English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
approval to the majority U با اکثریت موافقت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overall majority U برندهیکرقابتسیاسی حائزاکثریتآرا
majority U بیشین
majority U بیشان
majority U ماژوریته
majority U اکثریت پیادهای شطرنج
majority U کبر
majority U کبر سن
majority U اکثریت
on approval U به شرط تائید
on approval U مشروط به رضایت خریدار
on approval U به شرط
on approval U خرید کالا به شرط
approval U تنفیذ
approval U تایید
approval U موافقت
approval U تجویز
approval U تصویب
approval U تصدیق
approval U اجازه
approval U متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval U توافق برای استفاده از چیزی
approval U توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval U نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
attaining one's majority U بالغ شدن
special majority U اکثریت خاص
relative majority U اکثریت نسبی
to attain on's majority U کبیر شدن
to attain on's majority U بالغ شدن
to attain on's majority U بحدرشد رسیدن
to join the majority U مردن
to join the majority U رفتن بجایی که بیشترمردم رفته اند
simple majority U اکثریتنسبی
we had a narrow majority U بزور اکثریت پیدا کردیم اکثریت کمی داشتیم
majority operation U عمل اکثریت
majority rule U شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
crippled majority U اکثریت پیادهای فلج
full majority U اکثریت تامه
absolute majority U اکثریت مطلق
majority rule U قانون اکثریت
majority gate U دریجه اکثریت
majority of the members U اکثریت اعضا
by a majority vote U به اکثریت اراء
To purchase on approval . U بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
administrative approval U موافقتنامه اداری
approval by acclamation U تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
approval of plan U تصویب نقشه
approval to the treaty U معاهدهای را تصویب کردن
subject to your approval U اگرشما تصویب نمایید
subject to your approval U موکول به تصویب شما
social approval U تایید اجتماعی
silent approval U سکوت علامت تائیدتوسط معصوم
silent approval U تقریر
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
it depends on his approval U منوط به موافقت و تصویب اوست
meet of approval of U به تصویب ..... رسیدن
quality control approval U تایید کنترل کیفیت
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com