Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
basis origin
U
ماخذ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
basis
U
اساس
on the basis of
U
روی ماخذ
on the basis of
U
به ماخذ
basis
U
نقط ه یا شمارهای که محاسبات شروع شده اند
basis
U
قیمت واحد
basis
U
بنیاد
basis
U
مبنا بنیاد
basis
U
بنیان
basis
U
مبنا
basis
U
ماخذ
basis
U
زمینه
basis
U
ماخذ پایه
basis
U
پایه
force basis
U
یکانهای مبنای هر قسمت
on cash basis
U
نقدا"
basis weight
U
وزن پایه
basis price
U
قیمت پایه
basis price
U
قیمت مبنا
basis of tax
U
ماخذ مالیات
on a daily basis
<adv.>
U
روز به روز
armor basis
U
پوشیده با زره
armor basis
U
قطر زره
basis of freight
U
پایه محاسبه هزینه حمل
ration basis
U
مبنای جیره
ration basis
U
مبنای محاسبه جیره غذایی
on a daily basis
<adv.>
U
بطور یومیه
on a daily basis
<adv.>
U
روزبروز
on a daily basis
<adv.>
U
روزانه
on a daily basis
<adv.>
U
هر روز
basis vector
U
بردار پایه
[ریاضی]
on a daily basis
<adv.>
U
همه روز
On what basis (ground)
U
بر چه اساسی ؟
troop basis
U
مبنای یکان
troop basis
U
مبنای واگذاری یکان
on a daily basis
<adv.>
U
بطور روزانه
force basis
U
مبنای یکان
origin
U
خاستگاه
origin
U
نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
origin
U
سرچشمه مایه
origin
U
مبداء
origin
U
موجب
origin
U
اصل
origin
U
بنیاد
origin
U
منشا مبدا
origin
U
سرچشمه
origin
U
علت
origin
U
منشاء
origin
U
نقطه شروع
origin
U
اغاز
origin
U
محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
origin
U
نژاد
origin
U
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
origin
U
منبع
origin
U
اساس
origin
U
اصل سرچشمه
origin
U
مبدا
on an arm's length basis
U
بر اساس مستقل و برابر بودن
[در]
certificate of origin
U
گواهی مبدا
of ipanian origin
U
ایرانی الاصل
of a bad origin
U
بدتیار
base of origin
U
مبداء اصلی
certificate of origin
U
گواهی مبداء
certificate of origin
U
گواهینامه مبداء
origin writ
U
دادخواست بدوی
origin writ
U
ورقهای بود که در گذشته خواهان دعوی ان را یه عنوان اولین قدم در احقاق حق خود می خریدند
of a bad origin
U
بدگهر
he is of greek origin
U
اصلش یونانی است
the origin of evil
U
سرچشمه بدی
he is of greek origin
U
اصلا یونانی است
time of origin
U
زمان ارسال پیام
base of origin
U
پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
true origin
U
نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
false origin
U
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
Everything goes back to its origin .
<proverb>
U
باز گردد به اصل خود هر چیز .
domicile of origin
U
اقامتگاه مبداء
country of origin
U
کشور مبداء
the origin of evil
U
منشا فساد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com