Perdic | base thickness of buttress | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	base thickness of buttress U	عرض پنجه پشت بند

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	thickness U	کلفتی
	thickness U	ستبرا
	thickness U	غلظت
	thickness U	سفتی
	thickness U	ضخامت
	thickness of a wall U	ضخامت دیوار
	web thickness U	ضخامت جان
	half thickness U	ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
	aromor thickness U	ضخامت زره
	aromor thickness U	قطر زره
	fictitious thickness U	ضخامت فرضی
	wed thickness U	حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
	fictitious thickness U	ضخامت فرضی
	thickness gauge U	ضخامت سنج
	thickness of a dome U	طبره
	thickness of a wall U	کلفتی دیوار
	slab of varying thickness U	تاوه با ستبرای متغیر
	effective thickness of a wall U	ضخامت موثر دیوار
	buttress U	شمع پشت بند
	buttress U	دارای شمع یاحائل
	buttress U	شمع زدن محکم بستن
	buttress U	حائل نگهدار
	buttress U	پایه
	buttress U	شمع پشتیبان دیوار
	buttress U	شکاف
	buttress U	مجردی
	buttress U	جرز
	buttress U	پشت بند
	buttress U	دیوار پشت بند
	buttress spacing U	دوری محورهای پشت بندها
	buttress brace U	قید بادبندی
	buttress centres U	فاصله محوری پشت بندها
	diagonal buttress U	پایهادیب
	buttress dam U	سد پایهای
	flying buttress U	طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
	buttress dam U	سد پشت بندار
	hollow buttress U	پشت بند تو خالی
	hollow buttress U	پشت بندصندوقهای
	hanging-buttress U	[پشت بند نگهدارنده] [معماری]
	flying buttress U	شمع پشت بند
	length of buttress U	درازای پشتبند
	arch-buttress U	پشت بند شمشیری
	angel-buttress U	پشت بند
	truss buttress dam U	سد با پشتبند خرپایی
	cross section of a buttress dam U	قسمتحایلموربسر
	fixed slab buttress dam U	سد با پشتبند ثابت
	round head buttress dam U	سد پشتبنددار سر گرد
	base course U	قشر لعاب
	to base one self U	اعتماد کردن
	to base one self U	تکیه کردن
	base course U	لایه اساس قشر اساس
	third base U	موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
	base course U	قشر پی راه
	base 0 U	decimal
	sub base U	زیر قشر
	sub base U	زیر بستر
	base 0 U	پایه 01
	first base U	اولینپایگاه
	base course U	لایه شالوده
	get to first base <idiom> U	موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
	off base <idiom> U	غیر دقیق ،نادرست
	r base U	ار- بیس
	second base U	دومینپایگاه
	knowledge base U	پایگاه معلومات
	data base U	مبنای اطلاعات
	knowledge base U	پایگاه دانش
	inorganic base U	باز غیر الی
	inorganic base U	باز معدنی
	hard base U	باز سختbaseball
	filbert base U	پایگاه فریبنده
	hard base U	سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
	fuse base U	پایه ی فیوز
	fox base+ U	فاکس بیس پلاس
	floating base U	ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
	floating base U	پایگاه شناور دریایی
	filbert base U	پایگاه دروغین
	hard base U	سکوی پرتاب مستحکم
	knowledge base U	پایگاه اگاهی
	defense base U	پایگاه پدافندی
	defense base U	پایگاه دفاعی
	base width U	ستبرای پایه
	base unit U	یکای اصلی واحد اصلی
	base unit U	یکای بنیادی
	base unit U	یکان پایگاهی
	base pairing U	جفت شدن بازی
	base symbol U	علایم قراردادی مبنا
	base surge U	ابر پایه قارچ اتمی
	base surge U	ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
	base stone U	سنگ زیرین
	base spray U	بسک ته
	base spray U	بسکهای ته گلوله
	base width U	عرض پایه پهنای پایه
	bayonet base U	پایه لامپ میخی
	data base U	پایگاه داده ها
	coupling base U	اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
