Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
atom bomb
U
بمب اتمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
atom
U
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
atom
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom
U
قلم تجزیه ناپذیر
atom
U
ذره
atom
U
کوچکترین ذره ذره تجزیه ناپذیر
atom
U
جوهر فرد جزء لایتجزی
atom
U
هسته
atom
U
اتم
atom
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atom bombs
U
بمب اتمی
quasi atom
U
شبه اتم
atom number
U
عدد اتمی
unshifted atom
U
اتم جابجانشده
atom rocket
U
موشک اتمی
atom samsher
U
دستگاه انفجار اتمی
bridging atom
U
اتم پل ساز
gram atom
U
وزن یک عنصر شیمیایی بگرم که معادل وزن اتمی انست
gramme atom
U
اتم- گرم
coordinating atom
U
اتم کوئوردیناسیون دهنده
hot atom
U
اتم داغ
hydrogen like atom
U
اتم هیدروژن مانند
interstitial atom
U
اتم درون شبکهای
ligating atom
U
اتم لیگاند شونده
thomson atom
U
اتم تامسون
meutral atom
U
اتم خنثی
multidentate atom
U
اتم چند الکترونی
bohr atom
U
اتم بوهر
atom samshing
U
انفجار اتمی
one electron atom
U
اتم تک الکترونی
bohr rutherford atom
U
اتم بور- رادرفورد
negatively ionized atom
U
اتم بایونش منفی
negatively ionized atom
U
اتم منفی- یونیده
excited atom density
U
چگالی اتمهای تحریک شده
H-bomb
U
بمب هیدروژنی
bomb out
U
شروع شیرجه از هواپیما
bomb
U
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb
U
مخزن
bomb
U
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb
U
بن بست
bomb
U
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb
U
غیر رسمی از بین رفتن
bomb
U
زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb
U
بمباران کردن
bomb
U
نارنجک
bomb
U
بمب
A-bomb
U
بمب اتمی
A-bomb
U
با بمب اتمی حمله کردن
A-bomb
U
بمباران اتمی کردن
bomb
U
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb
U
شکست فاحش
hung bomb
U
بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
fusion bomb
U
بمب فوزیونی
fusion bomb
U
بمب ذوب کننده
incendiary bomb
U
بمب اتش زا
gas bomb
U
بمب گازی
glide bomb
U
بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
fission bomb
U
بمب شکافت
leaflet bomb
U
بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
petrol bomb
U
نوعیبمببنزینی
neutron bomb
U
بمب نوترونی
plastic bomb
U
بمب پلاستیکی
plastic bomb
U
بمب خمیری
time bomb
U
بمب ساعتی
bomb factory
U
مکانغیرقانونیساختبمب
bomb scare
U
اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
para bomb
U
بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
para bomb
U
بمب چتردار
car bomb
U
بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
parcel bomb
U
بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
roadside bomb
U
بمب دست ساز
letter-bomb
U
بمب نامهای
wooden bomb
U
بمب سالم و بادوام
fission bomb
U
بمب هستهای
bomb disposal
U
از کار انداختن بمب
cluster bomb
U
لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb
U
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb
U
یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb
U
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb
U
کلاستر
cluster bomb
U
مین خوشهای
cluster bomb
U
خوشه مین خوشهای
bomb disposal
U
تخریب بمب
cluster bomb
U
خوشه
cluster bomb
U
دسته
cluster bomb
U
گروه
cluster bomb
U
سنبله دسته کردن
cluster bomb
U
جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb
U
اویز چند شاخه
hydrogen bomb
U
بمب هیدروژنی
hydrogen bomb
U
بمب ترکیبی اتمی
fire bomb
U
بمب اتش زا
depth bomb
U
بمب عمل کننده در زیر اب
depth bomb
U
بمب زیرابی
bomb reconnaissance
U
شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
bomb proof
U
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb proof
U
ضد بمب
fission bomb
U
بمب اتمی
fire bomb
U
بمب اتش افروزبنزینی
bomb cemetery
U
محل تجمع بمبهای فاسد
an incendiary bomb
U
بمب اتش زا یا اتش انگیز
cluster bomb
U
قالب
bomb cemetery
U
محل تخریب بمبهای عمل نکرده
bomb damage assessment
U
تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
To burst ( exploded) a bomb.
U
بمب ترکاندن
bomb sighting system
U
سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
bomb release point
U
نقطه رهایی بمب
bomb release line
U
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb release line
U
خط رهایی بمب
smoke bomb discharger
U
تخلیهبمبدوددار
bomb alarm system
U
سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
bomb impact plot
U
بردن محل اصابت بمب روی نقشه
final bomb release line
U
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com