Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
balanced growth model
U
الگوی رشد متوازن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
balanced
U
متوازن
balanced
U
متعادل
well-balanced
U
سالم سلیم موزون باقرینه
well balanced
U
سالم سلیم موزون باقرینه
balanced actuator
U
سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
balanced reaction
U
واکنش موازنه شده
balanced rudder
U
سکان متعادل
balanced state
U
حالت تعادل
balanced budget
U
بودجه متوازن
balanced load
U
بار خارجی متعادل
balanced line
U
تعادل تعداد مهاجمان در وسط
balanced handle
U
دسته تعادل
balanced economy
U
balanced
balanced design
U
طرح با تراز یکسان
balanced circuit
U
مدار متعادل
balanced state
U
حالت متوازن
balanced state
U
حالت متعادل
balanced winder
U
پله مارپیچ
balanced window
U
پنجره چرخان
balanced mobilization
U
بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
spring balanced
U
ترازوی فنری
balanced tackle
U
وضع متعادل وسایل ماهیگیری
balanced circuit
U
اتصال سیمتریک
balanced system
U
سیستم متعادل
balanced supply
U
امادبررسی شده
balanced supply
U
اماد متعادل شده
balanced stock
U
ذخیره اماد متعادل
balanced budget multiplier
U
ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
balanced armature unit
U
جوشن متعادل
balanced budget theorem
U
قضیه بودجه متوازن
balanced control surfaces
U
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
cyclically balanced budget
U
بودجه متوازن ادواری
balanced plain weave
U
بافت ساده یک رو یک زیر
balanced pressure torch
[مشعل با فشار متعادل]
balanced transmission line
U
سیم انتقال متقارن
balanced polyphase system
U
مدار چند فاز متوازن
balanced plain weave
U
گلیم باف فرش
multiplier effect of a balanced budget
U
اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
growth
U
روش
growth
U
بلوغ
growth
U
گوشت زیادی تومور
growth
U
نمود
growth
U
افزایش ترقی
growth
U
پیشرفت
growth
U
چیز زائد
growth
U
نتیجه
growth
U
اثر حاصل
growth
U
نمو
growth
U
رشد
mushroom growth
U
رویش تند
steady growth
U
رشد پایدار
stable growth
U
رشد با ثبات
mental growth
U
رشد ذهنی
sustaining growth
U
رشد مداوم
unbalanced growth
U
رشد نامتوازن
unbalanced growth
U
رشد نامتعادل
horizontal growth
U
رشد افقی
self sustaining growth
U
رشد خود پایدار
ovular growth
U
رویش تخمک
crystal growth
U
رشد بلور
crystalline growth
U
رشد بلورین
quick growth
U
رشدسریع
proportional growth
U
رشد تناسبی
crystalline growth
U
نمو بلورین
population growth
U
رشد جمعیت
particle growth
U
رشد ذره
ovular growth
U
رشد تخمچه
growth line
U
خطرشد
quick growth
U
تندرویی
vertical growth
U
رشد عمودی
growth effects
U
اثار رشد
growth curve
U
منحنی نمو
growth company
U
شرکت در حال گسترش
growth areas
U
نواحی رشد
economic growth
U
رشد اقتصادی
zero population growth
U
رشد جمعیت صفر
zero economic growth
U
نرخ رشد اقتصادی صفر
epitaxial growth
U
رشد همبافته
growth factor
U
عامل رشد
growth factors
U
عوامل رشد
growth stocks
U
سهام پر سود
growth ring
U
دایره رشد
growth ring
U
دایره سالیانه
growth reaction
U
واکنش رشد
growth rate
U
نرخ رشد
growth poles
U
قطبهای رشد
growth motives
U
انگیزههای رشددهنده
geometric growth
U
رشد هندسی
lush growth
U
رشد سرسبز
growth centers
U
مراکز رشد
mushroom growth
U
زود رویی
climate for growth
U
محیط رشد
climate for growth
U
شرایط لازم برای رشد
bangaloid growth
U
خانه ییلاقی
steady state growth
U
رشد پایدار
general rate of growth
U
نرخ عمومی رشد
natural rate of growth
U
نرخ رشد طبیعی
step growth polymerization
U
بسپارش مرحلهای
characters of economic growth
U
خصوصیات رشد اقتصادی
stages of economic growth
U
مراحل رشد اقتصادی
steady state growth
U
رشد مداوم
undersirable rate of growth
U
نرخ رشد نامطلوب
rate of economic growth
U
نرخ رشد اقتصادی
warranted rate of growth
U
نرخ رشد تضمین شده
crystal growth affinity
U
رشد خواهی بلور
current rate of growth
U
نزخ رشد جاری
rate of crystalline growth
U
سرعت نمو تبلور
