Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
automatic carrier landing system
U
سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
automatic approach and landing
U
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
carrier system
U
سیستم حامل
automatic telephone system
U
تلفن خودکار
automatic telephone system
U
سیستم تلفن خودکار
automatic measuring system
U
سیستم اندازه گیری خودکار
semi automatic telephone system
U
تلفن نیم خودکار
automatic data processing system
U
سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
landing
U
پاگردان
landing
U
فرود
landing
U
ورود به خشکی
landing
U
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing
U
نشستن هواپیما
landing
U
پاگرد
landing
U
اسکله
landing
U
فرود ژیمناست به زمین
landing
U
فرودگاه هواپیما
landing
U
ورود بخشکی
landing
U
فرود
[هواپیما یا موشک]
landing
U
بزمین نشستن هواپیما
landing party
U
گروه اب خاکی
landing deck
U
غرشهفرود
landing party
U
گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing stage
U
حملباقایق
landing window
U
پنجرهفرود
landing spot
U
نقطه فرود
landing place
U
فرودگاه اسکله
landing slab
U
تاوه پاگرد
landing schedule
U
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
landing site
U
محل فرود
landing ship
U
ناو نیرو پیاده کن
landing site
U
پایگاه فرود
landing threshold
U
استانه فرود اب خاکی
landing threshold
U
نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing vehicle
U
خود روشنی دار اب خاکی
landing zone
U
منطقه نشست هوایی
landing zone
U
منطقه فرود
landing wires
U
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
landing zone
U
نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
landing weight
U
وزن با هنگام تخلیه
landing weight
U
وزن فرود
night landing
U
فرود شبانه
night landing
U
پیاده شدن درساحل در شب
quarter landing
U
پاگرد پله با 081 درجه گردش
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
forced landing
U
فرود اجباری
soft landing
U
فرود نرم
vertical take off and landing
U
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
landing zone
U
فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
crash-landing
U
سقوط کردن هواپیما
landing area
U
منطقه فرود
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing field
U
فرودگاه
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing attack
U
تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
air landing
U
فرود از راه هوا
air landing
U
فرودهوایی
air landing
U
پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
landing beach
U
ساحل پیاده شدن
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing approach
U
مسیر تقرب
chinese landing
U
پهلو گرفتن به سبک چینی
conventional take off and landing
U
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
diversionary landing
U
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
forced landing
U
فرود اجباری هواپیما
instrument landing
U
فرود کور
instrument landing
U
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
landing aircraft
U
هواپیمای در حال فرود
landing angle
U
زاویه فرود
landing beam
U
نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
administrative landing
U
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
landing strip
U
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strips
U
باند فرود
landing strips
U
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing light
U
چراغ فرود
landing mat
U
باند فرود اضطراری
landing mat
U
باندفرود تعجیلی
landing net
U
تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
landing order
U
اجازه تخلیه بار
landing craft
U
کرجی ساحلی
landing strip
U
باند فرود
landing hill
U
تپه فرود
administrative landing
U
پیاده شدن اداری
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
landing forces
U
قوای اب خاکی
landing forces
U
نیروهای پیاده شونده
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
landing gear
U
عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing order
U
دستورتخلیه بار
landing gear
U
ارابه فرود
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
T carrier
U
استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
carrier
U
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carrier
U
روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier
U
موسسه حمل و نقل
carrier
U
ترک بند
carrier
U
مکاری
carrier
U
1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
carrier
U
داده ارسالی موج مانند
carrier
U
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carrier
U
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier
U
وسیله حمل و نقل
carrier
U
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier
U
فرکانس سیگنال پیش از تقسیم شدن
carrier
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier
U
مشابه 1595
carrier
U
ارسال داده ساده
carrier
U
متصدی حمل و نقل
carrier
U
ناو هواپیمابر
carrier
U
نامه بر
carrier
U
دستگاه کاریر
carrier
U
برنامه حامل میکرب
carrier
U
موج حام-ل
carrier
U
حامل غلطک حمال
carrier
U
حامل
carrier
U
carrier aircraft
carrier
U
حمل کننده
carrier
U
فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carrier
U
باربر
landing craft assault
U
قایق نیرو پیاده کن
battalion landing team
U
تیم پیاده شونده گردانی
advanced landing field
U
پایگاه هوایی مقدم
advanced landing field
U
پایگاه فرود مقدم
landing craft tank
U
ناو تانک پیاده کن
battalion landing team
U
تیم ساحلی گردان
brigade landing team
U
تیم پیاده شونده تیپی
divided landing gear
U
ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
design landing weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
deck landing aid
U
کمکهای فرود
auxiliary landing field
U
فرودگاه کمکی
landing, storage, delivery
U
نگهداری
air landing facility
U
تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
landing craft raiding
U
قایق هجومی
landing signal officer
U
افسر ارتباط فرود
nose landing gear
U
ترمزفروددماغه
landing, storage, delivery
U
تخلیه
maximum landing weight
U
حداکثر وزن فرود
landing, storage, delivery
U
تحویل
main landing gear
U
ترمزاصلیفرود
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
landing ship dock
U
اسکله فرود اب خاکی
front landing gear
U
ترمزجلوییفرود
carrier handle
U
دستگیره حمل
carrier handle
U
دسته حمل
carrier sense
U
detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
troop carrier
U
نیرو بر
free carrier
U
یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
free carrier
U
تحویل به حمل کننده کالا
video carrier
U
حامل ویدئو
water carrier
U
دلو
fuse carrier
U
فیوزگیر
fuse carrier
U
نگهدارنده فیوز
aircraft carrier
U
carrier : syn
aircraft carrier
U
ناو هواپیمابر
image carrier
U
حامل تصویر
hod carrier
U
ناوه کش
helicopter carrier
U
ناو هلیکوپتر بر
attack carrier
U
ناو هواپیمابر افندی
destination carrier
U
کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
common carrier
U
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
common carrier
U
گاراژ دار
combination carrier
U
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
color carrier
U
حامل رنگ
oxygen carrier
U
اکسیژن بر
personnel carrier
U
نفربر
carrier wave
U
موج حامل
carrier's risk
U
ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
carrier's lien
U
در گرو شرکت حمل
personnel carrier
U
خودرو نفربر
common carrier
U
متصدی حمل ونقل
sound carrier
U
حامل صوت
data carrier
U
حامل داده
data carrier
U
حامل داده ها
data carrier
U
داده بر
puck carrier
U
گوی دار
contracting carrier
U
موسسه حمل و نقل موردقرارداد
common carrier
U
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی
common carrier
U
مکاری
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
weapon carrier
U
حامل جنگ افزار
carrier pigeon
U
کبوتر نامه بر
carrier pigeons
U
کبوتر نامه بر
carrier pigeon
U
کبوتر قاصد
carrier's risk
U
خطرات به عهده حمل کننده
bulk carrier
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
luggage carrier
U
ترک بند موتورسیکلت
actual carrier
U
موسسه حمل و نقل واقعی
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
lumber carrier
U
کشتی تیر بر
carrier pigeons
U
کبوتر قاصد
weapon carrier
U
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
piton-carrier
U
میخحامل
suit carrier
U
پوششکتوشلوار
letter carrier
U
نامه رسان پستچی
ball carrier
U
بازیگری که با توپ میدود
battery carrier
U
شاسی باتری
letter carrier
U
چاپار
charge carrier
U
حامل بار
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com