Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
apple tree
U
درخت سیب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
The apple does not fall far from the tree.
<proverb>
U
درست شبیه پدر.
To pick an apple off the tree.
U
سیبی را از درخت کندن
[چیدن]
.
Other Matches
tree bench
[bench encircling a tree trunk]
U
نیمکت
[دور تنه ]
درخت
apple
U
نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple
سیب
apple
U
مردمک چشم
apple
U
چیز عزیزو پربها
apple ii
U
اپل دو
apple
U
سیب دادن
apple
U
میوهء سیب دادن
apple
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple pascal
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
apple of the eye
U
چیز پریها
apple of the eye
U
محبوب نوردیده
apple of the eye
U
مردمک چشم
a crunchy apple
U
سیبی برشته و ترد
apple macintosh
U
acintosh
Apple Mac
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Key
U
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
apple jack
U
عرق سیب
candy apple
U
سیب با ژلاتین پوشیده شده
apple peel
U
پوست سیب
fir apple
U
جوزصنوبر
apple share
U
اپل شر
the apple of one's eye
<idiom>
U
عزیز دردانه
sugar apple
سیب دارچینی
apple dumpling
U
شیرینی پخته شده با سیب درونش
[آشپزی]
sugar apple
سفرجل هندی
eating apple
U
سیب خوردنی
fir apple
U
چلغوزه
sugar-apple
U
سیتافال هندی
apple works
U
اپل ورکس
apple talk
U
اپل تاک
flat apple
U
گوی بولینگ خارج از بازی
gall apple
U
مازو
love apple
U
گوجه فرنگی
polish the apple
<idiom>
U
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
the apple of one's eye
<idiom>
U
نور چشم
the apple of one's eye
<idiom>
سوگلی بودن
To turn (apple)to someone.
U
به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
thorn apple
U
تاتوره خاردار
toffee apple
U
سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
Adam's apple
U
سیب آدم
pine apple
U
اناناس
pine apple
U
عین الناس
pine apple
U
قشطه بمب
Adam's apple
U
جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
egg apple
U
بادنجان
apple pie
U
پای سیب
apple core
U
تخمدان سیب
to peel an apple
U
پوست سیبی را گرفتن
apple computer
U
کامپیوتر اپل
sour apple
U
ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
the pulp of an apple
U
مغز سیب
oak apple
U
مازو
adams apple
U
سیب حضرت ادم
adams apple
U
جوزک
adams apple
U
بر امدگی گلو
the pulp of an apple
U
گوشت سیب
crab apple
U
سیب صحرایی
shaped like an apple
U
بشکل سیب
apple juice
U
آب سیب
oak apple or gall
U
مازو
dutch apple pie
U
پای سیب هلندی
To eat an apple with the skin.
U
سیب را با پوست خوردن
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست.
[چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
Put the apple in the juicer.
U
سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
Apple file exchange
U
برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
Apple Computer Corporation
U
Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
apple desktop bus
U
باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
apple desktop bus
U
گذر رومیزی اپل
apple desktop interface
U
رابط رومیزی اپل
Apple filing protocol
U
روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
Apple Macintosh computer
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
Apple Computer Corporation
U
شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
apple ring fender
U
دفرای حلقوی
The rotten apple injures its neigbours.
<proverb>
U
یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
Shipshape . In apple pie order.
U
مرتب ومنظم
A rotten apple in jures its companions.
<proverb>
U
یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
apple beignets
[American English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
apple fritters
[British English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
toffie apple
[British English]
U
سیب با ژلاتین پوشیده شده
section of a pome fruit: apple
U
قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why?
