English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
base of origin U مبداء اصلی
base of origin U پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
origin U مبدا
origin U سرچشمه مایه
origin U نژاد
origin U اساس
origin U منبع
origin U محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
origin U محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
origin U موجب
origin U نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
origin U مبداء
origin U خاستگاه
origin U اصل
origin U بنیاد
origin U منشا مبدا
origin U سرچشمه
origin U علت
origin U اصل سرچشمه
origin U اغاز
origin U نقطه شروع
origin U منشاء
of a bad origin U بدتیار
country of origin U کشور مبداء
the origin of evil U سرچشمه بدی
time of origin U زمان ارسال پیام
true origin U نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
certificate of origin U گواهی مبداء
certificate of origin U گواهی مبدا
basis origin U ماخذ
domicile of origin U اقامتگاه مبداء
he is of greek origin U اصلش یونانی است
false origin U مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
he is of greek origin U اصلا یونانی است
certificate of origin U گواهینامه مبداء
of a bad origin U بدگهر
of ipanian origin U ایرانی الاصل
origin writ U دادخواست بدوی
origin writ U ورقهای بود که در گذشته خواهان دعوی ان را یه عنوان اولین قدم در احقاق حق خود می خریدند
the origin of evil U منشا فساد
Everything goes back to its origin . <proverb> U باز گردد به اصل خود هر چیز .
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base 0 U پایه 01
base 0 U decimal
to base one self U تکیه کردن
sub base U زیر قشر
sub base U زیر بستر
get to first base <idiom> U موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
r base U ار- بیس
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
base course U لایه شالوده
base course U لایه اساس قشر اساس
base course U قشر پی راه
base course U قشر لعاب
second base U دومینپایگاه
to base one self U اعتماد کردن
first base U اولینپایگاه
base shop U تعمیرگاه پادگانی
base speed U سرعت مبنا
inorganic base U باز معدنی
defense base U پایگاه پدافندی
inorganic base U باز غیر الی
knowledge base U پایگاه معلومات
knowledge base U پایگاه دانش
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
filbert base U پایگاه فریبنده
filbert base U پایگاه دروغین
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
hard base U باز سختbaseball
hard base U سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base U سکوی پرتاب مستحکم
fuse base U پایه ی فیوز
floating base U پایگاه شناور دریایی
column base U ته ستون
defense base U پایگاه دفاعی
base spray U بسک ته
base stone U سنگ زیرین
base surge U ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
center base U میدان مرکزی
bayonet base U پایه لامپ میخی
base surge U ابر پایه قارچ اتمی
base width U عرض پایه پهنای پایه
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
base unit U یکای بنیادی
base unit U یکان مبنا
base unit U یکان پایگاهی
base spray U بسکهای ته گلوله
fox base+ U فاکس بیس پلاس
data base U مبنای اطلاعات
data base U پایگاه داده ها
coupling base U اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
coupling base U وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
conjugate base U باز مزدوج
column base U پایه ستون
column base U زیرستون
base speed U سرعت منتجه
base width U ستبرای پایه
chart base U چارت مادر
chart base U چارت مبنا
base symbol U علایم قراردادی مبنا
knowledge base U پایگاه اگاهی
base-court U حیات بیرونی
fixed base U پایهثابت
dexter base U پایهراستی
concrete base U پایهیبتونی
centre base U ستونمرکزی
bracket base U پایهقلاب
base of splat U پایهپشتصندلی
wheel base U فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
time base U مبدا زمانی
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
tax base U ماخذ مالیات
hardwood base U پایهسختچوبی
lamp base U پایهلامپ
magazine base U محلانبارخشاب
base of a triangle U قاعده [مثلثی] [ریاضی]
Attic base U پایه ی آتنی
Asiatic base U پایه یونی [آسیایی]
It is base on a precedent. U مسبوق به سابقه است
wave base U سطحموج
telescope base U پایهتلسکوپ
swivel base U پایهگردنده
sprung base U تشکفنری
sinister base U منحنیانتهایی
recharging base U بخشتغذیه
pin base U پایهمیله
tax base U مبنای مالیاتی
stanchion base U زیرستون
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
number base U پایه عدد
number base U عدد پایه
number base U مبنای عددی
naval base U پایگاه دریایی
monetary base U پایه پولی
monetary base U مبنای پولی
mobilization base U حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base U مبنای بسیج
magneto base U پایه مگنت
loktal base U لامپ قفلی
loctal base U لامپ قفلی
octal base U هشت پایهای
polyacid base U باز چند اسیدی
polyacidic base U باز چند اسیدی
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base U مبنای نرم افزار
soft base U باز نرم
single base U تک مادهای
single base U باروت یک حبهای
sight base U پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base U باز شیف
return to base U بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
pseudo base U شبه باز
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
prisoners base U بازی گرگم بهوا
lewis base U باز لوویس
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
army base U پایگاه نیروی زمینی
army base U پادگان نیروی زمینی
base line U خط توجیه
bare base U پایگاه اشغال نشده
base line U خط کور
base line U خط مبنا
bare base U پایگاه اماده نشده
base line U خط پایه
base level U تهتراز
base ignition U احتراق تحتانی
base loading U بار اولیه
advance base U پایگاه مقدم صحنه عملیات
base of operations U پایگاه عملیات
fire base U مبنای اتش
base development U تهیه پایگاه
base of fire U مبنای اتش
base number U عدد پایه
base number U عدد مبنا
base mortar U قبضه مبنا
base mortar U خمپاره مبنا
base memory U حافظه پایه
base map U نقشه مبنا
base map U نقشه پایگاه
base map U نقشه مادر
advance base U پایگاه جلو
base hit U ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base fuze U ماسوره ته پران
base cover U عکس برداری اولیه
base court U حیاط بیرونی یاعقبی
base complex U مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
base command U فرماندهی پایگاه
base circle U هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
base camp U پایگاه مبنا
base address آدرس مبنا
base born U حرامزاده
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band U مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base band U روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base defense U پدافند از پایگاه
base defense U پدافند پایگاه
base fuze U ماسوره ته
base fuze U ماسوره ته گلوله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com