Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
united court of customs
U
appeals patent and دادگاه متحد استیناف و امورگمرکی و ثبت اختراعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
court of appeals
U
دادگاه استیناف
circuit court
U
دادگاه استیناف
courts of appeal
U
دادگاه استیناف
court of appeal
U
دادگاه استیناف
court of appeal
U
دادگاه عالی محکمه استیناف
court of appeal
U
محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
appeal
[to]
or
[for]
U
درخواست
[برای]
[استیناف در دادگاه]
courts of appeal
U
محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
courts of appeal
U
دادگاه عالی محکمه استیناف
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
inventions
U
اختراعات
patent law
U
قانون ثبت اختراعات
patent office
U
اداره ثبت اختراعات
legal monopoly
U
مانندانحصار اختراعات و اکتشافات
register of patents
U
دفتر ثبت اختراعات
plagiarism
U
سرقت تالیفات یا اختراعات
patent law
U
قانون ثبت انحصاری اختراعات
judge advocate
U
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
discharge
U
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharges
U
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance
U
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts
U
دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause
U
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
purging a contempt of court
U
جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
parquet
U
محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
manadamus
U
حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
remanet
U
احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
writs
U
دستور دادگاه حکم دادگاه
writ
U
دستور دادگاه حکم دادگاه
summary court
U
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
appeals
U
استیناف
appealed
U
استیناف
appeal
U
استیناف
court of a
U
محکمه استیناف
appellant
U
استیناف دهنده
appellable
U
قابل استیناف
appealable
U
قابل استیناف
appealability
U
قابلیت استیناف
unappealabe
U
غیرقابل استیناف
unappealable
U
غیرقابل استیناف
appealer
U
استیناف دهنده
inappellable
U
غیرقابل استیناف
unappealing
U
غیر قابل استیناف
repleader
U
درخواست تجدیدنظر استیناف
to lodge an a
U
عرضحال استیناف دادن
inappealable
U
غیر قابل استیناف
arrests
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
lord chief justice
U
رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
appealed
U
تشبث کردن استیناف دادن
appeal
U
تشبث کردن استیناف دادن
appeals
U
تشبث کردن استیناف دادن
associating
U
متحد
conjunct
U
متحد
married
U
متحد
federal
U
متحد
corporate
U
متحد
confederate
U
متحد
allied
U
متحد
associates
U
متحد
associated
U
متحد
associate
U
متحد
federate
U
متحد
federated
U
متحد
federates
U
متحد
federating
U
متحد
confederates
U
متحد
in league
U
متحد
united
U
متحد
ones
U
متحد
one
U
متحد
unified
U
متحد
accrete
U
متحد کردن
unites
U
متحد کردن
uniting
U
متحد کردن
running mates
U
متحد انتخاباتی
unite
U
متحد کردن
bands
U
متحد شدن
nexus
U
گروه متحد
unitive
U
متحد کننده
bands
U
متحد کردن
federated
U
متحد کردن
realigning
U
متحد شدن
unifying
U
متحد کردن
unify
U
متحد کردن
unifies
U
متحد کردن
federate
U
متحد کردن
to make common cause
U
متحد شدن
close-knit
U
صمیمی و متحد
unified command
U
فرماندهی متحد
unifier
U
متحد کننده
concentric
U
متحد المرکز
uniforms
U
متحد الشکل
uniform
U
متحد الشکل
federates
U
متحد کردن
band
U
متحد کردن
realigns
U
متحد شدن
ally
U
متحد کردن
unified
U
متحد شده
realigned
U
متحد شدن
allying
U
متحد کردن
band
U
متحد شدن
realign
U
متحد شدن
running mate
U
متحد انتخاباتی
feudist
U
متحد دشمن
federating
U
متحد کردن
united nations organization
U
سازمان ملل متحد
realigning
U
مجددا متحد شدن
realigned
U
مجددا متحد شدن
realigns
U
مجددا متحد شدن
United Nations
U
سازمان ملل متحد
realign
U
مجددا متحد شدن
trigraph
U
سه حرف متحد التلفظ
league
U
اتحاد متحد کردن
charter of the united nations
U
منشور ملل متحد
federalization
U
تشکیل کشورهای متحد
consociate
U
متحد کردن پیوستن
unified
U
یکپارچه فرماندهی متحد
herds
U
متحد کردن گروه
herding
U
متحد کردن گروه
herded
U
متحد کردن گروه
herd
U
متحد کردن گروه
join
U
گراییدن متحد کردن
reassociate
U
دوباره متحد کردن
joined
U
گراییدن متحد کردن
u.n.
U
سازمان ملل متحد
leagues
U
اتحاد متحد کردن
joins
U
گراییدن متحد کردن
to unionise
[British E]
U
متحد کردن
[مثال کارگران]
federative
U
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
federated
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
federate
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
to unionize
[American E]
U
متحد کردن
[مثال کارگران]
federating
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
federates
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
federated
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
leagues
U
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
federates
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
league
U
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
federating
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federate
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
unionization
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
annulus
U
فضای بین دوایر متحد المرکز
security council
U
شورای امنیت سازمان ملل متحد
unionised
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionises
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionising
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionize
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionized
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionizing
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
general assmbly of the united nations
U
مجمع عمومی سازمان ملل متحد
unionizes
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
peace force
U
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
united nations high commissioner
U
مامور عالی ملل متحد برای اوارگان
hominy grits
U
ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
trust territory
U
ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
homage
U
اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
dumbarton oaks conference
U
شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
tribunals
U
دادگاه
judgement seat
U
دادگاه
tribunal
U
دادگاه
judgement hall
U
دادگاه
courthouse
U
دادگاه
courthouses
U
دادگاه
court of justice
U
دادگاه
forum
U
دادگاه
courtroom
U
دادگاه
court division
U
دادگاه
courtrooms
U
دادگاه
court
U
دادگاه
forums
U
دادگاه
courts
U
دادگاه
court of law
U
دادگاه
unified command
U
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
sodalist
U
عضو دسته برادران مذهبی عضو متحد ویکرنگ
quarter sessions
U
دادگاه استینافی
bars
U
وکالت دادگاه
warning
U
اخطاریه دادگاه
contempt og court
U
اهانت به دادگاه
country court
U
دادگاه بخش
rehearing
U
تجدیدجلسه دادگاه
warnings
U
اخطاریه دادگاه
police force
U
دادگاه پلیس
peace court
U
دادگاه بخش
bar
U
وکالت دادگاه
circuit court
U
دادگاه منطقهای
municipal court
U
دادگاه داخلی
administrative tribunal
U
دادگاه اداری
military court
U
دادگاه نظامی
municipal court
U
دادگاه شهرداری
special tribunal
U
دادگاه اختصاصی
assize court
U
دادگاه جنایی
auto da fe
U
رای دادگاه
beadle
U
منادی دادگاه
landesgericht
U
دادگاه ایالتی
martial court
U
دادگاه نظامی
police forces
U
دادگاه پلیس
court martial
U
دادگاه نظامی
criminal court
U
دادگاه جنایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com