U
میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
tree
U
فرمان TREE
tree
U
شجر
tree
U
مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree
U
مین میکند
tree
U
بدرخت پناه بردن
tree
U
قالب کفش چوبه دار
tree
U
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
tree
U
شاخسار
tree
U
درتنگنا قرا ردادن
tree
U
شجره النسب درخت کاشتن
tree
U
درخت
tree
U
سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
the f. of a tree
U
برگهای درخت
before the tree
U
جلو درخت
tree
U
سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree
U
بشکل درخت شدن
tree structure
U
ساختار درخت
tree traversal
U
تقاطع درختی
tree farm
U
محوطه درخت کاری جنگل
unordered tree
U
درخت نامرتب
tree sort
U
مرتب کردن درختی
tree diagram
U
نمودار درخت
to spray a tree
U
داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
to truncate a tree
U
شاخههای درختی را زدن
tree farm
U
خزانه درخت
tree surgery
U
تشریح علمی درخت
tree house
U
خانه بالای درخت
to girdle a tree
U
پوست درخت راحلقهای بریدن
threaded tree
U
درخت پیچ دار
tree-lined
U
درختکارینشده
tree structure
U
ساختاردرختی
tree structure
U
ساخت درختی
tree surgeon
U
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
to girt a tree
U
دوردرختی راپیمودن
to shin up a tree
U
از درختی بالارفتن
tree network
U
شبکه درختی
tree planting
U
درختکاری
tree of heaven
U
درخت عرعر
gum tree
U
درخت صمغ
ornamental tree
U
درختتزئینی
cross-tree
U
[رابط عرضی دکلها]
the foot of the tree
U
پای درخت
tree of life
U
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
walnut tree
U
درخت گردو
pulm tree
U
درخت نارگیل
to lop a tree
U
سرشاخه درختی را زدن
to prune a tree
U
سرشاخه درختی را زدن
to lop a tree
U
درختی را آراستن
to prune a tree
U
درختی را آراستن
oak tree
U
درخت بلوط
Deciduous tree
U
درخت برگریز
tree frog
U
قورباغهدرختی
tree pruner
U
درختآرا
tree trunk
U
ساقهاصلیدرخت
The tree wI'll die .
U
درخت خشک خواهد شد
He uprooted the tree .
U
درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
A tree is known by its fruit .
<proverb>
U
درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
A tree is known by its fruit.
<proverb>
U
درخت از میوه اش شناخته مى شود.
date tree
U
درخت خرما
lemon tree
U
درخت لیمو
Coniferous tree
U
درخت جوزدار
[ از فامیل کاج ]
judas tree
U
درخت ارغوان
flame tree
U
درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
fir tree
U
درخت صنوبر
fig tree
U
درخت انجیر
dragon tree
U
درخت خون سیاووشان
decision tree
U
درخت تصمیم
decision tree
U
اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision tree
U
مسیر تصمیم گیری
ebony tree
U
خرماندو
crown tree
U
شمع
cross tree
U
رابط عرضی دکلها
gallows tree
U
چوبه دار
gender tree
U
شجره نامه
gender tree
U
سلسه دودمان نسب نامه
joshua tree
U
درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
in the green tree
U
بخت سبز
in the green tree
U
خوشبخت
in the green tree
U
سرسبز
huffman tree
U
درختی با کمترین مقادیر
he is up a gum tree
U
کاردبه استخوانش رسیده است
hat tree
U
کلاه اویز
grass tree
U
نوعی زنبق استرالیایی
genealogical tree
U
نسب نامه
genealogical tree
U
شجره نامه
cornel tree
U
درخت زغال اخته
coffee tree
U
درخت قهوه
clothes tree
U
چنگک لباس
balsam tree
U
درخت بلسان
china tree
U
زیتون تلخ
china tree
U
شالسنجان
axle tree
U
میله میان دو چرخ
almond tree
U
درخت بادام
agriot tree
U
چوب چپق
abel tree
U
درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
Christmas tree
U
جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
family tree
U
شجره نامه
family tree
U
نسب نامه
barren tree
U
درخت بی میوه
bean tree
U
درخت خرنوب
binary tree
U
درخت دودویی
clothes tree
U
چوب لباسی
christmass tree
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
chocolate tree
U
درخت کاکائو
cherry tree
U
درخت گیلاس
chaste tree
U
فلفل بری
chaste tree
U
دل اشوب
plane tree
U
درخت چنار
box tree
U
درخت شمشاد
boot tree
U
قالب چکمه یا پوتین
binary tree
U
درخت دودوئی
family tree
U
شجره
plum tree
U
درخت الو
sorrel tree
U
ترشک درختی
smoke tree
U
بوته سماق
shoe tree
U
قالب کفش
i saw one climbing the tree
U
یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com