English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
backward chaining U زنجیرهای کردن وارونه
backward chaining U روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
backward chaining U زنجیره پسرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chaining U جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
chaining U زنجیرهای کردن
chaining U اتصال اجزا با استفاده از روش زنجیره سرگردان
chaining U ذخیره سازی یک رکورد که آدرس بعدی در لیست را دارد
chaining U اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
chaining U به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند
chaining U زنجیرهای
data chaining U فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر
chaining search U جستجوی زنجیرهای
program chaining U اتصال برنامه
forward chaining U روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
to go backward U تنزل کردن
to go backward U پس رفتن
backward U پس گشت
backward and f. U پس وپیش
backward and f. U عقب و جلو
backward-looking U ایدهوعملمخالفتآمیز
backward U در جهت عقب یا در خلاف جهت
backward U وارونه
backward U عقب مانده
backward U به پشت ازپشت
backward U کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
backward U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward U سیگنال کنترل و handshaking
backward U جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد
backward U ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
backward U بازیابی داده از سیستم آسیب دیده
backward U تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward U عقب افتاده
backward U به عقب
backward U عقب مانده کودن
backward somersault U پشتک از پشت
backward search U جستجوی پسرو
shift backward U انتقال به عقب
shift backward U حرکت به سمت عقب
backward association U تداعی وارونه
backward bucket U سطلوارونه
backward dive U شیرجهبهپشت
backward reference U ارجاع به عقب
backward read U یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
backward child U کودک عقب مانده
backward conditioning U شرطی کردن وارونه
backward countries U کشورهای عقب مانده
backward economy U اقتصاد عقب مانده
backward effect U اثر اشفتگی
backward effect U اثر واشوری
backward pawn U پایده عقبمانده شطرنج
backward linkages U اثرهای نشیب
backward linkages U اثرهای قهقرائی
backward notion U حرکت قهقرایی یا وارونه
backward pass U پاس عرضی یا به عقب
backward reaction U واکنش برگشت
backward bucket cylinder U سیلندرسطلوارونه
Underdeveloped ( backward) countries . U کشورهای عقب افتاده
backward bending supply curve U منحنی عرضه به عقب خم شونده
backward leg hook and underarm U سوبلس با استفاده از پا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com