English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
battalion landing team U تیم پیاده شونده گردانی
battalion landing team U تیم ساحلی گردان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brigade landing team U تیم پیاده شونده تیپی
battalion U گردان
battalion U نیروهای ارتشی
engineer battalion U گردان مهندس
artillery battalion U گردان توپخانه
engineer battalion U گردان مهندسی
separate battalion U گردان مستقل
battalion commander U فرمانده گردان
team U گروهان تقویت شده
team up U تشریک مساعی
first team U تیم اصلی
team up U توحید مساعی کردن
team U تیم گروهانی
team U گروهه
team U دست جفت
team U تیم
team U یک دستگاه
team U دسته درست کردن
team U دسته
team U گروه
team U بصورت دسته یاتیم درامدن
team up U هم دست شدن [در کار]
four man team U تیم چهار نفره
functional team U تیم اجرایی
prosecution team U تیم دادرسی
boat team U تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
boat team U تیم قایق اب خاکی
combat team U تیم رزمی
combat team U گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
double team U تیم دونفره
expansion team U تیم تازه وارد به لیگ
team-mate U همگروه
team-mate U یار
functional team U تیم عمل کننده
team-mates U یار
company team U تیم مرکب
company team U تیم گروهانی
triple team U سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
team tennis U بازیهای مختلف تنیس
embarkation team U تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
helicopter team U تیم سوار بر هلی کوپتر
team bench U نیمکتبازیکنان
team game U بازی گروهی
team foul U خطای مهم
team area U محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
specialty team U تیم ذخیره ها
special team U تیم ذخیره ها
programming team U تیم برنامه نویسی
pararescue team U تیم تجسس و نجات
team-mates U همگروه
factory team U تیم کارخانه اتومبیل سازی
crisis team U گروه ضد بحران
team spirit U روحیهوفاداریمابینیکتیم
team roping U مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
team pursuit U مسابقه تعقیبی تیمی
team shirt U لباستیم
team line up U به صف ایستادن تیم
work team U دسته
work team U گروه کار
team teaching U تدریس گروهی
member of the national team U عضو تیم ملی
light fire team U تیم اتش سبک
mobile training team U تیم اموزشی سیار
team handball court U زمین بازی هند بال
heavy fire team U تیم اتشهای زمینی سنگین
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
combined arms team U تیم مرکب
army assault team U تیم هجومی نیروی زمینی
control and assessment team U تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
combined arms team U تیم رستههای مرکب
light fire team U تیم دو هلی کوپتره
combat control team U تیم کنترل رزمی
Both of us will make a good team. U ما دو تا تیم خوبی میسازیم.
chief programmer team U سرپرست یک تیم برنامه نویسی
central planning team U تیم طرح ریزی مرکزی
The future of the team is shrouded in uncertainty. U آینده این تیم بلاتکلیف است.
landing U نشستن هواپیما
landing U پاگرد
landing U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing U ورود به خشکی
landing U فرود
landing U بزمین نشستن هواپیما
landing U ورود بخشکی
landing U پاگردان
landing U اسکله
landing U فرود ژیمناست به زمین
landing U فرود [هواپیما یا موشک]
landing U فرودگاه هواپیما
landing weight U وزن با هنگام تخلیه
landing site U پایگاه فرود
landing wires U سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
landing zone U منطقه فرود
landing site U محل فرود
landing weight U وزن فرود
landing slab U تاوه پاگرد
landing spot U نقطه فرود
landing vehicle U خود روشنی دار اب خاکی
landing threshold U نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing threshold U استانه فرود اب خاکی
landing zone U منطقه نشست هوایی
landing zone U فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
landing window U پنجرهفرود
landing stage U حملباقایق
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
soft landing U فرود نرم
landing deck U غرشهفرود
quarter landing U پاگرد پله با 081 درجه گردش
night landing U پیاده شدن درساحل در شب
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
night landing U فرود شبانه
landing zone U نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
crash-landing U سقوط کردن هواپیما
landing strip U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
instrument landing U فرود کور
instrument landing U فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
landing angle U زاویه فرود
landing approach U مسیر تقرب
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing area U منطقه فرود
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing attack U تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing beach U ساحل پیاده شدن
forced landing U فرود اجباری
forced landing U فرود اجباری هواپیما
landing strips U باند فرود
landing strips U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing craft U کرجی ساحلی
administrative landing U پیاده شدن اداری
administrative landing U پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
air landing U پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
air landing U فرودهوایی
air landing U فرود از راه هوا
landing field U فرودگاه
landing strip U باند فرود
chinese landing U پهلو گرفتن به سبک چینی
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
landing beam U نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
landing forces U نیروهای پیاده شونده
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
landing party U گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing hill U تپه فرود
landing order U اجازه تخلیه بار
landing mat U باند فرود اضطراری
landing order U دستورتخلیه بار
landing party U گروه اب خاکی
landing ship U ناو نیرو پیاده کن
landing net U تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
diversionary landing U فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
landing mat U باندفرود تعجیلی
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
landing forces U قوای اب خاکی
landing place U فرودگاه اسکله
landing gear U ارابه فرود
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing light U چراغ فرود
air landing facility U تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
advanced landing field U پایگاه هوایی مقدم
advanced landing field U پایگاه فرود مقدم
landing craft assault U قایق نیرو پیاده کن
landing ship dock U اسکله فرود اب خاکی
nose landing gear U ترمزفروددماغه
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
automatic approach and landing U روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
landing craft tank U ناو تانک پیاده کن
landing signal officer U افسر ارتباط فرود
landing, storage, delivery U تحویل
landing, storage, delivery U نگهداری
landing, storage, delivery U تخلیه
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
divided landing gear U ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
design landing weight U حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
deck landing aid U کمکهای فرود
front landing gear U ترمزجلوییفرود
landing craft raiding U قایق هجومی
auxiliary landing field U فرودگاه کمکی
main landing gear U ترمزاصلیفرود
maximum landing weight U حداکثر وزن فرود
automatic carrier landing system U سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com