Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
assault schedule
U
برنامه هجوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assault
U
هجوم
assault course
U
میدان اموزش عملیات هجومی
assault
U
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assault
U
تهدید به ضرب کردن کسی
assault
U
حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
assault
U
حمله بدنی به حریف
assault
U
یورش شمشیرباز
assault
U
تهاجم
assault
U
مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
assault
U
افهار عشق تجاوز یا حمله کردن
assault
U
یورش
assault
U
حمله
assault course
U
دوره اموزشی عملیات هجومی
assault
U
حمله بمقدسات
assault
U
تجاوز
assault fire
U
اتش هجومی
assault echelon
U
رده هجومی
assault echelon
U
رده هجوم
assault force
U
نیروی هجومی
assault craft
U
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
assault craft
U
ناوچه نیروبر
assault boat
U
قایق هجومی
assault fire
U
تیر هجوم
assault aircraft
U
هواپیمای هجومی
assault phase
U
مرحله هجوم
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
academic assault
U
یورش کلاسیک
assault courses
U
دوره اموزشی عملیات هجومی
assault courses
U
میدان اموزش عملیات هجومی
assault wire
U
سیم تلفن هجومی
assault and battery
U
ضرب و شتم
assault and battery
U
ضرب و جرح
assault and battery
U
حملهی بدنی
Sexual assault
U
تجاوز جنسی
assault lift
U
حمل و نقل هوایی هجومی
night assault
U
شبیخون
assault wire
U
سیم هجومی
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
assault waves
U
موجهای هجوم
assault supplies
U
اماد هجومی
assault ships
U
ناوهای هجومی اب خاکی
assault ships
U
ناوهای نیروبر
assault shipping
U
ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
assault force
U
نیروی هجوم
assault gun
U
توپ هجومی
assault lift
U
ترابری هجومی
landing craft assault
U
قایق نیرو پیاده کن
heavy assault weapon
U
جنگ افزار هجومی سنگین
army assault team
U
تیم هجومی نیروی زمینی
amphibious assault ship
U
ناومخصوص هجوم اب و خاکی
amphibious assault ship
U
ناو هجومی اب و خاکی
assault area diagram
U
نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
vr schedule
U
برنامه نسبتی متغیر
fr schedule
U
برنامه نسبتی ثابت
vi schedule
U
برنامه فاصلهای متغیر
fi schedule
U
برنامه فاصلهای ثابت
Schedule+
U
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
schedule
U
صورت فهرست
schedule
U
برنامه زمان بندی
schedule
U
برنامه ریزی کردن
schedule
U
زمان بندی کردن
schedule
U
برنامه زمانی
schedule
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
schedule
U
دربرنامه گذاردن
schedule
U
برنامه
schedule
U
جدول
schedule
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedule
U
برنامه اجرائی
schedule
U
فرانما
schedule
U
زمانبندی
schedule
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
U
ریز برنامه
schedule
U
فهرست راهنمای قانون
schedule
U
در برنامه منظورکردن
schedule
U
برنامه زمان بندی فهرست
shift schedule
U
برنامه نوبت کاری
schedule of fires
U
برنامه ساعتی اتشها
schedule of targets
U
برنامه اماجها
schedule of targets
U
برنامه هدفها
schedule report
U
گزارش زمانبندی شده
tariff schedule
U
جدول تعرفه
subject schedule
U
برنامه موضوعی
subject schedule
U
برنامه جزء جزء
supply schedule
U
جدول عرضه
shift schedule
U
برنامه زمان کاری
schedule an appointment
U
قرار ملاقات گذاشتن
time schedule
U
برنامه زمانی
work schedule
U
برنامه کار
shift schedule
U
برنامه شیفت کاری
schedule of fires
U
برنامه اتشها
schedule maintenance
U
نگهداری زمانبندی شده
schedule maintenance
U
نگهداشت زمان بندی شده
consumption schedule
U
جدول مصرف
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
demand schedule
U
جدول تقاضا
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
employment schedule
U
برنامه ماموریت ناو
employment schedule
U
برنامه استفاده از ناو
indifference schedule
U
جدول بی تفاوتی
interval schedule
U
برنامه فاصلهای
approach schedule
U
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
schedule date
U
موعد طبق برنامه
ratio schedule
U
مقیاس نسبتی
landing schedule
U
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
rating schedule
U
مقیاس درجه بندی
project schedule
U
زمان بندی پروژه
optimum schedule
U
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
maintenance schedule
U
برنامه نگهداشت
market demand schedule
U
صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
fixed interval schedule
U
برنامه فاصلهای ثابت
fixed ratio schedule
U
برنامه نسبتی ثابت
variable ratio schedule
U
برنامه نسبتی متغیر
variable interval schedule
U
برنامه فاصلهای متغیر
individual demand schedule
U
جدول تقاضای فردی
individual demand schedule
U
صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
edward's personal preference schedule
U
مقیاس ادوارد برای رجحانهای شخصی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com