potential rate of growth
U
نرخ رشد بالقوه
annual rate of growth
U
نرخ رشد سالانه
chain growth polymerization
U
بسپارش زنجیری
chain growth polymerization
U
بسپارش افزایشی
model
U
الگو
model
U
نمونه
s r s model
U
الگوی محرک- پاسخ- محرک
s r model
U
الگوی محرک- پاسخ
model
U
سرمشق
model
U
مدل سازی
s s model
U
الگوی محرک- محرک
model
U
نقشه
model
U
طرح ریختن ساختن
model
U
شکل دادن
model
U
مطابق مدل معینی در اوردن
new model
U
از نوطرح کردن
model
U
نمونه قرار دادن
s o r model
U
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
model
U
قالب طرح
model
U
طرح
model
U
قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود
model
U
نوع یک محصول
model
U
گونه یک محصول
model
U
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
model
U
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
model
U
آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
model
U
مدل
model
U
نمونه اصلی
model
U
قالب
hidden momentum of population growth
U
نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
full employment rate of growth
U
نرخ رشد در اشتغال کامل
hidden momentum of population growth
U
به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
hidden momentum of population growth
U
سبب گستردگی والدین اینده میشود
two sector model
U
الگوی دو بخشی
station model
U
مدلهواشناسی
random model
U
مدل تصادفی
random model
U
الگوی تصادفی
dressmaker's model
U
مانکنخیاطی
tiny model
U
مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
vintage model
U
الگوی مقطع زمانی
validation of a model
U
تحقق پذیری یک الگو
relational model
U
مدل رابطهای
she was a model of besuty
U
نمونه زیبایی بود
vintage model
U
الگوی زمانی
stochastic model
U
نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
stochastic model
U
الگوی تصادفی
validation of a model
U
اعتبار یک الگو
test model
U
نمونه ی ازمایش
bohr model
U
مدل بور
mathematicl model
U
الگوی ریاضی
haavelmo model
U
الگوی هاولمو
huge model
U
مدل حافظه پردازنده Intel که به کد داده و برنامه اجازه ارسال بر حسب کیلوبایت میدهد.
imageing model
U
روش یا مدل ارائه تصاویر
large model
U
مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
data model
U
مدل داده
macro model
U
الگوی کلان
mathematical model
U
الگوی ریاضی
mathematical model
U
مدل ریاضی
electrical model
U
مدل الکتریکی
economic model
U
الگوی اقتصادی
conceptual model
U
شرح پایگاه داده ها یابرنامه به صورت دادهای وارد وموضوعات مربوط به آن
conjunctive model
U
الگوی عطفی
corporate model
U
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
cosmological model
U
مدل کیهان شناختی
decision model
U
الگوی تصمیم گیری
deteministic model
U
مدل قطعی
dynamic model
U
الگوی پویا
dynamic model
U
مدل پویا
econometric model
U
الگوی اقتصادسنجی
hierarchical model
U
مدل سلسله مراتبی
micro model
U
الگوی خرد
normative model
U
الگوی هنجاری
pilot model
U
نمونه ازمایشی
noncompetitive model
U
الگوی غیر رقابتی
pilot model
U
مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
pilot model
U
مدل ازمایشی
neoclassical model
U
الگوی نئوکلاسیک
planning model
U
الگوی برنامه ریزی
molecular model
U
الگوی مولکولی
probabilistic model
U
مدل احتمالی
probabilistic model
U
الگوی تصادفی
model building
U
الگوسازی
model geometric
U
نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
model geometric
U
یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
probabilistic model
U
الگوی احتمالی
macro dynamic model
U
الگوی کلان پویا
stimulus response model
U
الگوی محرک- پاسخ
perspective spatial model
U
مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
perspective spatial model
U
مدل برجسته بینی
wire frame model
U
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
leading edge model
U
IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
ISO/OSI model
U
معماری چند لایه که نحوه کار کامپیوتر و شبکه را بیان میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com