
U
نبرد
battle
U
زد وخورد
battle
U
جنگ کردن
battle
U
نبرد کردن
battle
U
نزاع
battle
U
مبارزه ستیز
f.of battle
U
میدان جنگ
f.of battle
U
نبردگاه
battle a
U
صف جنگ
an e. battle
U
جنگی که برای دو طرف یکسان است
battle ax
U
تبرزین
battle axe
U
تبر
battle bill
U
فهرست استعداد رزمی ناو
battle lights
U
چراغهای جنگی
battle bill
U
لوحه جنگی ناو
battle drill
U
مشق جنگی تمرین جنگی
battle lights
U
چراغ خاموشی شبانه
battle axe
U
تبرزین
battle field
U
میدان جنگ
battle casualty
U
ضایعات رزمی
battle casualty
U
تلفات جنگی
battle cruiser
U
نبردناو
battle clout
U
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
battle dress
U
جلیقه جنگی
battle drill
U
تمرین رزم
battle clasp
U
نشان و علامت شرکت در جنگ بین المللی اول
battle group
U
واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
battle group
U
گروه نبرد
battle honour
U
نشان افتخار
battle lantern
U
چراغ اعلام خطر
battle dress
U
لباس ضدگلوله
battle lantern
U
چراغ خطرجنگی
battle lights
U
چراغ پلیس
battle dress
U
نیم تنه جنگی
battle map
U
نقشه جنگی
battle sight
U
درجه جنگی
battle sight
U
شکاف درجه
battle state
U
station action
battle station
U
پایگاه رزمی
battle station
U
پایگاه جنگی
wager of battle
U
نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
to deliver battle
U
اماده جنگ شدن
the battle still rages
U
جنگ هنوز شدت دارد
field of battle
U
میدان جنگ
field of battle
U
میدان رزم
order of battle
U
سازمان نیروهایا یکان
order of battle
U
ترتیب نیرو
battle ship
U
نبرد ناو
battle royal
U
نزاع سخت کشمکش خصومت امیز
battle line
U
خط جبهه ناوها
battle line
U
خط جنگی
battle map
U
نقشه منطقه نبرد
battle piece
U
تصویرجنگ
battle pin
U
سنجاق نقشه
battle plane
U
هواپیمای جنگی
battle position
U
موضع نبرد
battle position
U
محل ناو در دریا
battle problems
U
مسائل جنگی
battle problems
U
مشکلات رزمی
battle reserve
U
ذخیره جنگی
battle reserve
U
احتیاط جنگی
he gave an a of the battle
U
گزارش ان جنگ راشرح داد
battle array
U
جنگ ارایی
pitched battle
U
جنگ سخت تن به تن
pitched battle
U
جنگ صف ارایی شده
battle-axe
U
تبرزین
battle cries
U
شعارجنگی
battle cry
U
شعارجنگی
half the battle
<idiom>
U
قسمت بزرگیاز کار
battle-axes
U
تبرزین
battle array
U
صف جنگ
main battle tank
U
قوی ترین تانک رزمی
in a battle for world domination
U
مبارزه برای سلطه جهان
main battle tank
U
تانک اصلی
The scen of a bloody (great) battle.
