Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
backward notion
U
حرکت قهقرایی یا وارونه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
notion
U
فکر
under the notion of
U
بعقیده بفکر بعنوان
notion
U
تصور
notion
U
اندیشه فکر
notion
U
نظریه
notion
U
خیال
notion
U
ادراک فکری
notion
U
مفهوم
an absurd notion
U
اندیشه پوچ
an absurd notion
U
خیال باطل عقیده باطل
an absurd notion
U
خیال بیهوده
to form a notion
U
اندیشه کردن خیال بستن
he hasno notion of going
U
خیال رفتن ندارد
he hasno notion of going
U
میل رفتن ندارد
to form a notion
U
تصور کردن
he hasno notion of going
U
سر رفتن ندارد
to go backward
U
تنزل کردن
backward-looking
U
ایدهوعملمخالفتآمیز
to go backward
U
پس رفتن
backward and f.
U
عقب و جلو
backward and f.
U
پس وپیش
backward
U
در جهت عقب یا در خلاف جهت
backward
U
عقب مانده کودن
backward
U
به پشت ازپشت
backward
U
عقب مانده
backward
U
عقب افتاده
backward
U
پس گشت
backward
U
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
backward
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backward
U
به عقب
backward
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward
U
سیگنال کنترل و handshaking
backward
U
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward
U
بازیابی داده از سیستم آسیب دیده
backward
U
ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
backward
U
جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد
backward
U
وارونه
backward reference
U
ارجاع به عقب
backward somersault
U
پشتک از پشت
shift backward
U
انتقال به عقب
shift backward
U
حرکت به سمت عقب
backward search
U
جستجوی پسرو
backward bucket
U
سطلوارونه
backward dive
U
شیرجهبهپشت
backward read
U
یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
backward reaction
U
واکنش برگشت
backward association
U
تداعی وارونه
backward chaining
U
زنجیرهای کردن وارونه
backward chaining
U
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
backward chaining
U
زنجیره پسرو
backward child
U
کودک عقب مانده
backward conditioning
U
شرطی کردن وارونه
backward countries
U
کشورهای عقب مانده
backward economy
U
اقتصاد عقب مانده
backward effect
U
اثر اشفتگی
backward pawn
U
پایده عقبمانده شطرنج
backward pass
U
پاس عرضی یا به عقب
backward linkages
U
اثرهای قهقرائی
backward linkages
U
اثرهای نشیب
backward effect
U
اثر واشوری
backward bucket cylinder
U
سیلندرسطلوارونه
Underdeveloped ( backward) countries .
U
کشورهای عقب افتاده
backward leg hook and underarm
U
سوبلس با استفاده از پا
backward bending supply curve
U
منحنی عرضه به عقب خم شونده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com