English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
search attack unit U یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
search attack unit U ناو گروه شکارزیردریایی
Other Matches
search U بررسی وشناسایی زمین
search U مراقبت کردن از زمین
search U کاوش کردن زمین
search U شناسایی کردن
search U درو در عمق با اتش
search U تجسس کردن
search U تلاش
search U بازرسی کردن
search U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
to search after U کاوش کردن
to search after U تحقیق کردن
search U جستجو
search U تجسس
search U تکاپو بازرسی
search U کاوش
search U جستجوکردن
search U گشتن
search U تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
in search of U در جستجوی
in search of U بجستجوی
to search after U جستجو کردن
to search out U پیدا کردن
to search for anything U چیزیراجستجو کردن
to search for anything U پی چیزی گشتن
the search of U جستجوی چیزی
to search U گشتن [جستجو کردن]
search U جستجو کردن
search U جستجو برای یک موضوع داده
search U تفتیش
search U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search U جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
search U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search U جستجویی که هر عنصریت
search U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
to search U جستجو کردن
to search after U زیر و رو کردن
search U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
right of search U حق جستجو
right of search U حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
right of search U حق بازرسی کشتی در دریاها
to search after U بازرسی کردن
search me <idiom> U نمی دونم ،ازکجا بدونم
to search [for] [someone] U دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
dichotomizing search U جستجوی دورستهای
visit and search U بازدید و تجسس کردن ناو
search parties U گروه پیگرد
search parties U دستهی جستار گرد
intercepting search U کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
chaining search U جستجوی زنجیرهای
body search U بازرسیبدنی
dichotomizing search U روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
dichotomizing search U جستجوی دوقسمتی
blind search U جیستجوی بی نتیجه
binary search U جستجوی دودوئی
binary search U جستجوی دوتایی
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
linear search U جستجوی خطی
antisubmarine search U عملیات تجسس ضد زیردریایی
antisubmarine search U کاوش ضد زیردریایی
search results U نتایج جستجو
area search U کاوش منطقه
area search U کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
area search U جستجوی ناحیه
area search U جستجوی دامنهای
search results U نتیجه های جستجو
search result U نتیجه جستجو
multifile search U جستجوی چند پروندهای
search party U گروه پیگرد
specific search U شناسایی مخصوص
air search U تجسس هوایی
air search U مراقبت هوایی
search string U رشته جستجو
specific search U تجسس اختصاصی منطقه
search party U دستهی جستار گرد
area search U جستجوی ناحیهای
search one's soul <idiom> U کنکاش کردن درمورد بی گناهی کسی
dichotomizing search U جستجوی دو حالته
search warrants U حکم تفتیش منزل
search warrants U حکم بازرسی و ورود
search warrants U حکم تفتیش
search warrants U اجازه تفتیش
global search U جستجوی سراسری
sector of search U منطقه مراقبت رادار
sector of search U منطقه تجسس رادار
search mission U ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
search warrant U اجازه تفتیش
search warrant U حکم تفتیش
fibonacci search U جستجو فیبو ناجی
search radar U رادار تجسسی
fibonacci search U جستجوی فیبوناچی
search sweeping U مین روبی مراقبتی
search sweeping U مین روبی ازمایشی
sector of search U منطقه کاوش
search warrant U حکم تفتیش منزل
search warrant U حکم بازرسی و ورود
sequential search U جستجوی ترتیبی
search memory U حافظه جستجو
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
To search ones conscience . U کلاه خود را قا ضی کردن
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
search cycle U چرخه جستجو
search and clear U جستجو و پاک کردن دشمن
search and replace U جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
search and replace U جستجو و جایگزینی
search key کلید جستجو
search and rescue U عملیات تجسس و نجات
search coil U پیچک کاشف
exhaustive search U جستجو هر رکورد در پایگاه
backward search U جستجوی پسرو
search light U نورافکن
disjunctive search U جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
global search and replace U جستجو و جایگزینی سراسری
edit/search buttons U دکمهجستجوگر
edit/search buttons U اصلاحگر
case sensitive search U جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
air search radar U رادارردیابهوایی
track search keys U کلیدهایجستجویزمان
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
quadratic quotient search U الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
search light illumination U روشن کردن منطقه با نورافکن
search light illumination U روشنایی با نورافکن
parallel search storage U انباره جستجوی موازی
optimum tree search U جستجوی بهینه درخت
total search result U مجموع نتیجه جستجو
HE has plenty of excuses who is in search of trick. <proverb> U ییله جو را بهانه بسیار است .
attack U افند
attack U تعدی
attack U اعتداء
attack U تک کردن
attack U حمله کردن
attack U مبادرت کردن به
attack U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack U حمله کردن بر
attack U مبادرت کردن به تاخت کردن
attack [on] U حمله کردن [بر]
attack U تکش
attack U تاخت
attack U حمله
attack U تک
attack U تاخت و تاز یورش
attack U با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
attack U اصابت یا نزول ناخوشی
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
durkin attack U حمله دیورکین
double attack U حمله دویل
diversionary attack U تک منحرف کننده توجه دشمن
discovered attack U حمله برخاست
diversionary attack U تک انحرافی
dutch attack U حمله هلندی
direction of attack U سمت حمله
attack line U خطاصابت
coordinated attack U تک هم اهنگ شده
creeping attack U تک مرحله به مرحله
creeping attack U تک خیزبه خیز
creeping attack U تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
creeping attack U تک غافلگیرانه دریایی
cut off attack U تک قطع کننده مسیر
cut off attack U تک هواپیمای رهگیر به متجاوز
cut off attack U تک برشی
yogoslav attack U حمله یوگوسلاو در واریاسیون دراگون دفاع سیسیلی شطرنج
deliberate attack U تک با فرصت
pillsbury attack U حمله پیلزبری در گامبی وزیرشطرنج
velimirovic attack U حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
heart attack U حملهی قلبی
momentum of attack U شدت حمله
direction of attack U سمت تک
corrosive attack U اغاز و توسعه خورندگی
dutch attack U دفاع برد
minority attack U حمله مینوریته
main attack U تک اصلی
sozin attack U حمله سوزین در دفاع سیسیلی
to resist an attack U در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
to resist an attack U حملهای رادفع کردن
simple attack U حمله ساده
line of attack U سینه شمشیرباز
line of attack U هدف
sicilian attack U حمله سیسیلی شطرنج گشایش انگلیسی شطرنج
nimzovitch attack U حمله نیمزوویچ
nimzovitch attack U گشایش لارسن
main attack U تلاش اصلی نیروها
main attack U حمله اصلی
surprise attack U تک غافلگیری تک غافلگیرانه
minority attack U حمله اقلیت پیادهای شطرنج
moller attack U حمله مولر در جوئوکوپیانوشطرنج
momentum of attack U دور حمله
spray attack U پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
spoiling attack U تک ممانعتی
spoiling attack U تک ایذایی
stern attack U در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد
mating attack U حمله ماتی
marshall attack U حمله مارشال در روی لوپس
stern attack U تک نزولی ازسمت عقب
torre attack U حمله توره در پیاده وزیرشطرنج
attack on humans U آسیببشری
launch an attack U اجرای حمله شروع تک
four powns attack U حمله چهار پیاده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com