Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
auto repeat
U
خود تکرار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
repeat
U
تکرار تجدید
repeat
U
ثباتی که تعداد دفعاتی که یک تابع یا کاری تکرارشده است را نگه می دارد
repeat
U
رونوشت
repeat
U
مکرر کردن تکرار شدن
repeat
U
تکرار کردن
repeat
U
دوباره گفتن
repeat
U
تکرار کردن تکرار شدن
repeat
U
دوباره انجام دادن
repeat
U
دوباره ساختن
repeat
U
تکرار
repeat
U
باز گفتن
repeat
U
بازگو کردن بازگو
repeat
U
باز انجام
repeat
U
تکرار کنید
repeat
U
کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
repeat
U
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeat
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat until
U
تکرارکن ... تااینکه
Could you repeat what you said, please?
U
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
repeat
U
انجام مجدد یک عمل
drop repeat
U
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
repeat range
U
فرمان برد از نو
repeat mark
U
خال
repeat key
کلید تکرار
repeat counter
U
شمارنده تکرار
to make repeat
U
وادار به تکرار کردن
to repeat oneself
U
تکرار شدن
repeat range
U
با همین مسافت تیراندازی کنید
endless repeat
U
[به هر نوع طرح بندی که کل متن فرش را تا ناحیه حاشیه پر نماید، اطلاق می شود. مثل طرح بته جقه، ماهی درهم، هراتی و غیره.]
repeat keys
U
دکمههایتکرار
to repeat oneself
U
کاریا گفته خودرا تکرار کردن
repeat action key
U
کلید تکرار عمل
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions
U
این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
auto
U
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
auto
U
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد و ضبط داده
auto
U
سیستم کامپیوتری که یک تابع راه انداز را پس ازشروع مقداردهی اولیه میکند
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto
U
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto
U
توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
auto
U
سیستمی که در آن کاغذ چاپگر به طور خودکار به صفحه بعد می رود
auto
U
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
auto
U
شماره تلفن
auto
U
ماشین سواری
auto
U
:خودرو
auto da fe
U
اجرای حکم اعدام ومجازات شخص مرتد
auto
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
auto
U
تابع تشخیص صحت خودکار پس از ضبط داده
auto
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto
U
امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
auto
U
تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
auto
U
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
auto
U
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto
U
امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
auto
U
پیوندیست بمعنی " خود" و " وابسته بخود" و " خودکار".
auto
U
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
auto
U
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
auto da fe
U
رای دادگاه
auto da fe
U
اجرای رای
auto-immune
U
خودایمن
auto-immune
U
وابسته به تولید پادتنهای مضر
auto answer
U
خود جواب
auto drome
U
پیست اتومبیل رانی
auto dial
U
خود شماره گیر
auto cat
U
هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
auto ignition
U
خودسوزی
auto cad
U
اتوکد
auto lean
U
مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
auto load
U
خود بارکن
auto radio
U
رادیوی اتومبیل
auto body
U
اطاق اتومبیل
auto transformer
U
اتو- ترانسفورماتور
auto starter
U
استارت خودکار
auto rich
U
مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
auto restart
U
شروع دوباره به صورت خودکار
auto radio
U
گیرنده اتومبیل
auto racing
U
مسابقه اتومبیل رانی
auto body sheet
U
بدنه اتومبیل
auto dialing modem
U
مدم خود شماره گیر
auto/manual selector
U
دکمهانتخابدستی
auto reverse button
U
دکمهمعکوساتوماتیک
auto answer indicator
U
جوابگویاتوماتیکی
Unimog
[a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks]
U
یونیماک
[حمل و نقل]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com