Perdic | apple ring fender | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	apple ring fender U	دفرای حلقوی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	ring wall or ring fence U	حصار گرد
	ring wall or ring fence U	پرچین یامحجرگرداگرد
	fender U	نرده روکش نردهای
	fender U	بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
	fender U	گلگیر ضربت گیر
	fender U	سپر
	fender U	فنر
	fender U	حائل
	fender U	حایل
	fender U	دفرا
	fender U	نرده حفاظ
	fender U	گلگیر
	fender U	پیش بخاری
	fender U	پنجره روکش
	pneumatic fender U	دفرای بادی
	fender curbs U	جدول محافظ
	floating fender U	زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
	roller fender U	دفرای چوبی
	spar fender U	دفرای الواری
	rattan fender U	دفرای حصیری
	bramble leaf fender U	دفرای لاستیکی
	bramble leaf fender U	دفرای تایری
	apple U	مردمک چشم
	apple U	سیب دادن
	apple	سیب
	apple U	میوهء سیب دادن
	apple U	چیز عزیزو پربها
	apple U	نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
	apple U	یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
	apple ii U	اپل دو
	apple of the eye U	مردمک چشم
	fir apple U	جوزصنوبر
	apple macintosh U	acintosh
	Apple Mac U	مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
	egg apple U	بادنجان
	apple of the eye U	محبوب نوردیده
	apple of the eye U	چیز پریها
	apple share U	اپل شر
	apple talk U	اپل تاک
	apple works U	اپل ورکس
	a crunchy apple U	سیبی برشته و ترد
	apple peel U	پوست سیب
	apple tree U	درخت سیب
	apple pascal U	یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
	Apple Key U	کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
	apple dumpling U	شیرینی پخته شده با سیب درونش [آشپزی]
	love apple U	گوجه فرنگی
	toffee apple U	سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
	pine apple U	اناناس
	pine apple U	عین الناس
	pine apple U	قشطه بمب
	Adam's apple U	جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
	Adam's apple U	سیب آدم
	thorn apple U	تاتوره خاردار
	the pulp of an apple U	گوشت سیب
	the pulp of an apple U	مغز سیب
	sugar apple	سیب دارچینی
	sugar apple	سفرجل هندی
	sour apple U	ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
	To turn (apple)to someone. U	به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
	the apple of one's eye <idiom>	سوگلی بودن
	the apple of one's eye <idiom> U	نور چشم
	eating apple U	سیب خوردنی
	candy apple U	سیب با ژلاتین پوشیده شده
	to peel an apple U	پوست سیبی را گرفتن
	apple juice U	آب سیب
	fir apple U	چلغوزه
	flat apple U	گوی بولینگ خارج از بازی
	apple pie U	پای سیب
	gall apple U	مازو
	oak apple U	مازو
	polish the apple <idiom> U	خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
	shaped like an apple U	بشکل سیب
	apple jack U	عرق سیب
	sugar-apple U	سیتافال هندی
	crab apple U	سیب صحرایی
	adams apple U	بر امدگی گلو
	adams apple U	جوزک
	adams apple U	سیب حضرت ادم
	the apple of one's eye <idiom> U	عزیز دردانه
	apple computer U	کامپیوتر اپل
	apple core U	تخمدان سیب
	Apple Computer Corporation U	Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
	Put the apple in the juicer. U	سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
	The apple does not fall far from the tree. <proverb> U	درست شبیه پدر.
	To eat an apple with the skin. U	سیب را با پوست خوردن
	oak apple or gall U	مازو
	dutch apple pie U	پای سیب هلندی
	An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U	با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
	Apple filing protocol U	روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
	An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U	غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
	apple desktop interface U	رابط رومیزی اپل
	apple desktop bus U	باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
	Apple Computer Corporation U	شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
	To pick an apple off the tree. U	سیبی را از درخت کندن [چیدن] .