	coupling base U	وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
	conjugate base U	باز مزدوج
	column base U	پایه ستون
	column base U	ته ستون
	column base U	زیرستون
	chart base U	چارت مادر
	chart base U	چارت مبنا
	center base U	میدان مرکزی
	base unit U	یکان مبنا
	base speed U	سرعت منتجه
	base of a triangle U	قاعده [مثلثی] [ریاضی]
	hardwood base U	پایهسختچوبی
	fixed base U	پایهثابت
	dexter base U	پایهراستی
	concrete base U	پایهیبتونی
	centre base U	ستونمرکزی
	bracket base U	پایهقلاب
	base of splat U	پایهپشتصندلی
	wheel base U	فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
	magneto base U	پایه مگنت
	time base U	مبدا زمانی
	time base U	ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
	lamp base U	پایهلامپ
	magazine base U	محلانبارخشاب
	pin base U	پایهمیله
	base-court U	حیات بیرونی
	Attic base U	پایه ی آتنی
	Asiatic base U	پایه یونی [آسیایی]
	It is base on a precedent. U	مسبوق به سابقه است
	wave base U	سطحموج
	telescope base U	پایهتلسکوپ
	swivel base U	پایهگردنده
	sprung base U	تشکفنری
	sinister base U	منحنیانتهایی
	recharging base U	بخشتغذیه
	tax base U	ماخذ مالیات
	tax base U	مبنای مالیاتی
	stanchion base U	زیرستون
	octal base U	هشت پایهای
	number base U	پایه عدد
	number base U	عدد پایه
	number base U	مبنای عددی
	naval base U	پایگاه دریایی
	monetary base U	پایه پولی
	monetary base U	مبنای پولی
	mobilization base U	حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
	mobilization base U	مبنای بسیج
	loktal base U	لامپ قفلی
	loctal base U	لامپ قفلی
	polyacid base U	باز چند اسیدی
	polyacidic base U	باز چند اسیدی
	prisoners base U	بازی گرگم بهوا
	staging base U	پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
	square base U	کف گلوله یا قسمت ته گلوله
	software base U	مبنای نرم افزار
	soft base U	باز نرم
	single base U	تک مادهای
	single base U	باروت یک حبهای
	sight base U	پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
	schiff base U	باز شیف
	return to base U	بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
	pseudo base U	شبه باز
	production base U	مبنای تولید یا تولیدات ملی
	lewis base U	باز لوویس
	base of fire U	مبنای اتش
	base hit U	ضربه به داخل محوطه باامتیاز
	base fuze U	ماسوره ته پران
	base fuze U	ماسوره ته
	base fuze U	ماسوره ته گلوله
	base frame U	چهارچوب زیر دستگاهها
	base font U	فونت پیش فرض
	base font U	فونت پایه
	base flow U	مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
	base flow U	جریان پایه
	base ejection U	پرتاب شونده از ته
	base ejection U	ته پران
	base development U	ساختن پایگاه
	base depot U	امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
	base defense U	پدافند پایگاه
	base defense U	پدافند از پایگاه
	base cover U	عکس برداری اولیه
	base court U	حیاط بیرونی یاعقبی
	base ignition U	احتراق تحتانی
	base level U	تهتراز
	base number U	عدد پایه
	base number U	عدد مبنا
	base mortar U	قبضه مبنا
	base mortar U	خمپاره مبنا
	base memory U	حافظه پایه
	base map U	نقشه مبنا
	base map U	نقشه پایگاه
	base map U	نقشه مادر
	base loading U	بار اولیه
	base loading U	بارگیری انجام شده در پایگاه
	base line U	خط توجیه
	base line U	خط کور
	base line U	خط مبنا
	base line U	خط پایه
	base complex U	مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
	base command U	فرماندهی پایگاه
	base circle U	هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
	air base U	پایگاه هوایی
	base rates U	ارزش اولیه
	base rates U	نرخ مبنا
	base rates U	تعرفه مبنا