U
صحنه نبرد خونین
forward edge of battle area
U
لبه جلویی منطقه نبرد
zone
U
منطقه عمل
zone
U
محوطه
zone
U
دفاع منطقهای
zone
U
کمربند حبه باروت
zone
U
ناحیهای شدن
zone
U
منطقه ناحیه
zone
U
مدارات
zone
U
حوزه
zone
U
منطقه
zone
U
محات کردن جزو حوزهای به حساب اوردن
zone
U
مدار
zone
U
ناحیه
zone
U
قلمرو
zone
U
کمربند
zone
U
منطقه دفاعی
zone
U
منطقه Prohibited-Neutral-Occupation
inner zone
U
منطقه اتش داخلی
inner zone
U
منطقه داخلی
zone
U
حیطه محدوده
zone
U
بخش
zone
U
ناحیه دسته بندی
zone
U
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zone
U
نوار
zone
U
زون
zone
U
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
landing zone
U
منطقه فرود
kill zone
U
منطقه کشتاردشمن
kill zone
U
کشتارگاه
prohibited zone
U
منطقه ممنوعه
prohibited zone
U
حریم
joint zone
U
منطقه مشترک
red zone
U
دایره قرمز صفحه هدفگیری
safety zone
U
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
saturated zone
U
منطقه اشباع
sensitive zone
U
منطقه حساس
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
separation zone
U
منطقه حد
landing zone
U
منطقه نشست هوایی
neutral zone
U
منطقه خنثی
limnetic zone
U
لایه نورگیر اب
neutral zone
U
منطقه بی طرف
neutral zone
U
منطقه بیطرف
oral zone
U
ناحیه دهانی
landing zone
U
فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
life zone
U
منطقه زیست شناسی
life zone
U
منطقه حیاتی
landing zone
U
نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
pickup zone
U
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
plastic zone
U
منطقه ثانویه قیف انفجارگلوله
plastic zone
U
منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
shadow zone
U
منطقه کور عمق اب
skip zone
U
منطقه کور رادیویی
zone of aeration
U
منطقه هواگیر
zone of contact
U
ناحیه تماس
zone of contact
U
محل برخورد
zone of dispersion
U
منطقه پراکندگی گلوله ها
zone of fire
U
منطقه تیر
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
photic zone
U
نوار نوری
smokeless zone
U
مناطقیکهدرآنهاسیگارکشیدنممنوعاست
exclusion zone
U
مکانممنوعه
service zone
U
بخشسرویسزدن
school zone
U
قلمرومدرسه
defending zone
U
نقطهدفاعی
attacking zone
U
منطقهحمله
zone time
U
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
zone refining
U
پالایش منطقهای
zone purification
U
تصفیه منطقهای
zone of action
U
منطقه عملیات یکان
zone of action
U
منطقه عمل
zone of acceptability
U
منطقه قابل قبول
somatosensory zone
U
منطقه حسهای تنی
strike zone
U
منطقه خط سیر
strike zone
U
سیرمجاز گوی چوگان زن
sublittoral zone
U
نوار زیر کرانهای
sublittoral zone
U
زون زیرکرانهای
tensile zone
U
منطقه کششی
the frigid zone
U
منطقه افسرده
the frigid zone
U
منطقه منجمده
torrid zone
U
منطقه حاره
weight zone
U
مربع وزن گلوله
zone bits
U
بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
zone bits
U
بیت منطقه بیت دسته بندی
zone decimal
U
دسته بندی اعشاری
zone decimal
U
دسته بندی ده دهی
zone defence
U
دفاع منطقهای
zone fire
U
اتش درو
zone fire
U
اتش درو در عمق
zone punch
U
سوراخ دسته بندی
intertidal zone
U
نوار کشندی
buffer zone
U
منطقه پیشگیری
combat zone
U
منطقه رزم
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
communication zone
U
منطقه مواصلات
commutation zone
U
ناحیه کموتاسیون
contiguous zone
U
منطقه مجاور
control zone
U
منطقه کنترل هوایی
control zone
U
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
convergence zone
U
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
danger zone
U
منطقه خطر
dead zone
U
زاویه بیروح
defense zone
U
منطقه پدافند
demilitarized zone
U
منطقه بی طرف
demilitarized zone
U
منطقه غیرنظامی
depletion zone
U
ناحیه تخلیه
drop zone
U
منطقه فرود
coastal zone
U
منطقه ساحلی
blind zone
U
منطقه کور
buffer zone
U
منطقه تامین
buffer zone
U
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
time zone
U
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zone
U
منطقه ساعتی جهانی
active zone of well
U
حوزه فعال چاه
active zone of well
U
حوزهای که چاه را تغذیه میکند
aeration zone
U
منطقه هواگیر
aphotic zone
U
طبقه تاریک اقیانوس
aphotic zone
U
لایه تاریک اقیانوس
attack zone
U
منطقه حمله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com