	Apple file exchange U	برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
	Apple Macintosh computer U	مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
	apple desktop bus U	گذر رومیزی اپل
	The rotten apple injures its neigbours. <proverb> U	یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
	A rotten apple in jures its companions. <proverb> U	یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
	Shipshape . In apple pie order. U	مرتب ومنظم
	section of a pome fruit: apple U	قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
	toffie apple [British English] U	سیب با ژلاتین پوشیده شده
	apple beignets [American English] U	قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
	apple fritters [British English] U	قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
	Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? U	میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
	One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U	نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
	ring U	گود
	ring U	طوقه
	ring U	صحنه ورزش
	ring d. U	قمری
	ring d. U	فاخته
	ring up U	به کسی تلفن کردن
	ring U	گروه
	to ring the changes U	کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
	ring U	محفل
	ring U	چرخ خوردن
	o-ring U	حلقهoشکل
	ring U	حلقه زدن
	ring U	گرد امدن
	ring U	احاطه کردن زنگ اخبار
	ring U	صدای زنگ تلفن طنین
	x ring U	دایره مرکزی هدف تیراندازی
	v ring U	مثلث شکاف درجه
	v ring U	تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
	there was no ring U	کسی تلفن نکرد
	there was no ring U	کسی زنگ نزد
	ring U	جسم حلقوی
	to ring for U	با زنگ صدا کردن
	ring with U	منعکس کردن
	to ring off U	بریدن
	to ring off U	قطع کردن
	to ring up U	تلفن کردن به
	ring off U	قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
	ring off U	قطع کردن تلفن
	to ring up U	کسیرا پشت تلفن خواستن
	ring U	عرصه
	ring U	انگشتر میدان
	ring U	حلقه
	to ring up U	با زنگ فراخواندن
	ring U	صدا کردن
	ring U	تویولوژی شبکه که در آن سیم پیچی به ترتیب ایستگاههای کاری را بهمم وصل میکند
	ring U	لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
	ring U	سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
	ring U	نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند
	ring U	رینگ بوکس
	ring U	محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
	ring up <idiom> U	اضافه کردن آمار پولی
	ring U	تلفن حلقه
	ring up <idiom> U	تلفن زدن
	ring U	طنین انداختن صدای زنگ
	ring U	میدان
	ring U	زنگ زدن
	ring U	ناقوس
	ring U	تلفن زدن
	ring U	احاطه کردن
	o ring U	واشر
	to ring the knell of anything U	فاتحه چیزی راخواندن
	to ring the knell of anything U	موقوف شدن چیزی را اعلام کردن یاجار زدن
	teething ring U	حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
	snap ring U	خار حلقوی
	slip ring U	اسلیپ رینگ
	Lantern ring U	رینگ مشبک یا پنجره ای
	slip ring U	حلقه سایشی
	speed ring U	میز سایت
	corbel-ring U	نواره
	focusing ring U	حلقهکانونی
	arch-ring U	منحنی باربر
	the ring finger U	انگشت حلقه
	there is a ring at the door U	دم در زنگ میزنند
	split ring U	فنر نمونه گیر
	speed ring U	طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
	the ring finger U	بنصر
	to ring a bull U	حلقه دربینی گاوکردن
	ear-ring U	گل آویز
	ear-ring U	آویز
	to ring the curtain up or down U	پرده نمایش را باصدای زنگ بالاوپائین بردن
	to tilt at the ring U	سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
	lock ring U	حلقهقفل
	locking ring U	حلقهقفلکننده
	pulling ring U	حلقهکشش
	rein ring U	دهانهحلقه
	retaining ring U	حلقهنگهدارنده
	ring gate U	دهانهحلقوی
	ring motorway U	شاهراهحلقوی
	gas ring U	لولهگازچراغخوراکپزی
	ring nut U	حلقهمهره
	ring post U	لبهزمینبوکس
	umbrella ring U	حلقهچتر
	trim ring U	حلقهدورشعله
	ring step U	پلههایورودبهزمینبوکس
	sealing ring U	حلقهآببند
	treble ring U	حلقهسهلایه
	solitaire ring U	حلقهتکنگینی
	tip-ring U	حلقهنوک
	keeper ring U	حلقهنگهدارنده
	hoisting ring U	حلقهاتصال
	class ring U	حلقهطبقهای
	walking ring U	پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
	ring a bell <idiom> U	یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن