English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
an abstract term U اسم بی مسما
an abstract term U تعبیر تصویری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Short – term ( long – term ) projects . U طرحهای کوتاه مدت ( دراز مدت )
abstract U انتزاعی
abstract U معنی
abstract U زبده انتزاعی
abstract U صریح
in the abstract U بطورمطلق یامجرد
abstract U بی مسمی خشک
abstract U مطلق
abstract فهرست خلاصه برآورد
abstract U چکیده
abstract U انتزاعی تجریدی
abstract U مجزا کردن
abstract U غیرعملی
abstract U مطلق خیالی
abstract U معنوی
in the abstract U ازروی تجرید
in the abstract U فی الجمله
abstract U :ربودن
abstract U بردن
abstract U کش رفتن
abstract U خلاصه کردن
abstract U چکیده چکیده کردن
abstract U مجرد
abstract U مجمل خلاصهء کتاب
abstract U :خلاصه
abstract U نمودن
abstract جوهرگرفتن از عاری از کیفیات واقعی
abstract U جداکردن تجزیه کردن
abstract a deed U قباله ایی را خلاصه کردن
abstract noun U اسم معنی
abstract thinking U تفکر انتزاعی
abstract symbol U نماد بی مسما
abstract representation U [ترکیب معماری پست مدرنیسم و نوگرایی جدید]
abstract algebra U جبر مجرد [ریاضی]
term U مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
term U جمله
term U اجل
term U جمله طیفی
term U عبارت [ریاضی]
term U موقع
term U جمله [ریاضی]
term U شرایط
term U ثلث تحصیلی
term U سمستر
term U نیمسال
term U جمله عبارت
term U دوره انتصاب
term U مدت
term U روابط فصل
term U هنگام
term U نامیدن لفظ
term U واژه
term U عبارت
term U زمان
term U اصطلاح
term U پاره سال تحصیلی
term U دوره
term U شرط
half-term U تعطیلیبینترم
to serve one's term U خدمت خودرا انجام دادن
term symbol U نشانه جمله طیفی
term of reproach U سخن سرزنش امیز یا ننگ اور
term of maintenance U مهلت نگاهداری
to serve one's term U دوره خدمت خود را طی کردن
term of maintenance U دوره نگاهداری
short term U حداقل مدت تنبیه و زندانی
stochastic term U جمله تصادفی
stochastic term U متغیر تصادفی
sum term U لفظ جمعی
term insurance U بیمه در موردمخاطره برای مدت معینی
term loan U وام مدت دار
the propriety of a term U درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
mathematical term U جمله [ریاضی]
electoral term U دوره مقننه [سیاست]
parliamentary term U دوره مقننه [سیاست]
a pejorative term U عبارتی تنزل دهنده
long term <adj.> U بلند مدت
long term <adj.> U دراز مدت
term insurance U بیمه موقت
mathematical term U عبارت [ریاضی]
in the short term <adv.> U برای دوره کوتاه مدت
longer-term U دراز مدت
exercise term U عنوان مانور
exercise term U اسم تمرین
expiry of the term U انقضاء مدت
express term U شرط صریح
final term U جمله نهایی
implied term U شرط ضمنی
law term U اصطلاح حقوقی
long term U دراز مدت
long term U طویل المدت
error term U جمله خطا
error term U ضریب خطا
long-term U دوره دراز مدت
longer-term U دوره دراز مدت
medium term U میان مدت
short-term U کم مدت
short-term U کوتاه مدت
long-term U دراز مدت
term paper U رساله کوتاه
credit term U مدت اعتبار
easy term U کوتاه مدت
long term U بلند مدت
minor term U صغرای قیاس منطقی
residual term U جمله پسماند
residual term U جمله باقیمانده
serve one's term U دوره خدمت خود را طی کردن
short term U کوتاه مدت
major term U شرط عمده واساسی
relative term U لفظ نسبی
grammatical term U اصطلاحات دستوری
short term U مختصر
short term U دوره کوتاه
middle term U قیاس مشترکی که در صغری وکبری صدق کند
short term memory U حافظه کوتاه مدت
short term loan U وام کوتاه مدت
short term forecast U پیش بینی کوتاه مدت
serve one's term of imprisonment U حبس خود را گذراندن
electoral legislative term U دوره انتخابیه
reasonable term and condition U قید و شرط معقول
long term memory U حافطه دراز مدت
long term project U پروژه طویل مدت
long term loan U وام بلند مدت
fixed term deposit U سپرده ثابت
medium term forecast U پیش بینی میان مدت
medium term loan U وام میان مدت
medium term planning U برنامه ریزی میان مدت
deflection under long term loading U خیز ریز بار طویل المدت
long term credit commitment U تعهد اعتبار بلند مدت
long term interest rate U نرخ بهره طویل المدت
short term rate of interest U نرخ بهره کوتاه مدت
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. U برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com