Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
amplification of seismic waves
U
تقویتکنندهامواجمتزلزل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
detection of seismic waves
U
ردیابامواجمرتعش
visualization of seismic waves
U
تجسمارتعاشاتزمینلرزه
transcription of seismic waves
U
آوانویسیارتعاشزمینی
seismic
U
متزلزل
seismic
U
وابسته به زمین لرزه مرتعش
seismic belt
U
کمربند زلزله
seismic focus
U
کانون زلزله
seismic loads
U
سربارهای زلزله
seismic method
U
روش زلزله نگاری
seismic wave
U
ارتعاشاتزمینلرزه
amplification
U
نرخ قدرت سیگنال خروجی به ورودی
amplification
U
افزایش
amplification
U
فزون سازی
amplification
U
فزونسازی
amplification
U
توسعه تقویت
amplification
U
توسعه
amplification
U
بسط
amplification
U
تقویت
amplification
U
روش گسترشی
amplification factor
U
ضریب فرون سازی
amplification factor
U
ضریب تشدیدکننده
amplification factor
U
ضریب تقویت
coefficient amplification
U
ضریب تقویت
critical amplification
U
تقویت بحرانی
voltage amplification
U
فزون سازی ولت
voltage amplification
U
تقویت ولتاژ
gas amplification
U
تقویت گاز
light amplification
U
تقویت نور
high frequency amplification
U
تقویت فرکانس بالا
gas amplification factor
U
ضریب فزون سازی گاز
voltage amplification factor
U
ضریب تقویت ولتاژ
intermediate frequency amplification
U
تقویت فرکانس میانی
high frequency amplification stag
U
طبقه تقویت فرکانس بالا
laser
[light amplification by stimulated emission of radiation]
U
لیزر
[تقویت نور به روش گسیل القایی تابش]
[فیزیک]
waves
U
موج زدن
waves
U
موج
waves
U
موج رادیویی
waves
U
فر موی سر دست تکان دادن
new waves
U
نیوویو
waves
U
هیجان
waves
U
خیزاب
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
موجی بودن موج زدن
radio waves
U
امواج رادیویی
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
the waves of the sea
U
امواج دریا
the waves of the sea
U
خیزابهای دریا
thermal waves
U
امواج گرمایی
train of waves
U
قطار موج
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
make waves
<idiom>
U
ایجاد دردسر
crashing waves
U
امواج خروشان
metric waves
U
موجهای متری
sound waves
U
موج صوتی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومگنتیک
shock waves
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
brain waves
U
امواج مغزی
bed waves
U
موج بستر
shock waves
U
موج ضربت
assault waves
U
موجهای هجوم
shock waves
U
موج ضربه
shock waves
U
موج ضربهای
tidal waves
U
موجهای پس از زمین لرزه
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی
incoherent waves
U
امواج همدوس
hertzian waves
U
امواج هرتز
ground waves
U
امواج زمینی
gravity waves
U
امواج ثقلی
gravitational waves
U
امواج جاذبه
gravitational waves
U
امواج گرانشی
sound waves
U
صوت
tidal waves
U
امواج جزرومدی
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
The waves were mountain - high .
U
موجها با ندازه یک کوه بودند ( خیلی بلند )
The infantry attacked in waves .
U
پیاده نظام بصورت موج ( موج) وار حمله کرد
deep water waves
U
موجهای زیرابی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com