Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
appointed share
U
سهم مفروز
appointed share
U
حصه مفروز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
well-appointed
U
دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
self-appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
well-appointed
U
خوب مبلمان شده
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
بکاربرده شده
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
مستقر شده
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
قرار داده شده
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
نصب شده
appointed
U
مامور
appointed
U
انتصابی
self appointed
U
خودگمارده
self appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
self-appointed
U
خودگمارده
counsel appointed
U
وکیل مسخر یاتسخیری در امور مدنی
he was appointed to inspect it
U
مامور شد ان را بازرسی کند
counsel appointed
U
a represent associationto bar the litigantby
appointed days
U
وعده های ملاقات
appointed days
U
قرار های ملاقات
appointed day
U
قرار ملاقات
appointed day
U
وعده ملاقات
appointed day
U
تاریخ
appointed days
U
تاریخ ها
appointed by an official order
U
حکمی
court-appointed defending counsel
U
وکیل تسخیری
court-appointed attorney for the defense
[American E]
U
وکیل تسخیری
to share out
U
بخش کردن
to share out
U
تقسیم کردن
share
[in]
U
شرکت
[سهم]
[در]
share-out
U
سهمبندیشده
What about my share?
U
پس حق من چه شد ؟
share
U
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
share
U
تقسیم کردن
share
U
شرکت داشتن در سهم بردن
share
U
دانگ
share
U
حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
share
U
فایل ذخیره شده که توسط بیش از یک کاربر یا سیستم قابل دستیابی است
share
U
پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
share
U
توسط کاربران دیگر شبکه است
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share
U
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
share
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
share
U
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
share
U
استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
share
U
باس مورد استفاده
share
U
فرض
share
U
بهره قسمت
share
U
بخش
share
U
حصه
share
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
share
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share
U
سهم
share
U
که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
share
U
دایرکتوری
share
U
قیچی کردن
share
U
سهم بردن
share
U
تسهیم کردن
share
U
بخش کردن
time-share
U
استفادهازسیستماشتراکزمانیبرایتعطیلات
registered share
U
سهم با نام
to have your share of something
[negative]
U
چیزی
[بدی]
را گرفتن
Please let me take a share in the expenses.
U
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
This is your share ( portion ) .
U
این قسمت ( سهم) شماست
to have your share of something
[negative]
U
چیزی
[بدی]
را اجبارا تحمل کردن
[باران یا سرزنش]
share list
U
صورت بهای سهام شرکتها
lion's share
U
تمام
apple share
U
اپل شر
share cropper
U
زارع سهم گیر
share cropper
U
مستاجر
share cropper
U
زارع
share certificate
U
گواهی مالکیت سهام
ordinary share
U
سهام معمولی
ordinary share
U
سهام عادی
non registered share
U
سهم بی نام
non cash share
U
سهم غیر نقدی
market share
U
سهم بازار
lion share
U
بزرگترین یا بهترین بخش
earnings per share
U
درامد هر سهم
deferred share
U
سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
deferred share
U
سهام موجل
capital share
U
سهم سرمایهای
bearer share
U
سهم بی نام
share holder
U
سهامدار
privileged share
U
سهم ممتاز
share of inheritance
U
سهم الارث
undivided share
U
حصه مشاع
wage share
U
سهم مزد
lion's share
U
بخش عمده
share warrant
U
گواهینامه سهام
share in cash
U
سهم نقدی
lion's share
U
بزرگترین سهم
lion's share
U
همهی چیزی
share holding
U
سرمایه گذاری در سهام
share holder
U
دارنده سهام صاحب سهام
break in share prices
U
کاهش قیمت سهام
fixed share of an heir
U
فرض در ارث
We didnt get a share (acut).
U
به ما چیزی نرسید
One-hundred Share Index
U
شاخصقیمتهایسهام
to hold a share in a business
U
در شرکتی سهمی داشتن
to be of
[or share]
the same view
[or opinion]
U
هم عقیده بودن
quota share treaty
U
قرار سهمیه بندی
paid in cash share
U
سهام نقدا" پرداخت شده
Of this amount Europe's share is 20 percent.
U
از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
general meeting of share holders
U
مجمع عمومی صاحبان سهام
Financial Times Share Index
U
شاخصقیمتهایسهام
share of stock
[American English]
U
سهم
[اقتصاد]
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work!
U
من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com