Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ansi screen control
U
کنترل صفحه نمایش ANSI
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ansi
U
سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است
ansi
U
Institute NationalStandards Americanموسسه استانداردهای ملی امریکا
ansi
U
گونه استاندارد زبان برنامه نویس C
ansi
U
برنامه مستقیم نرم افزاری کوچک که کدهای کنترلی صفحه نمایش ANSI را تفسیر میکند و صفحه نمایش را کاملا کنترل میکند
ansi
U
ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود
ansi
U
که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند
ansi
U
کدهای استاندارد ANSI
ansi.sys
U
فایل سیستمی مربوط به صفحه نمایش DOS
on-screen
U
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
screen
U
پرده پوشش
screen
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen
U
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen
U
اشغالگیر
screen
U
تیغه
screen
U
جدار
screen
U
الک پرده چتر
screen
U
صفحه
screen
U
نقاب
screen
U
الک کردن غربال کردن
screen
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
on screen
U
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
screen
U
روی پرده افکندن
screen
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screen
U
تور سیمی نصب کردن
screen
U
دیوار تخته حفاظ
screen
U
غربال
screen
U
صفحه تلویزیون
screen
U
صفحه تصویر
screen
U
پرده سینما
screen
U
پرده
screen
U
پاسیوری کردن
screen
U
escort :syn
one way screen
U
اینه یکسویه
screen
U
تور سیمی پنجره توری دار
to screen
[from]
U
[با پرده]
محافظت کردن
[از]
screen
U
محافظ
screen
U
انتخاب کردن
screen
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen
U
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screen
U
جدا کردن
screen
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen
U
سد کردن
screen print
U
چاپتصویر
screen dump
U
روبرداری صفحه
fluorescent screen
U
صفحه فلوئورسان
fluorescent screen
U
صفحه فلورسنت
flashback screen
U
توری مانع شعله
start up screen
U
صفحه اغازگر
fire screen
U
پنجره بخاری
screen dump
U
رونوشت صفحه نمایش
monitor screen
U
صفحهنمایشگر
antisubmarine screen
U
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
projection screen
U
صفحهنورافکن
metallized screen
U
صفحه تصویر الومینیمی
aluminized screen
U
صفحه تصویر الومینیمی
screen case
U
صفحهنمایش
focusing screen
U
شیشه مات
panel screen
U
صفحه
screen coordinator
U
هماهنگ کنند پوشش دریایی
screen factor
U
ضریب شبکه
screen font
U
فونت یا قلم صفحه نمایش
screen generator
U
مولد صفحه
screen generator
U
مولد صفحه نمایش
screen grid
U
شبکه پردهای
screen grid
U
توری غربال
screen memory
U
خاطره پوشان
screen pass
U
پاس کوتاه به جلو پشت سددفاعی
screen pipe
U
لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
screen position
U
مکان صفحه
screen size
U
اندازه صفحه
screen capture
U
جذب صفحه نمایش
luminescent screen
U
صفحه تصویر روشن
picture screen
U
صفحه تصویر
on screen formating
U
قالب بندی مرئی
off screen image
U
تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
off screen formatting
U
قالب بندی نامریی
off screen buffer
U
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
moving screen
U
پوشش ممانعتی
moving screen
U
گشتی ممانعتی
radar screen
U
صفحه تصویر رادار
radar screen
U
indicator position plain :syn display radar
magnetic screen
U
حفاظ مغناطیسی
magnetic screen
U
سپر مغناطیسی
road screen
U
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
screen update
U
بروز دراوردن صفحه
light screen
U
صفحه نور
to screen a scene
U
در روی پرده نشان دادن
touch screen
U
صفحه نمایش لمسی
brass screen
U
توری برنجی
graphics screen
U
صفحه گرافیکی
viewing screen
U
صفحه تصویر
bar screen
U
دریچه مشبک
bar screen
U
ریچه مشبک
bar screen
U
غربال
bar screen
U
سرند
full screen
U
تمام صفحه
band screen
U
صافی مخازن
wind screen
U
شیشه جلوی اتومبیل
tilting screen
U
صفحه نوسان کننده
TFT screen
U
روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
light screen
U
پرده نور
side screen
U
چادر افتاب گیر
silver screen
U
سینما
silver screen
U
پرده سینما
smoke screen
U
پرده دود
smoke screen
U
موجب تاریکی وابهام
smoke screen
U
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
splash screen
U
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
splinter screen
U
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
startup screen
U
متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
TFT screen
U
SCREEN TRANSISTOR FILM THIN
acoustic screen
تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
screen window
U
پوششپنجره
flat-screen
U
تخت
vieming screen
U
صفحه تلویزیون
split screen
U
صفحه نمایش دوبخشی
small screen
U
صفحهتلویزیون
On the movie screen.
