English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
average productivity U بهره دهی متوسط
average productivity U بازدهی متوسط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
productivity U قابلیت تولید
productivity U فراورندگی
productivity U قدرت تولید بازدهی
productivity U باروری
productivity U فراورش
productivity U باراوری
productivity U سودمندی
productivity U حاصلخیزی باروری
productivity U بازدهی
productivity U بهره وری
secondary productivity U فراوردگی دومین
marginal productivity U بهره وری نهائی
per capita productivity U بهره وری سرانه
primary productivity U فراوردگی نخستین
marginal productivity U بازدهی نهائی
margin productivity U نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
margin productivity U حد بهره وری تولید
low productivity U بازده پائین
low productivity U تولید کم
labor productivity U بهره دهی نیروی کار قدرت تولیدنیروی کار
factor productivity U بازدهی عوامل
factor productivity U بهره دهی عوامل
net productivity U تولید خالص
labor productivity U بازدهی نیروی کار
rate of productivity increase U نرخ افزایش بازدهی
total factor productivity U بازدهی کل عوامل
decreasing marginal productivity U بهره وری نهائی نزولی
diminishing marginal productivity U بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
marginal productivity law U قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
marginal productivity theory of U distribution
marginal productivity theory of U نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
agricultural labor productivity U بهره دهی کارگر کشاورزی
total factor productivity U تفاوت بین رشد داده ها و ستاده ها
average particular U خسارت وارده بر کشتی
on average [on av.] U روی هم رفته
average value U مقدار متوسط
average value U ارزش میانگین
average value U میانگین
average value U مقدار میانگین
average out U میانگین در نظر گرفتن
above-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
over-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
above average <adj.> U بیش از حد متوسط
above-average <adj.> U بیش از حد متوسط
over-average <adj.> U بیش از حد متوسط
above average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
particular average U خسارات جزئی
particular average U خسارت خاص
particular average U خسارت جزئی
with average U شامل خسارات خصوصی وجزئی
with particular average U مشمول خسارات خاص
on average [on av.] U در حالت کلی
on average [on av.] U در میانگین
above average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
above-average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
over-average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
average U میانگین موفقیت
average U خسارت
average U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average U معدل میانگین
average U مقدار متوسط
average U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
average U معدل گرفتن
average U عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
average U ایجاد میانگین
average U متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
average U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average U در حالت کلی
average U میانگین حسابی متوسط حسابی
average U خسارت بحری
average U معدل
average U متوسط
average U میانگین
average U رویهمرفته بالغ شدن
average U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
average U پیدا کردن
average U درجه عادی میانگین
average U میانه متوسط
average U حد وسط
average U متوسط خسارت در بیمه
average U روی هم رفته
average U حد متوسط
average U میانگاه
average clause U عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
goal average U گل شماری
goal average U گل اواژ
average clause U بند یا ماده خسارت
average bond U ضمانتنامه پرداخت خسارت دریائی
weighted average U میانگین موزون
general average U خسارت دریایی عمومی خسارت کلی
free of particular average U معاف از خسارات جزئی
average cost U میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
free of all average U معاف از هرگونه خسارت
average conditions U شرایط عادی
average conditions U شرایط متوسط
average cost U هزینه متوسط
average bond U ضمانت نامه جبران خسارت
average available discharge U بده متوسط مفید
weighted average U میانگین وزنی
weighted average U متوسط وزنی
simple average U میانگین ساده
with pwrticular average U مشمول خسارت خاص
average key U کلیدوسط
average radius U شعاع میانه
Nikkei average U شاخصسهام درژاپن
moving average U میانگین متحرک
monthly average U متوسط ماهیانه
average adjuster U کارشناس تعیین خسارت بیمه
average stater U کارشناس تعیین خسارت بیمه
average adjustment U تصفیه خسارت
average available discharge U بده میانگینی دسترس
average cost U میانگین هزینه
composite average U معدل امتیاز بازیگر بولینگ
average discharge U بده میانگین
average output U محصول متوسط
average payment U پرداخت متوسط
average price U قیمت متوسط
average price U میانگین قیمت
average product U محصول متوسط
average product U تولید متوسط
average deviation U انحراف متوسط
average depth U عمق متوسط
average radius U شعاع میانگاه
average return U بازده متوسط
average yield U بازده متوسط
average deviation U انحراف میانگین
moving average U میانگین غلتان
average life U عمر متوسط
average discharge U بده متوسط
average efficiency U بازده متوسط
average error U خطای میانگین
average expense U هزینه متوسط
average flow U بده میانگین
average flow U جریان متوسط
average heading U جهت متوسط هواپیما
average input U نهاده متوسط
average intensity U شدت جریان متوسط
average latency U رکود متوسط
average latency U تاخیر متوسط
average life U عمر متوسط اقلام دارائی
average life U عمر میانگین
average revenue U درامد متوسط
average revenue U قیمت عادی
average heading U جهت متوسط مسیر
average speed U سرعت متوسط حرکت
average costs U معدل هزینه کل محصولات
batting average U میانگین توپزنی
average voltage U ولتاژ متوسط
average strength U استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
batting average U میانگین تعدادامتیازهای یک دور بازی کریکت
bowling average U میانگین امتیازهای توپ انداز
average revenue U قیمتی که خریدارمی پردازد
bowling average U معدل امتیاز بازیگربولینگ
average speed U سرعت متوسط
average cost pricing U قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
average limit of ice U حد متوسط یخ
time average symmetry U تقارن میانگین زمانی
average marginal relationship U رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
average kinetic energy U انرژی متوسط جنبشی
earned run average U میانگین امتیاز کسب شده
average evoked potential U پتانسیل فراخوانده متوسط
average variable cost U هزینه متوسط
average fixed cost U هزینه ثابت متوسط
fair average quality U کیفیت متوسط مناسب
general average statement U صورت یا اعلامیه خسارت کلی
average variable cost U متغیر
average variable cost U هزینه متوسط متغیر
average molecular speed U سرعت مولکولی متوسط
average propensity to save U میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
average degree of polymerization U درجه متوسط بسپارش
average purchase rate U نرخ متوسط خرید
free of general average U معاف از خسارات عمومی
average propensity to save U y/s= APS
average reaction rate U مقدار متوسط واکنش
average reaction rate U سرعت متوسط واکنش
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
average revenue product U درامد متوسط محصول
annual average score U میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
average seek time U مدت متوسط جستجو
average annual precipitation U متوسط بارندگی سالینه
average tax rate U نزخ متوسط مالیات
average total cost U هزینه متوسط کل
average net return U بازده خالص متوسط
pass completion average U میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
number average degree of polymerization U میانگین عددی درجه بسپارش
reasonable of average wage fair U اجرت المثل
number average molecular weight U میانگین عددی وزن مولکولی
weight average degree of polymerization U میانگین وزنی درجه بسپارش
average daily traffic [ADT] U متوسط ترافیک روزانه
long run average cost curve U منحنی هزینه متوسط بلند مدت
weight average molecular weight U میانگین وزنی وزن مولکولی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com