English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
base runner U توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
over runner U متجاوز
runner U متصدی
runner U ماشین چی
runner U اداره کننده شغلی
runner U امر برپیاده
runner U طناب چشمی دار
runner U پای راهگاه
runner U مجرای اصلی تغار
runner U لاوک
runner up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner-up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner U فرش کناره [فرش های دراز و باریکی که عموما جهت پله یا راهرو استفاده شود.]
over runner U متجاسر
runner U ولگرد
runner U فروشنده سیار
runner U افسر پلیس
runner U دونده
Runner دونده
runner U ریشه هوایی
runner U گردنده گشتی
runner U قسمت متحرک طناب
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
rear runner U گردنهپشتی
gun-runner U قاچاقچیاسلحه
runner blade U تیغهچرخنده
runner beans U رجوع شود به bean pole
turbine runner U حرکتدهندهتوربین
Francis runner U فنفرانسوی
runner bean U رجوع شود به bean pole
distance runner U دونده استقامت
Kaplan runner U پروانهکابلان
courtesy runner U بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
front-runner U دونده پیشتاز
front runner U دونده پیشتاز
stretch runner U تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
blockade runner U شخصی یا ناوی که ازمحاصره دشمن میگذرد
Pelton runner U چرخشفن
dan runner U کشتی بویه گذار
scarlet runner U نوعی لوبیای سبز
base course U لایه اساس قشر اساس
r base U ار- بیس
base course U قشر پی راه
base 0 U decimal
to base one self U اعتماد کردن
to base one self U تکیه کردن
base course U لایه شالوده
base course U قشر لعاب
sub base U زیر قشر
sub base U زیر بستر
base 0 U پایه 01
get to first base <idiom> U موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
first base U اولینپایگاه
second base U دومینپایگاه
knowledge base U پایگاه دانش
knowledge base U پایگاه معلومات
fuse base U پایه ی فیوز
knowledge base U پایگاه اگاهی
coupling base U اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
data base U پایگاه داده ها
inorganic base U باز معدنی
inorganic base U باز غیر الی
filbert base U پایگاه دروغین
floating base U پایگاه شناور دریایی
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
fox base+ U فاکس بیس پلاس
defense base U پایگاه پدافندی
hard base U سکوی پرتاب مستحکم
hard base U سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base U باز سختbaseball
data base U مبنای اطلاعات
defense base U پایگاه دفاعی
coupling base U وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
base unit U یکان مبنا
base unit U یکان پایگاهی
base symbol U علایم قراردادی مبنا
base surge U ابر پایه قارچ اتمی
base stone U سنگ زیرین
base spray U بسک ته
base spray U بسکهای ته گلوله
base speed U سرعت منتجه
base speed U سرعت مبنا
base shop U تعمیرگاه پادگانی
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base unit U یکای بنیادی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
conjugate base U باز مزدوج
column base U پایه ستون
column base U ته ستون
column base U زیرستون
chart base U چارت مادر
chart base U چارت مبنا
center base U میدان مرکزی
filbert base U پایگاه فریبنده
bayonet base U پایه لامپ میخی
base width U عرض پایه پهنای پایه
base width U ستبرای پایه
base surge U ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
lewis base U باز لوویس
base of a triangle U قاعده [مثلثی] [ریاضی]
hardwood base U پایهسختچوبی
fixed base U پایهثابت
dexter base U پایهراستی
concrete base U پایهیبتونی
centre base U ستونمرکزی
bracket base U پایهقلاب
base of splat U پایهپشتصندلی
wheel base U فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
time base U مبدا زمانی
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
tax base U ماخذ مالیات
lamp base U پایهلامپ
magazine base U محلانبارخشاب
pin base U پایهمیله
base-court U حیات بیرونی
Attic base U پایه ی آتنی
Asiatic base U پایه یونی [آسیایی]
It is base on a precedent. U مسبوق به سابقه است
wave base U سطحموج
telescope base U پایهتلسکوپ
swivel base U پایهگردنده
sprung base U تشکفنری
sinister base U منحنیانتهایی
recharging base U بخشتغذیه
tax base U مبنای مالیاتی
stanchion base U زیرستون
octal base U هشت پایهای
number base U پایه عدد
number base U عدد پایه
number base U مبنای عددی
naval base U پایگاه دریایی
monetary base U پایه پولی
monetary base U مبنای پولی
mobilization base U حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base U مبنای بسیج
magneto base U پایه مگنت
loktal base U لامپ قفلی
polyacid base U باز چند اسیدی
polyacidic base U باز چند اسیدی
prisoners base U بازی گرگم بهوا
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base U مبنای نرم افزار
soft base U باز نرم
single base U تک مادهای
single base U باروت یک حبهای
sight base U پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base U باز شیف
return to base U بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
pseudo base U شبه باز
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
loctal base U لامپ قفلی
base of origin U مبداء اصلی
army base U پایگاه نیروی زمینی
army base U پادگان نیروی زمینی
base loading U بار اولیه
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
bare base U پایگاه اشغال نشده
bare base U پایگاه اماده نشده
bare base U فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
base address U نشانی پایه
base line U خط توجیه
base line U خط کور
base line U خط مبنا
base map U نقشه مادر
base map U نقشه پایگاه
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations U پایگاه عملیات
fire base U مبنای اتش
base ejection U ته پران
base of fire U مبنای اتش
base number U عدد پایه
base number U عدد مبنا
base mortar U قبضه مبنا
base mortar U خمپاره مبنا
base memory U حافظه پایه
base map U نقشه مبنا
advance base U پایگاه جلو
advance base U پایگاه مقدم صحنه عملیات
base line U خط پایه
base level U تهتراز
base depot U امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base defense U پدافند پایگاه
base defense U پدافند از پایگاه
base band U روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band U مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base cover U عکس برداری اولیه
base court U حیاط بیرونی یاعقبی
base complex U مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
base command U فرماندهی پایگاه
base circle U هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
base camp U پایگاه مبنا
base born U حرامزاده
base band U ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
base development U ساختن پایگاه
base ignition U احتراق تحتانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com