English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
asynchronous transmission U اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
asynchronous transmission U انتقال غیرهمزمان
asynchronous transmission U مخابره ناهمگام
asynchronous transmission U مخابره غیرهمزمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
asynchronous U ناهمگام
asynchronous U اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده
asynchronous U تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
asynchronous U ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
asynchronous U در یک شبکه با استفاده از خانههای داده با اندازه ثابت
asynchronous U 2-استاندارد CCITT , ANSI مربوط به ارسال خانه
asynchronous U انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
asynchronous U اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند
asynchronous U 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
asynchronous U مداری که به کامپیوتر اجازه میدهد که دادههای سریال را به کمک دستیابی غیر همسان دریافت و ارسال کند
asynchronous U کامپیوتری که به شبکهای وصل است تا شماره گیری مودم ها را کنترل کند و به کاربران در فاصله دور اجازه استفاده از اتصال مودم و دستیابی به شبکه بدهد
asynchronous U ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
asynchronous U ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
asynchronous U ناهمزمان
asynchronous U مختلف الزمان
asynchronous U غیرمعاصر
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
asynchronous U غیرهمزمان
asynchronous U 1-روش ارسال سریع داده
asynchronous U اسنکرون
asynchronous U ناهماهنگ
asynchronous computer U کامپیوتر ناهنگام
asynchronous reactance U راکتانس ناهمزمان
asynchronous motor U موتور ناهمزمان
asynchronous impedance U ناگذرایی ناهمزمان
asynchronous device U دستگاه غیرهمزمان
asynchronous device U دستگاه ناهمگام
asynchronous control U کنترل ناهمگام
asynchronous computer U کامپیوتر غیرهمزمان
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous admittance U گذرایی ناهمزمان
asynchronous commuinication U ارتباط ناهمزمان
asynchronous alternator U ژنراتور اسنکرون
three phase asynchronous motor U موتور اسنکرون سه فازه
asynchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی ناهمگام
transmission U انتقال
transmission U عبور
transmission U فرافرستی
transmission U گیربکس
transmission U جعبه دنده
transmission U مخابره کردن
transmission U ارسال کردن
transmission U مخابره
transmission U ارسال پیام
transmission U سخن پراکنی
transmission U فرافرستادن
transmission U فرا فرستی
transmission U سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmission U ارسال
transmission U مخابره مخابرات
transmission U تراگسیل
transmission U مخابرات ارسال
transmission U ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
transmission U مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
transmission U که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission U ارسال داده یک بیت در هر زمان
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission U اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
transmission U وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
transmission U خطای ناشی از اختلال در خط
transmission U ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
synchronous transmission U انتقال همزمان
synchronous transmission U مخابره همزمان
transmission gear U چرخ دنده انتقال
transmission case U جعبه دنده
transmission case U گیربکس
transmission dynamometer U توان سنج انتقالی
transmission error U خطای مخابره
transmission facility U وسیله انتقال
transmission factor U ضریب عبور
synchronous transmission U مخابره همگام
social transmission U انتقال اجتماعی
parallel transmission U انتقال موازی
parallel transmission U ارسال موازی
polar transmission U مخابره قطبی
positive transmission U پخش مثبت
power transmission U انتقال انرژی
power transmission U انتقال قدرت
serial transmission U ارسال سری
serial transmission U مخابره سری مخابره نوبتی
simplex transmission U مخابره ساده
transmission grating U شبکه عبور
transmission grease U گریس جعبه دنده
transmission security U تامین مخابره
transmission shaft U محور انتقال
transmission shaft U شفت گیربکس
transmission system U سیستم انتقالی
transmission system U دستگاه انتقالی
video transmission U ارسال ویدئویی
wireless transmission U انتقال بی سیم
worm transmission U گیربکس با چرخ دنده حلزونی
electricity transmission U انتقالالکتریسیته
transmission cable U کابلانتقال
transmission security U تامین ارسال
transmission ratio U نسبت تبدیل جعبه دنده
transmission limit U محدوده فرافرستی
transmission line U خط مخابرهای
transmission line U خط انتقال
transmission line U سیم انتقال
transmission system U شبکه انتقال
transmission of sound U انتقال یاعبورصدا
transmission oil U روغن جعبه دنده
transmission rate U نرخ مخابره
transmission rate U سرعت مخابره
transmission tower U برج انتقال
parallel transmission U مخابره موازی
image transmission U انتقال تصویر
heat transmission U انتقال گرما
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transmission security U تامین ارسال پیام
four speed transmission U گیربکس چهاردور
error transmission U ارسال خطا
epicyclic transmission U یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
data transmission U مخابره داده ها
epicyclic transmission U جعبه دنده اپی سیکلیک
energy transmission U انتقال انرژی
data transmission U ارسال داده
data transmission U مخابره داده
end of transmission U انتهای مخابره
duplex transmission U مخابره دو رشتهای
duplex transmission U مخابره دورشتهای
digital transmission U انتقال رقمی
digital transmission U مخابره دیجیتال
analog transmission U انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
digital transmission U انتقال دیجیتالی
neutral transmission U مخابره خنثی
negative transmission U پخش منفی
afferent transmission U هدایت اورانی
analog transmission U مخابره قیاسی
light transmission U انتقال نور
isochronous transmission U ارسال داده آسنکرون روی خط سنکرون
asymmetric transmission U روش ارسال داده که در مودم های سریع استفاده میشود
information transmission U انتقال اطلاعات
asymmetrical sideband transmission U پخش باند جانبی مانده
transmission/reception of messages U انتقالپیام
end of transmission block U انتهای بلاک مخابره
vestigial sideband transmission U پخش باند جانبی مانده
transmission/reception of messages U دریافت
tubular transmission shaft U محور انتقال لولهای
transmission of the electric current U انتقالفوریالکتریکی
balanced transmission line U سیم انتقال متقارن
Hertzian wave transmission U انتقالموجافقی
variable speed transmission U گیربکس پلهای
velocity of energy transmission U سرعت انتقال انرژی
automobile gear transmission U گیربکس اتومبیل
tubular transmission shaft U لوله کاردان
digital data transmission U ارسال دیجیتالی داده
transmission oil pump U پمپ روغن جعبه دنده
integrate transmission line U خط انتقال مجتمع
integrate transmission system U سیستم انتقال مجتمع
start stop transmission U مخابره قطع و وصلی
internal transmission factor U ضریب انتقال داخلی
line transmission error U خطای انتقال
main transmission shaft U محور انتقال اصلی
maximum light transmission U انتقال نور حداکثر
microwave transmission lines U خطوط انتقال ریزموج
overhead transmission line U خط انتقال هوایی
oil hydraulic transmission U گیربکس هیدرولیکی
gear transmission ratio U نسبت دنده گیربکس
end of transmission block U خاتمه ارسال بلاک
transmission level meter U دستگاه اندازه گیری سطح انتقال پگل مسر
half duplex transmission U مخابره دو نیم رشتهای
transmission electron micrograph U ریزنگار انتقال الکترون
high frequency transmission U انتقال فرکانس بالا
d.c. high tension power transmission U انتقال فشار قوی دی . سی .
high-tension electricity transmission U امتدادبلندناقلالکتریسیته
high tension transmission line U خط انتقال فشار قوی
high voltage transmission line U خط انتقال فشار قوی
transmission of the rotary motion to the rotor U ناقلحرکتدواریبهقسمتگردندهماشین
piv variable speed transmission U جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
high tension transmission tower U دکل انتقال فشار قوی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com