English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
application programmer U برنامه نویس کاربردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
programmer U برنامه نویس متخصص در نوشتن نرم افزار سیستم
programmer U تهیه کننده برنامه
programmer U برنامه نویس
programmer U طرح ریز
programmer U برنامه ریز
programmer U طراح برنامه
programmer U برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد
programmer U شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
programmer U وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
programmer analyst U برنامه نویس / تحلیل گر
applications programmer U برنامه نویس کاربردی
chief programmer U سازمان برنامه نویسی
computer programmer U برنامه نویس کامپیوتر
systems programmer U برنامه نویس سیستم
programmer's switch U سوئیچ برنامه
parts programmer U برنامه نویس اجزاء
prom programmer U PROPRO
temperature programmer U برنامه ریز دما
maintenance programmer U برنامه نویس پشتیبان
maintenance programmer U برنامه نویس نگهداشت
prom programmer U برنامه نویس برنامه ریز
maintenance programmer U برنامه نویس تعمیر ونگهداری
eprom programmer U EPROبرنامه ریز
system programmer U برنامه نویس سیستم
programmer board U برد برنامه ریز
chief programmer team U سرپرست یک تیم برنامه نویسی
application U پیشنهاد
application [for something] U درخواست نامه [برای چیزی]
on application U در زمان [حالت] درخواست
application U تقاضای کار
application U درخواست نامه پشت کار
application U معمولا به صورت نوشته
application U تقاضا برای چیز
application U عرضحال
application U اجرا
application U به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
application U موارد استعمال
application U اعمال
application U کاربرد
application U کاربرد استفاده
application U استعمال
application U فرم تقاضا
application U کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
application U درخواست
application U برنامه کاربردی استفاده
application expenses U هزینه های درخواستنامه [درخواست کار]
application credentials U مدارک درخواستنامه
transactional application U برنامه کاربردی ثبت و ضبط
application [applicability] U قابلیت اجرا
application documents U مدارک درخواستنامه
application papers U مدارک درخواستنامه
application [applicability] U قابلیت استفاده
application [applicability] U عملی بودن
application [applicability] U مقبولیت
vertical application U برنامه کاربردی عمودی
Application may be filed by ... U مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
to withdraw an application U صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
to grant an application U درخواست نامه ای را پذیرفتن
application [applicability] U مفیدبودن
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
application [applicability] U سودمندی
written application U تقاضانامه
standby application U کاربرد جانشین
application for loan U تقاضای وام
application study U بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
application study U بررسی پذیرش اماد
application software U نرم افزار کاربردی
application software U programs application
application programs U برنامههای کاربردی
application program U برنامه کاربردی
application package U بسته کاربردی
application oriented U کاربرد گرا
application of a force U کاربرد نیرو
application of load U فرود بار کاربرد نیرو
application of load U کاربرد بار
application of fire U اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
application of a force U فرود نیرو
application heap U حافظه پایه
application heap U پشته کاربردی
application form U برگ درخواست
application years U عمر مفید یک دستگاه
field of application U میدان کاربرد
outward application U استعمال برونی یا خارجی
microcompouter application U کابردهای ریزکامپیوتر
credit application U تقاضای گشایش اعتبار
brush application U رنگزنی با قلم مو
application years U مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
application programming U برنامه نویسی کاربردی
nontransactional application U برنامه کاربردی غیر ثبت وضبطی
FI'll in the job application form. U این برگ درخواست کاررا پرکنید
application of low to instances U تطبیق قانون با موارد
point of application of a force U نقطه فرود نیرو
systems application architecture U معماری کاربردی سیستم ها
application oriented language U زبان کاربردی
client based application U برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
to reject [refuse] an application U درخواست نامه ای را رد کردن
application program interface U میانجی یا رابط برنامه کاربردی
compressive load application U بار فشاری
server based application U برنامه کاربرد شبکه
to make an application [to apply] U درخواست کردن
mail application programming interface U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
mail application programming interface U مجموعه استانداردها
subsequent filing [application, documents] U ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com