English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
an out match U مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Test match U مسابقه ازمایشی
Test match U مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test match U مسابقه بین المللی کریکت
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point U اخرین امتیاز
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points U اخرین امتیاز
match U حریف
match U همتا
match U نظیر
match U لنگه همسر
match U جفت
match U ازدواج زورازمایی
match U وصلت دادن حریف کسی بودن
match U جور بودن با
match U بهم امدن
match U مسابقه کبریت
match U چوب کبریت
match U تطبیق تطابق
match U مطابقت
match U همتا کردن
match U جور کردن
match U مسابقه
match U رویارویی بازیهای دو جانبه
match U علامت دوبدو گذاشتن چوب
match U جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
match U تنظیم ثبات معادل با دیگری
match U تطبیق
match U تطابق
match U مطابقت کردن
ballistic match U تطابق شرایط بالیستیکی خورند بالیستیکی
match box U قوطی کبریت
brimstone match U کبریت گوگردی
cable match U رویارویی تلگرافی شطرنج
discounting match U ادامه ندادن به مسابقه کشتی
friction match U کبریتی که با اصطکاک ومالش روشن میشود
love match U عروسی ای که پایه اش عشق باشد و بس
match fishing U مسابقه ماهیگیری درانگلستان
match foursome U مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
match maker U ترتیب دهنده مسابقه
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
match penalty U خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
match race U مسابقه دو بین دو نفر
match up U یارگیری
postal match U مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
quick match U فتیله توپ یا ترقه
radio match U رویارویی رادیویی
rugby test match U مسابقه بین المللی رگبی
safety match U کبریت بی خطر
slow match U کبریت کند سوز
sparring match U مبارزه تمرینی بوکس
telex match U رویارویی تلکسی
to strika a match U کبریت زدن
to strike a match or light U کبریت زدن
winner of a match U برنده مسابقه
wresthing match U مسابقه کشتی
wrestling match U مسابقه کشتی
return match U بازیبرگشت
shouting match U بحثوجدلپرسروصدا
slanging match U بزنبزن کتککاری
To win the match(race,contest). U مسابقه رابردن
The craps should match the curtains. U پرده ها با قالیها باید بخورد ( جور در آید )
To strike a match. U کبریت زدن
The football players are warming up before the game ( match) . U هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
These gloves do not match . U این دستکشها لنگه به لنگه است
match U قرینه سازی در طرح یا بافت
a good match U زن و شوهری که خوب بهم بخورند
international match U مسابقه بین المللی [ورزش]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com