Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
balance collective forces
U
نیروهای کلی متعادل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
collective
U
اشتراکی
collective
U
جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
collective
U
مشترک عمومی
collective
U
دسته جمعی
collective
U
جمعی
collective
U
اشتراکی اجتماعی
collective
U
انبوه
collective
U
جامع
collective
U
بهم پیوسته
collective security
U
تامین اجتماعی
collective security
U
تامین دسته جمعی
collective responsibility
U
مسئوولیت جمعی
collective goods
U
پارک و غیره
collective guarantee
U
مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
collective protection
U
حفافت جمعی
collective protection
U
حفافت گروهی
collective properties
U
خواص کولیگاتیو
collective ownership
U
مالکیت مشاع
collective ownership
U
مالکیت جمعی
collective mind
U
ذهن جمعی
collective goods
U
مانند جاده
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
collective bargaining
U
معامله جمعی
collective bargaining
U
جمعی
collective bargaining
U
چانه زنی
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
collective fire
U
اتش دسته جمعی
collective fire
U
تجمع اتش جنگ افزارها اتش جمع
collective goods
U
کالاهای جمعی
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective farm
U
کلخوز
collective unconscious
U
ناهشیار جمعی
collective farm
U
مزرعه اشتراکی
collective duty
U
فرض کفایه
collective self reliance
U
خوداتکائی جمعی
collective liability
U
بدهی جمعی
collective duty
U
واجب کفایی
collective electrode
U
الکترود جمع کننده
collective behavior
U
رفتار جمعی
collective antenna
U
انتن جامع
collective agreement
U
توافق جمعی
collective land
U
زمین مشاع
collective contact
U
کنتاکت جامع
collective pitch control
U
کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
collective call sign
U
معرف مشترک یکانها
collective call sign
U
معرف عمومی
forces
U
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forces
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
U
پاس بی هدف
forces
U
وادار کردن
forces
U
نیروی نظامی
forces
U
قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forces
U
فشار دادن
forces
U
یکان قسمت نظامی
forces
U
بیرون کردن
forces
U
شروع به عمل یا کار
forces
U
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forces
U
مجبور کردن کسی به انجام کاری
forces
U
قدرت
forces
U
نافذ
forces
U
تحمیل کردن
forces
U
مجبور کردن
forces
U
بازور جلو رفتن تحمیل
forces
U
بردار نیرو
forces
U
زور
forces
U
نیرو
forces
U
جبر
forces
U
عنف
forces
U
نفوذ
forces
U
قوا
forces
U
عده
forces
U
شدت عمل
forces
U
خشونت نشان دادن
forces
U
مجبورکردن
forces
U
راندن
forces
U
بی عصمت کردن
forces
U
بزور بازکردن
forces
U
مجبورکردن بزورگرفتن
forces
U
مسلح کردن
forces
U
درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
parallelogram of forces
U
متوازی الاضلاع نیروها
people forces
U
نیروی پایداری
people forces
U
نیروی چریکی دفاع از خود در شهرو دهات
blue forces
U
نیروهای ابی
blue forces
U
نیروهای خودی
barrier forces
U
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
package forces
U
نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
orientation forces
U
نیروهای دو قطبی- دو قطبی
orange forces
U
علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
irregular forces
U
نیروهای چریکی
land forces
U
قوای بری
ground forces
U
نیروهای زمینی
ground forces
U
نیروی زمینی
land forces
U
نیروی زمینی
political forces
U
نیروهای سیاسی
polygon of forces
U
کثیرالاضلاع نیروها
polygon of forces
U
بس گوشه نیروها
army forces
U
نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
assigned forces
U
نیروهای زیر امر
assigned forces
U
نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
auxiliary forces
U
قوای کمکی
auxiliary forces
U
نیروی کمکی
transient forces
U
نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
irregular forces
U
نیروهای نامنطم
special forces
U
نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
seato forces
U
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
screening forces
U
نیروهای پاسیور
restraining forces
U
نیروهای مهار کننده
resolution of forces
U
تجزیه نیروها
regional forces
U
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
army forces
U
نیروهای زمینی
garrison forces
U
قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
market forces
U
عوامل موثردر بازار
nato forces
U
نیروهای پیمان ناتو
naval forces
U
نیروهای دریایی
naval forces
U
نیروی دریایی
nuclear forces
U
نیروهای هستهای
opposing forces
U
نیروهای متخاصم
conventional forces
U
نیروهای رزمی معمولی
contingencey forces
U
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
composition of forces
U
ترکیب نیروها
component forces
U
نیروهای مولفه
opposing forces
U
نیروهای درگیر نبرد
combined forces
U
نیروهای مرکب
combat forces
U
نیروهای رزمی
market forces
U
نیروهای بازار
differential forces
U
نیروهای دیفرانسیلی
garrison forces
U
نیروهای پادگانی
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
landing forces
U
قوای اب خاکی
friendly forces
U
نیروهای خودی
four forces of nature
U
چهار نیروی بنیادی طبیعت
landing forces
U
نیروهای پیاده شونده
forces of production
U
نیروهای تولید
lateral forces
U
نیروهای عرضی
enemy forces
U
نیروهای دشمن
marine forces
U
تفنگداران دریایی
distribution of forces
U
واگذاری نیروها
marine forces
U
نیروی تفنگدار
distribution of forces
U
تقسیم نیروها
police forces
U
نیروی انتظامی
police forces
U
نیروی پلیس
system of forces
U
دستگاه نیروها
expeditionary forces
U
نیروی اعزامی
expeditionary forces
U
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
expeditionary forces
U
قشون استعماری
fundamental forces
U
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
component forces
U
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
police forces
U
دادگاه پلیس
special forces
U
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
air forces
U
نیروی هوایی
armed forces
U
نیروهای مسلح
armed forces
U
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
triangle of forces
U
سه گوشه نیروها
triangle of forces
U
مثلث نیروها
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
fundamental forces
U
اندرکنش های بنیادی
[فیزیک]
task forces
U
تاسک فورس
task forces
U
گروه کار
task forces
U
نیروی اجرای عملیات
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
amphibious striking forces
U
نیروهای ضربتی اب خاکی
armed forces courier
U
پیک نیروهای مسلح
peace keeping forces
U
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
armed forces courier
U
پیک ارتشی
armed forces police
U
دژبان نیروهای مسلح
sum of all external forces
U
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
van der waals forces
U
نیروهای وان در والس
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces .
U
درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
attack carrier striking forces
U
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
balance
U
موازنه صورت وضعیت
balance
U
روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
balance
U
مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
balance
U
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance
U
روش استفاده از همه ریشههای شبکه به یک اندازه
balance
U
برای همه خطاها یکسان است
balance
U
احتمال رویداد خطا
balance
U
تراز همیاری
balance
U
تعادل
balance
U
مانده
balance
U
موازنه
balance
U
توازن
balance
U
متعادل کردن
balance
U
موازنه کردن تعادل
balance
U
مانده برابرکردن
balance
U
موازنه تتمه حساب
balance
U
تراز
balance
U
میزان
balance
U
تراز شدن متعادل کردن ترازو
balance
U
ترازش
balance
U
هم وزن
balance
U
تراز کردن متعادل کردن بالانس
balance
U
بالانس کردن
balance
U
تتمه
balance
U
ترازو
balance
U
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
available balance
U
مانده موجود
off-balance
U
فردیکهمتعادلنایستادهوهرلحظهامکانداردبرزمینبخورد
off balance
<idiom>
U
فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
to balance out
U
میزان کردن
[تنظیم کردن ]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com