English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 19 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air observer U دیدبان هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
observer U مشاهده کننده
observer U مراقب
observer U پیرورسوم خاص
observer U دیده بان
observer U شاهد
observer U نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer U نافر
advance observer U دیدبان مقدم
advance observer U دیدبان جلو
an acute observer U بیننده تیز نظر
forward observer U دیدبان جلو
forward observer U دیدبان مقدم
ground observer U دیدبان زمینی
participant observer U مشاهده گر شرکت کننده
tactical air observer U دیدبان هوایی
tactical air observer U دیدبان تاکتیکی هوایی
technical observer U بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com