English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
application papers U مدارک درخواستنامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
papers U چاپ کردن
papers U جواز پروانه
papers U مقاله
papers U روزنامه
papers U کاغذ
papers U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papers U کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papers U وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papers U ورقه
papers U ورق کاغذ
papers U اوراق
papers U روی کاغذاوردن
papers U درکاغذ پیچیدن
papers U ورقه مشخصات کشتی
papers U اوراق بهادار
papers U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papers U یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers U روی کاغذ نوشتن
papers U وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
papers U محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papers U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers U سفته برات
papers U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
ship papers U اسناد کشتی
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
secret papers U اوراق سری
secret papers U اسناد سری
to send in one's papers U کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
please send me the p papers U خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
walking papers U ورقه خاتمه خدمت
negotiable papers U اوراق بهادار
negotiable papers U اوراق قابل انتقال
walking papers <idiom> U برگه اخراج
he writes for the papers U برای روزنامه هامقاله مینویسد
commerical papers U اسناد تجارتی
ship's papers U اسناد حمل
commerical papers U اوراق تجارتی
commercial papers U اوراق تجارتی
mercantile papers U برگهای بهاداربازرگانی
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers U کتاب سفید
White Papers U گزارش هیئت دولت نامه سفید
Here are my car registration papers. بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
To mark the examination papers . U ورقه های امتحان رانمره دادن
He put his papers in order before going to bed . U قبل ازخوابیدن کاغذهایش را مرتب کرد
application U درخواست نامه پشت کار
application [for something] U درخواست نامه [برای چیزی]
application U به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
application U فرم تقاضا
application U تقاضای کار
application U استعمال
application U کاربرد استفاده
application U کاربرد
application U اعمال
application U موارد استعمال
on application U در زمان [حالت] درخواست
application U پیشنهاد
application U معمولا به صورت نوشته
application U عرضحال
application U تقاضا برای چیز
application U کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
application U برنامه کاربردی استفاده
application U اجرا
application U درخواست
application [applicability] U قابلیت استفاده
application [applicability] U عملی بودن
written application U تقاضانامه
application [applicability] U مقبولیت
vertical application U برنامه کاربردی عمودی
application [applicability] U سودمندی
transactional application U برنامه کاربردی ثبت و ضبط
application [applicability] U قابلیت اجرا
application [applicability] U مفیدبودن
Application may be filed by ... U مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
to withdraw an application U صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
application credentials U مدارک درخواستنامه
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
application documents U مدارک درخواستنامه
application expenses U هزینه های درخواستنامه [درخواست کار]
to grant an application U درخواست نامه ای را پذیرفتن
standby application U کاربرد جانشین
application for loan U تقاضای وام
application programmer U برنامه نویس کاربردی
application programming U برنامه نویسی کاربردی
application programs U برنامههای کاربردی
application software U programs application
application software U نرم افزار کاربردی
application study U بررسی پذیرش اماد
application program U برنامه کاربردی
application package U بسته کاربردی
application form U برگ درخواست
application heap U پشته کاربردی
application of a force U کاربرد نیرو
application of a force U فرود نیرو
application of fire U اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
application of load U کاربرد بار
application of load U فرود بار کاربرد نیرو
application oriented U کاربرد گرا
application study U بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
outward application U استعمال برونی یا خارجی
nontransactional application U برنامه کاربردی غیر ثبت وضبطی
application heap U حافظه پایه
microcompouter application U کابردهای ریزکامپیوتر
credit application U تقاضای گشایش اعتبار
field of application U میدان کاربرد
application years U عمر مفید یک دستگاه
application years U مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
brush application U رنگزنی با قلم مو
client based application U برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
to reject [refuse] an application U درخواست نامه ای را رد کردن
FI'll in the job application form. U این برگ درخواست کاررا پرکنید
application of low to instances U تطبیق قانون با موارد
point of application of a force U نقطه فرود نیرو
application oriented language U زبان کاربردی
systems application architecture U معماری کاربردی سیستم ها
server based application U برنامه کاربرد شبکه
application program interface U میانجی یا رابط برنامه کاربردی
compressive load application U بار فشاری
to make an application [to apply] U درخواست کردن
mail application programming interface U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
mail application programming interface U مجموعه استانداردها
subsequent filing [application, documents] U ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com