U
روی پرده سینما
split-screen
U
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split-screen
U
صفحه شکسته
split-screen
U
صفحه شکافته
split-screen
U
صفحه تقسیم بندی شده
split-screen
U
صفحه نمایش تقسیم شده
split-screen
U
صفحه نمایش دوبخشی
split screen
U
صفحه نمایش تقسیم شده
genetic screen
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
altar-screen
U
[پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
choir-screen
U
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
chancel-screen
U
[پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
split screen
U
صفحه شکسته
split screen
U
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split screen
U
صفحه تقسیم بندی شده
genetic screen
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
split screen
U
صفحه شکافته
wind screen wiper
U
برف پاک کن
youch sensitive screen
U
صفحه حساس به تماس
mirror backed screen
U
صفحه تصویر الومینیمی
half tone screen
U
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
bit mapped screen
U
pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
full screen terminal
U
پایانه تمام صفحه
bit mapped screen
U
RA قرار گیرد
screen saver utility
U
برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
dark trace screen
U
صفحه تصویر تاریک
anti dazzle screen
U
شیشه ضد نور
anti dazzle screen
U
شیشه نورگیر
to screen one's eyes from the sun
U
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
luminescent screen tube
U
لامپ تصویر روشن
metal backed screen
U
صفحه تصویر الومینیمی
screen grid voltage
U
ولتاژ شبکه پردهای
eighty column screen
U
صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
full screen editing
U
ویرایش تمام صفحه
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
U
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
air operated pendulum type screen wiper
U
بادامک پاندولی بادی
control
U
نظارت کردن تنظیم کردن
control
U
بازرسی
control
U
نظارت
to keep under control
U
تحت نظارت نگه داشتن
control
U
نظارت کردن
control
U
کنترل
control
U
کاربری
control
U
کنترل کردن
control
U
بازرسی کردن
control
U
کنترل بازبینی
control
U
نظارت و ممیزی کردن
control
U
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
self control
U
خودداری
self control
U
مسک نفس
self control
U
کف نفس
control
U
فرمان
self control
U
قوه خودداری
control
U
کنترل کردن فرمان
control
U
اختیار
control
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
U
بازدید
control
U
واپاد
control
U
کنترل کردن مهار کردن
control
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control
U
مهار
control
U
توپزن دقیق
control
U
بازرسی نظارت جلوگیری
self-control
U
خودداری
self-control
U
خودگردانی
I cant help it. It is beyond my control.
U
دست خودم نیست
self-control
U
خویشتنداری
control
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
fire control
U
اطفاء حریق
esi control
U
control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
fire control
U
جلوگیری از اتش سوزی
exchange control
U
جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control
U
نظارت ارز
loop control
U
کنترل حلقه زنی
magnetci control
U
کنترل فرمان مغناطیسی
exchange control
U
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
load control
U
تنظیم با بار خارجی
fiscal control
U
کنترل مالی
fiscal control
U
نظارت مالی
error control
U
کنترل خطا
fire control
U
کنترل یا هدایت اتش
fire control
U
دستگاه کنترل اتش توپخانه
fire control
U
کنترل اتش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com